arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۲۴۵۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۰۲ - ۰۸ فروردين ۱۳۹۰

خوش‌چهره: فضا بسته‌تر و بی‌اعتنایی بیشتر شده است

دکترمحمد خوش‌چهره، اگر چه معتقد است که طرح‌ها و اندیشه‌های ارائه شده توسط نخبگان در جامعه ایران، گاه سیاست‌های دولت را به انحراف کشانده است، ولی بر این نکته تاکید می‌کند که اشتباهات نخبگان نمی‌توان...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دکترمحمد خوش‌چهره، اگر چه معتقد است که طرح‌ها و اندیشه‌های ارائه شده توسط نخبگان در جامعه ایران، گاه سیاست‌های دولت را به انحراف کشانده است، ولی بر این نکته تاکید می‌کند که اشتباهات نخبگان نمی‌تواند دلیل موجهی برای طرد کامل آنها از سوی نهادهای تصمیم گیرنده باشد. وی علاوه بر اشتباهات نخبگان، منش و شخصیت مدیران را نیز یکی از عوامل بی‌توجهی به نخبگان در مقام مشاوره و تصمیم‌گیری می‌داند. خوش چهره معتقد است برخی از مدیران ارشد جمهوری اسلامی در 20 سال گذشته، گاه علائق و سلائق فردی خود را به عقل جمعی نخبگان ترجیح داده‌اند. 

متن زیر گفت‌وگوی خبرآنلاین با دکتر خوش‌چهره درباره وضعیت نخبگان ایران در دهه 1380 است. 

ارزیابی شما از وضعیت نخبگان را در دهه سپری شده 1380 چیست؟ 

برای پاسخ به این سئوال نیازمند تعریف مفهومی درستی از واژه نخبه هستیم. آنچه که امروزه به عنوان "نخبه" مصطلح است، به‌طور کامل مورد اجماع و قابل قبول نیست. ولی ما در این گفت‌وگو بنا را بر این می‌گذاریم که نخبگان یعنی روشنفکران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. این تلقی به ما کمک می‌کند که پاسخ روشنی به سئوال فوق بدهیم. 

هر چند که امروزه نخبه علمی تعریف روشن‌تری نسبت به نخبگان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد. از آنجایی که اصطلاح نخبگان مدلول چندان روشنی ندارد، تعریف آن نیز می‌تواند سلیقه‌ای باشد. اظها نظر در فضای سلیقه‌ای هم شاید مبنای مناسبی برای قضاوت نباشد. مگر اینکه بتوان پاسخ‌ها را بر مبنای مشترکی استوار کنیم. ولی به هر حال فضای دهه 1380 در ایران، هم برای نخبگان علمی و هم برای نخبگان سیاسی و اجتماعی و مخصوصاً برای نخبگان اجتماعی، فضایی متمایز و توام با فراز و فرود بود. 

مثلا میزان مشارکت نخبگان اقتصادی در طرح‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان ملی، میانی، منطقه‌ای و حتی شهری در دهه 80 و نیز مشارکت نخبگان در فضای نقد و انتقاد، چندان بالا نبود. در اوایل دهه 80 فضا از این حیث مساعدتر بود. اما از اواسط دهه 80 فضا از این حیث به تدریج بسته شد. حتی در بعضی از مقاطع، به هشدارهای عالمانه نخبگان به جای اینکه به عنوان یک هدیه و یک رهاورد علمی معطوف به تحقق منافع ملی نگریسته شود با نگاه‌هایی سیاسی و جناحی نگریسته شد و گاه حتی محدودیت‌هایی برای نخبگانی که چنین هشدارهایی دادند، اعمال شد. 

هشدار نخبگان عموماً از سوی جریانات حاکم به عنوان نقدهایی تند و حتی مخالفت تلقی می‌کردند. وقتی که اظهارنظرهای تخصصی و عالمانه به عنوان مخالفت تلقی شود و افراط بعضی از جناح‌های داخلی را به این امر بیفزاییم، در می‌یابیم که چرا فضا به گونه‌ای شد که مشارکت نخبگان در مراحل طراحی و تصمیم‌گیری در حوزه‌های مختلف کمرنگ شد. 

این بی‌اعتنایی به نخبگان در چه مواردی بازتاب ویژه داشته است؟ 

الان خیلی از طرح‌های مهم، مثل طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، چه در مرحله تصویب قانونی و چه در مرحله اجرا بدون توجه به نظرات نخبگان اقتصادی تدوین و دنبال می‌شود و این پدیده خوبی نیست. حتی اظهارنظرهایی که این اواخر درخصوص ارزیابی و ارزشیابی اجرای این طرح از سوی نخبگان صورت گرفته، با بی‌توجهی مواجه شده است. بنابراین فضای اقتصادی در چند سال اخیر فضایی رو به رشد برای نخبگان اقتصادی نبوده است. اگر چه تلاش رهبری نظام بر این است که ازنخبگان استفاده شود و در طراحی الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی به صراحت بر این موضوع تاکید شده است. 

