پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مذاکرات هستهای بی شباهت به یک بازی کسل کننده نبود که تماشاگرانش هیچ لذتی از تماشای بازی نمیبردند و بیصبرانه منتظر اعلام نتیجه بازی بودند تا بار سنگینی را از دوش خود به زمین گذارند و به شکرانه پایان یک دوره تلخ، دلی شاد کنند و امیدوارانه به فردای خود بنگرند. بیش از 90 درصد تماشاگران این بازی از طرفداران یک تیم بودند و شاید به جرأت میتوان گفت که تیمهای دیگر تماشاگری نداشتند و بازی آنها در یک میدان بدون تماشاچی بود و با اضطراب کمتری بازی خود را ادامه دادند. از اینرو تیم مذاکره کننده بیش از هر تیم دیگری تحت فشار قرار میگرفت تا نتیجه مورد نظر مردم را تحصیل کند و به نحوی عمل کند که دلواپسان نیز احساس ناامنی نکنند. تلاش همه تیمهای شرکت کننده در بازی برای دستیابی به یک نتیجه خوب صورت گرفت و کابوس توافق بد بر فضای مذاکرات حکمفرما بود. مسأله قابل توجه این بود که این بازی داور بیطرفی هم نداشت.
بنابراین پیروزی هر تیمی بستگی به ارزیابی از دستاوردهای خودش دارد. از اینرو شاخصهای موفقیت در قالب خط قرمزها تعریف شده است و نتیجه بد، یعنی عقبنشینی از خط قرمزها. پافشاری هر یک از طرفین بر خط قرمزها، منطق مذاکره را در دستیابی به یک نتیجه متوازن و متعادل دشوار کرد. چرا که فضای سیاسی حاکم بر میز مذاکرات، جنبههای فنی و علمی و حقوقی مذاکرات را بشدت تحت تأثیر قرار داد تا جایی که معیارهای عینی و محاسبات کمی ارزیابی سود و زیان موردبی اعتنایی قرار گرفت و این در شرایطی است که عدم حصول نتیجه و شکست مذاکرات بدترین نتیجه ممکن این ماراتن نفسگیر بود. این تنها عاملی بود که طرفین مذاکره را به سوی انعطافپذیری سوق داد و این مسأله شانس موفقیت را افزایش داده و تماشاگران را به نتیجه بازی امیدوار کرد. زورآزمایی، چانهزنی، بلوفزنی، خالی کردن دلها و راه اندازی جنگ روانی بخشی از فرآیند مذاکره را تشکیل داده بود و در این میان مفهوم حق، مابین مؤلفههای متعدد قدرت حضوری کمرنگ دارد و آنچه که به عنوان حق مورد استناد قرار گیرد، مجموعهای از استانداردها با دستورالعملها و تصمیماتی است که تحت تأثیر توازن قدرت به عنوان معیار و الگوی تعیین رفتار دولتها عمل میکند.
در این الگوها، عنصر عدالت، خیرخواهی، انساندوستی و دموکراسی حضور کم رنگی دارد و بخش حقوق بشری آن فاقد ضمانت اجرایی مؤثر است. قواعد پایهای و اساسی حاکم بر روابط بینالملل و از جمله منشور سازمان ملل متحد بربستر توازن قدرت شکل گرفته است و معاهدات تبعیضآمیزی همچون NPT بخشی از واقعیت وجودی نظام بینالملل را تشکیل میدهد. جستوجوی حق خالص به مفهوم ارزشی و فلسفی آن در مجموعه آداب و رسوم دیپلماتیک- که جوهره اصلی حقوق بینالملل است- امر بیهودهای است. حقوق بینالملل را به صورتی که اجرا میگردد باید معتبر دانست و نه آن طوری که باید باشد یا آرزو میشود که چنین باشد. آگاهی بیشتر به جوهره و ماهیت حقوق بینالملل ما را به این واقعبینی هدایت میکند که درخصوص حل اختلاف با بازیگران دیگر، بیشتر روی اقتصاد اقدام خود متمرکز شویم تا روی ابعاد فلسفی و ارزشی تقابل حق و ناحق. به عبارت دیگر دفاع از منافع ملی که به صورت عینی و کمی قابل شناسایی و اندازهگیری است، میتواند هدف اصلی در تقابل و تعامل با بازیگران بینالمللی باشد. از اینرو چانهزنی برای دریافت حداکثر سهم ممکن در عرصه بینالمللی، هنر دیپلماسی ملی قلمداد میشود.
از این نظر عملکرد تیم هستهای کاملاً قابل دفاع است. چرا که با توجه به موقعیت برتر امریکا در نظام بینالملل و صفآرایی و اتحاد پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه یک قدرت بزرگ اقتصاد جهانی (کشور آلمان) و همسویی اکثر کشورهای منطقه با این صفآرایی و مواضع کاملاً خصمانه اسرائیل، تیم مذاکره کننده با تدبیر، شکیبایی و استقامت به بهترین نحوی سیاست برد- برد را در مذاکرات و توافقات پیش برد. مهمترین دستاورد تیم هستهای، مدیریت حقوقی و سیاسی یک بحران بینالمللی با استعداد تبدیل شدن به یک جنگ منطقهای است. دومین دستاورد تیم هستهای، شکستن نابودی ترس از مذاکره با یک قدرت جهانی است. تیم مذاکره کننده نشان داد که مسیر مذاکره در مقایسه با مسیر جنگ و خصومت، مسیر امنتر و کمهزینهتری برای دستیابی به حقوق و منافع ملی است؛ سومین دستاوردتیم مذاکره کننده آشکار کردن قابلیتهای دیپلماسی کشور ایران و ارتقای آن در سطح عالی و همتراز با قدرتهای بزرگ است.
