انشقاقاصولگرايي از روحانيت مبارز تا پايداري
تولد يك حزب پايان ماجرا نبود. اما جریان اصولگرای سنتي كه با انشعاب و افتراق نسبتی دیرین دارد.پايداري كه اولين عامل انشقاق در اصولگرايان نبود پا در مسيري گذاشت كه دهه شصت روحانيت مبارز گذاشتند.آنجايي که طیف چپ آن با افرادی چون امام جمارانی و غيرهدر مقابل دیدگاههای طیف راستش چون آیت الله یزدی قرار گرفتند و نهایتا اوج اختلاف در ارائه لیست برای انتخابات مجلس سوم بروز کرد آنجا که طیف راست حاضر به گنجاندن نام برخی که مورد نظر طیف چپ بودند در فهرست انتخاباتی نشد و نهایتا مجمع روحانیون مبارز با اجازه امام خمینی(س) از جامعه روحانیت مبارز انشعاب کرد. تولد حزب کارگزاران سازندگی که طیف مدرن راستگرایان بودند را میتوان دومین انشقاق مهم تاریخ اصولگرایی نامید. آنجا که طیفی از راست اما مدرن دولت هاشمی تشکلهای موجود اصولگرا را فاقد جذابیت و توان لازم جهت همراهی با سیاستهای توسعهای هاشمی و همینطور ناتوان در جذب آرا برای انتخابات مجلس پنجم تشخیص دادند و دست به ایجاد یک تشکل جدید در دل اصولگرایی زدند. اما انشعاب سوم اصولگرایی که تا هنوز هم اتمسفر سیاست در ایران از عواقب آن در امان نیست تشکیل جبهه پایداری است.
گروهی كه از وزرا و مدیران و حامیا ن گفتمان احمدینژاد چون صادق محصولی، مسعود میر کاظمی، کامران باقری لنکرانی، مرتضی آقا تهرانی، حمید رسایی و.... چهرههای شاخص آن بودند. طیفی که اشتراک بزرگشان در یافتن آمال سیاسی اجتماعی خود در مرادی بنام محمود احمدینژاد بود. اینان پیروزی حیرت انگیز احمدینژاد در سال هشتادو چهار را پیروزی یک گفتمان میدانستند گفتمانی که نه تنها پایانی است بر گفتمان هاشمی و اصلاح طلبی بلکه اختتامی است برای اصولگرایی محافظ کار و آغازی برای اصولگرایی رادیکال یا به تعبیر آنان ناب!
تفكرپايداريچيها
در کتابی که فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام از اعضای دولت احمدینژاد و جبهه یایداری تحت عنوان احمدینژاد معجزه هزاره سوم تالیف کرد به چگونگی بر آمدن آحمدینژاد در سپهر سیاست ایران پرداخت او در این کتاب هاشمی و کاندیداهای اصلاح طلب را که با آنان فاصله عقیدتی دارد به شدت مورد عتاب قرار میدهد اما نوع مواجهاش با نامزدهای اصولگرای انتخابات هم جالب توجه است آنجا که قالیباف و لاریجانی را به سبب توسل به ابزارهای انتخاباتی شبه روشنفکری و شبه اصلاح طلبی و همینطور هزینههای سنگین انتخاباتی مورد حمله قرار میدهد و میگوید آنان اعتقادی به پیروزی شعارهای ناب انقلابی و مشی خالص اصولگرایی نداشتند و به همین دلیل به تشبه به اصلاح طلبان متوسل شدند. این نوع نگاه بازتابنده برداشت اصولگرایان برآمده سوم تیر به اصولگرایان سنتی بود.