استفاده از ظرفیت‌های نخبگان در طراحی و تدوین برنامه‌های کلان نظام نشانه ضرورت‌های استراتژیک نظام است. ما هنوز تا رسیدن به این نقطه ایده‌آل مقام معظم رهبری فاصله داریم و باید در راستای تحقق این هدف بکوشیم. لازمه این امر اعتماد به نخبگان و مثبت دیدن نظرات انتقادی و هشدارهای آنها است. در مجموع در حوزه اقتصاد، که حوزه تخصصی بنده است، فضا برای اظها نظر نخبگان نه تنها باز و شفاف نبود بلکه روز‌به‌روز تنگ‌تر هم شد. 

آیا این نخبه‌گریزی ناشی از رویکرد عامه‌گرایانه سیاست‌گذاران قوه مجریه نیست؟ 

دلایل این امر می‌تواند متفاوت باشد. انحرافاتی از این دست، در درجه اول ناشی از نگاه بدبینانه به نظرات کارشناسی است. این نگاه بدبینانه شاید تا حدی قابل قبول باشد چرا که مراکز جهانی می‌خواهند نظراتی از پیش تعیین شده را به خورد کشورهای جهان سوم بدهند. این واقعیتی است که به لحاظ تجربی قابل اثبات است. اما نگاه صفر و صد نسبت به این فضا غلط است. 

نمونه‌های اثبات‌کننده این واقعیت را بیان می‌فرمایید؟ 

چنین چیزی می‌تواند با بحث‌هایی نظیر آزادسازی‌های مطلق، اجرای سیاست‌های باز اقتصادی، استحاله و ادغام در نظام اقتصاد جهانی به معنای مطلق آن و یا بسط و گسترش بی‌رویه مناطق آزاد در ایران، که برخاسته از نظرات کارشناسانه غی متعهدی بود که به خورد نظام تصمیم‌گیری ما داده شد، دنبال شود. الان کشور ما در دنیا رکورد برخوردای از مناطق آزاد اقتصادی را در دنیا شکسته است. حتی کشوری مثل چین بیش از 3 منطقه آزاد اقتصادی ندارد اما ما الان بیش از 30 منطقه آزاد اقتصادی داریم. این مناطق بیش از آنکه مبادی صدور کالا باشند، مبادی ورود کالا هستند. 

چنین مناطقی همه دولت‌های ما را نیز درگیر خود کرده‌اند. مثلا چند روز پیش پل ارتباطی منطقه آزاد قشم، که پروژه‌ای پرهزینه (نیم میلیارد دلار ) و کم‌اثر است، در دستور کار دولت قرار گرفت. هزینه این پروژه می‌توانست صرف مشکلات تولید ناخالص ملی و زنجیره تولید شود. من در دهه قبل عضو اتحادیه جهانی مناطق آزاد بودم و در جریان تصمیم‌گیری‌های آن هستم و به همین دلیل با صراحت می‌گویم که پدیده مناطق آزاد در ایران، پدیده‌ای انحرافی بوده است. 

چرا؟ 

این پدیده معمولاً برای بسط و گسترش صادرات ظاهر می‌شود. یعنی متعلق به کشورهایی است که قابلیت‌های تولید خود را بالا برده‌اند و ظرفیت تولید مازاد دارند و به همین دلیل به ایجاد مناطق آزاد مبادرت می‌ورزند. پیش از ایجاد مناطق آزاد، شهرک‌ها و کارگاه‌ها و کارخانجات صنعتی باید اولویت یابند. خلاصه عملکرد مناطق آزاد، که در دستور کار تمام دولت‌های پس از جنگ قرار داشته است، عمدتاً جنبه وارداتی داشته و حتی قاچاق عظیم کالا در این مناطق به‌وقوع پیوسته است. 

پس به این ترتیب، دوری از نخبگان از نظر شما نیز موجه است. 

نخیر. اگر چه چنین طرح‌هایی نشان می‌دهد که گاه اظهارنظرهایی از جانب نخبگان به خورد نظام داده می‌شود که بعدها تاثیرات منفی آنها ظاهر می‌گردد. اما این امر به این معنا نیست که ما مطلقاً به نفی نخبگان و صاحب‌نظران بپردازیم. به هر حال این نگاه منفی به نخبگان، که دلیل آن ظهور برخی انحرافات برخاسته از آرای نخبگان است، یکی از عوامل پیدایش کم‌توجهی به نخبگان است. 

عامل دوم به نوع نگاه و تربیت برخی افراد مخصوصاً در سطوح بالای تصمیم‌گیری و بالاخص در قوه مجریه برمی‌گردد. یعنی مثلاً اگر رئیس قوه مجریه باورها و سلایق شخصی‌اش را اساس تصمیم‌گیری قرار دهد بدون اینکه این باورها مبتنی بر کار کارشناسی باشند و بدون اینکه نظرات مخالف نظر وی مورد توجه قرار گیرند، این وضع طبیعتاً به نفی نخبگان می‌انجامد. 

ما متاسفانه بعد از پایان جنگ و همین طور در سال‌های اخیر شاهد این امر بوده‌ایم. یعنی تصمیم‌گیری‌ها به جای اینکه جعی باشند، خصلت فردی داشته و مبتنی بر باورها و سلایق شخصی‌اند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمود
|
United States
|
۰۲:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۱/۰۹
0
2
تازمانی که دروغ ،تملق وچاپلوسی ارکان نظام را گرفته اعتنایی چه معنی دارد.
نظرات بینندگان