چهارمین دستاورد تیم مذاکره کننده این است که ایران قابلیت و استعداد ایفای نقش سازنده در حل بحرانهای مالی منطقهای را دارد؛ به شرط اینکه قدرتهای بزرگ به حاکمیت و حق تعیین سرنوشت کشورها و ملتهای منطقه احترام قائل شوند. پنجمین دستاورد تیم هستهای، شکستن صف اجماع بینالمللی و متزلزل کردن ساختار تحریمهای ظالمانه بود. ششمین دستاورد تیم هستهای، افزایش اعتماد به نفس ملی است. هفتمین دستاورد تیم هستهای جلب حمایت ملت ایران و افزایش قدرت چانهزنی خود با پشتیبانی مردم ایران است. دستاورد دیگر تیم هستهای لغو تحریمها در قالب قطعنامه شورای امنیت است. میتوان این فهرست را ادامه داد ولی در اینجا فقط به نمونههایی از یک فهرست طولانی اشاره شد.
در رابطه با فعالیت هستهای ایران در چارچوب مذاکرات با قدرتهای بزرگ نشان داد که به الزامات فعالیت صلحآمیز هستهای پایبند است. از اینرو با انجام بازرسیها و راستیآزماییها به شرط احترام به حاکمیت ملی مخالفتی ندارد. تیم مذاکره کننده هستهای با وجود مخالفتهای شدید امریکا، موفق شد حق غنیسازی متناسب با فعالیت صلحآمیز هستهای را برای خود تثبیت کند و دانش هستهای و امکان توسعه آن را برای خود حفظ کند. ایران با پذیرش بعضی از محدودیتها، کل ساختار، سازمان و تأسیسات هستهای مستعد برای فعالیتهای هستهای صلحآمیز را حفظ کرده و راه برای توسعه کم هزینه را با برداشتن تحریمها و جلب همکاریهای بینالمللی باز کرد. پیروزی و موفقیت ایران نباید به منزله شکست حریفان و طرف مذاکره تلقی شود. چراکه منطق مذاکره، منطق جنگ نیست که در آن هدف پیروزی کامل یک طرف بر طرف دیگر باشد. هدف و منطق مذاکره دستیابی به یک توافق پایدار است که لازمه آن برقراری توازن بین مطالبات طرفین مذاکره است. از اینرو انعطافپذیری و تقسیم امتیازات بخشی از منطق مذاکره را رقم میزند. عنصر اصلی در پایداری و تداوم حیات توافقات مبتنی بر مذاکرات، رضایت نسبی طرفین در کسب امتیازات است.
بنابراین طبیعی است که هریک از طرفین در بخشی از موضوعات انعطاف نشان داده و در بخش دیگری به خواستههای خود دست یافته باشد. مسائل پرونده هستهای به لحاظ برخورداری از ابعاد پیچیده فنی، سیاسی، اقتصادی فقط در پرتو حسننیت و انعطافپذیری منطقی طرفین قابل حل بود و در عین حال باید توجه داشت توافقات حاصله در مرحله اجرا با حساسیتها و انتقادها و چالشهای جدید مواجه خواهد شد. با این وجود تحت هیچ شرایطی، زمان به گذشته برنخواهد گشت و شدت مشکلات پیشبینی شده و پیشبینی نشده هر چه که باشد، فرآیند اجرای توافقنامه دشوارتر از دستیابی به توافق نخواهد بود. این توافقنامه یک نقطه عطف در تاریخ مناسبات بینالمللی است و ایران را وارد فضای پسا تحریم و پسا بحران میکند. حل بحران هستهای فضای مناسبی برای رونق کسب و کار فراهم کرده و زمینه مقابله با رکود اقتصادی و بیکاری و سرمایهگذاری را ایجاد خواهد کرد.
امید به آینده بهتر، نشاط و شادابی را به جامعه برخواهد گرداند و عرصه را بر سوء استفادهها و چپاول ثروت ملی به بهانه تحریم تنگ خواهد کرد. در فردای جشن هستهای پایه خود را برای کار بیشتر و فداکاری برای سازندگی و ترمیم خرابیها آماده کنیم. استفاده از قابلیتهای موافقتنامه وین (هستهای) که با لغو تحریمها تولید شده به عرضه اقتصادی، مستلزم ارتقای سطح همدلی بین مردم و دولت از یک طرف و رفع موانع مشارکت فعال همه نیروهای سیاسی و اجتماعی در تصمیمگیریهای ملی است. جشن هستهای باید به جشن همدلی و آشتی و وحدت ملی تبدیل شود. دستاورد هستهای محصول همبستگی ملی است باید از قابلیتها و برکات همبستگی ملی در همه عرصههای اقتصادی، سیاسی- فرهنگی و اجتماعی بهره گرفت و جایگاه کشور را در مناسبات و معادلات بینالمللی ارتقا بخشید. شادابی و شکوفایی کشور در گرو حضور فعال و پرنشاط همه نیروهای سیاسی، مدنی و اجتماعی در دوره سازندگی پسا تحریم است.