88 و جریان مشایی نقطه انفکاک
انتخابات یا شاید طوفان سیاسی سال هشتادو هشت بسیاری از مناسبات سیاسی را در ایران دگرگون کرد و نظمی نو درانداخت. در میانه آن طوفان سهمناک براستی ایستادن در میانه میدان سیاست دشوار بود و شاید غیر ممکن. نوع مواجهه و نگاه به وقایع پس از انتخابات هشتادو هشت شکافها در اردوگاه اصولگرایی را تشدید کرد و گروهی از اصولگرایان که پایداریچیهای آینده بودند را بر مواضع راسختر و از سایر اصولگرایان دورتر کرد. آنان خواهان مواضع حداکثری چهرههای شاخص اصولگرایی در قبال حوادث سال هشتادو هشت بودند و اکیدا و شدیدا مواضع امثال ناطق، لاریجانی و قالیباف را به سبب آنکه شدت و غلظتی را که آنان انتظار داشتند با خود نداشت به باد انتقاد میگرفتند. ظهور طیف منصوب به اسفندیار رحیم مشایی در درون دولت و احمدی نژادی که هر روز بیشتر ذوب در مشایی میشد این جریان را هر چه بیشتر نگران آینده اصولگرایی میکرد تا اینکه نهایتا راه را در ایجاد یک تشکل جدید در اصولگرایی برای پیگیری اهداف خود ببینند و شعار معنویت، سازش و تسلیم هرگز را برگزینند. جبههای که در عرصه عمل به مواضع حداکثری در قبال هاشمی و اصلاح طلبان وهمینطور نقد شدید بزرگان اصولگرایی وحفظ رابطه با احمدینژاد منهای مشایی را نصب العین خود قرار داد.
پايداري از زباناعضا
شاید صحبتهای روح الله حسینیان درباره تفكر و نگاه جبهه پايداري گویاي همه مسائل باشد. روح الله حسینیان در جلسه اعلام موجویت جبهه پایداری در ششم مرداد ماه اینگونه ماجرای تشکیل جبهه پایداری را نقل میکند: «آنان که همه آرمانهای خود در احمدینژاد ولایی میدیدند اکنون تاب تاخیر در اجرای فرمان را نداشتند. یک خلاء عظیمی در بین نیروها کاملا مشهود بود. عدهای از همان همراهان که بار عظیم رسالت برآمده از حماسه سوم تیر را بر دوش داشتند، با این سؤال مواجه شدند که چیست یاران طریقت. بعد از این تدبیر ما؟» سیر پیدایش جبهه پایداری از زبان خود اعضای این جبهه اینگونه بود. اما در مورد اعضای تشکیل دهنده این جبهه باید گفت که عمده اعضای این جبهه متشکل از طیف جدا شدگان از دولت در طی این سالها و اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی بودند. طیف جدا شدگان از دولت همه ادعای این را دارند که با رویه فعلیو جریان نفوذی در دولت وقت مخالف هستند آنها میگویند هنوز بر شعارهای سوم تیر ایستادهاند در مورد فراکسیون انقلاب اسلامی هم که از ستونهای اسکلت جبهه پایداری است، مرتضی آقا تهرانی دبیرکل جبهه پایداری اینگونه روایت میکند: «در زمان فتنه در مجلس از یک موضوع بسیار رنج میبردیم، برخی دوستانی که مدعی اصولگرایی هستند، در اوج فتنهگری فتنهگران با مواضع خود گاهی به نعل میزدند، گاهی به میخ؛ خودشان هم البته در مصاحبههایشان تایید میکنند و میگویند اگر ما نبودیم، مجلس دو دسته و اوضاع خراب میشد، ما بودیم که مجلس را نگه داشتیم. اتفاقا راست هم میگویند چون رفتارشان طوری بود که مشارکتیها هم به آنها رأی میدهند!
رويهپايداري،انتقاد به بزرگان نظام
به این ترتیب جبهه پایداری در میانه سیاست ایران بدون هیچ نسبتی نضج میگیرد. تمرکز ابتدایی این جریان بر چند گزینه است. اول جریان حوادث پس از انتخابات هشتاد و هشت، دوم انتقاد از بزرگان اصولگرایی که آنان را ساکتین فتنه مینامند و سوم مقابله با جریان رحیم مشایی. آنها در بيشتر اوقات با سوء استفاده از برخي حوادث بر موج اتفاقات صورت گرفته سوار ميشدند و تا ساحل آرزويهاي خود پيش ميرفتند تا جايي كه بارها با رمز فتنه بر كساني تاختند كه شايد هيچ نقشي در حوادث پس از انتخابات 88نداشتند.به نوعي بهتر بگوييم آنها در اين سالها خوب با الفاظ و واژه ها كاسبي كردند.
مجلس نهم، اولین زورآزمایی پایداری
انتخابات مجلس نهم نخستین آوردگاه انتخاباتی این جبهه بود آنجا که اصلاحطلبان ميدان را به بهانه قهر سياسي خالي كردند واصولگرایان مکانیسم هفت بعلاوه هشت را برای ائتلاف در انتخابات طراحی کردند و برای هرکدام از چهارضلع اصولگرایی سهمی در نظر گرفتند اما جبهه پایداری به این اعتراض داشت که دو نفر از حاضران نماینده اشخاص هستند (قالیباف و لاریجانی) و زیر بار این مکانیسم نرفتند و برای اولین بار پس از مجلس پنجم اصولگرایان با دو فهرست جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری وارد رقابت شدند و موفق شدند بخشی از نیروهای خود را هم وارد مجلس نهم کنند. این طیف بر سر ریاست مجلس هم با لاریجانی به رقابت پرداختند هرچند از درون خود جبهه کسی برنخواست اما تمام قد پشت حداد عادل ایستادند که البته ناکام ماندند. ناگفته نماند پايداري ها در طول چند سالي كه بر مجلس حكومت ميكردند خوب از خجالت برخي افراد درآمدند و در بسياري از موارد حرف خود را به كرسي نشاندند.اين جماعت در برخي اوقات حتي از حمله فيزيكي نيز براي تسويه حساب با لاريجاني برنداشتند و در 22 بهمن سال 90 هنگامي كه رئيسمجلس در حال سخنراني بود عده اي كه گفته ميشد از ياران پايداريهستند وشعارهايشان بسيار شبيه آنها بود با مهر و نعلين به رئيسدستگاه قانونگذاري كشور حمله كردند تا شايد بتوانند كينه خود را اينگونه تخليه كنند كه نشد!
پايان عمر پايداري
انتخابات ریاست جمهوری سال نود و دو ميدان مبارزه بس دشوار برای اهالی پایداری بود. آنجا که تصمیم گرفتند فارغ از اصولگرایان با کاندیدای مستقل و حداکثری خود در انتخابات حضور پیدا کنند و برای اینکار کامران باقری لنکرانی را برگزیدند. وزیر بهداشت دولت احمدینژاد که راهی به کابینه دوم او نیافت و آیت الله مصباح در یک جمله تاریخی گفت اصلحتر از او در آسمان و زمین سراغ ندارد به عنوان گزينه اول پايداري ها با لشكري از ياران مصباح به وزارت كشور رفت و ثبت نام كرد.
اما ناگهان با رسیدن ندا از شورای نگهبان مبنی بر احراز نشدن صلاحیت لنکرانی او ناچار به کناره گیری از عرصه مبارزات انتخاباتی شد و در روزهاي آخر ثبتنام براي رياست جمهوري،جبهه پایداری بر سر سعید جلیلی اجماع کرد و او را به ميدان فرستادند تا شايد راي براي آنها بياورد ولي دريغ از آنكه ديگر پايان عمر پايداري و تفكراتش رسيده و مردم ايران نه تنها براي جليلي بلكه براي عقبه فكري او نيز در كشور جايگاهي متصور نيستند.مردم در انتخابات نود دو «نه»بزرگي را به اهالي افراط گفتند و دست آنها را از آينده ايران كوتاه كردند.
انشقاق در هسته مرکزی
هسته مرکزی جبهه پایداری که شامل پنج عضو اصلی و پنج عضو علل بدل است در برههای با کناره گیری اعضای سرشناساش مواجه شد آنجا که کوچکزاده، رسایی و حسینیان در نامهای از اقدام احمدینژاد در ابقای سعید مرتضوی در ریاست تامین اجتماعی تشکر کردند و دیگر اعضای جبهه پایداریای رفتار را خارج از منش تشکیلاتی دانستند و نهایتا این اعضا از شورای مرکزی کناره گیری کردند. افرادي كه به گفته بسياري ازكارشناسان تنها به دليل ترفند سياسي خود را از ليست پايداري ها كنار كشيدند تا در موقع خاص وارد عرصه شوند.چهرههايي كه بيشترين تندروي ها و افراطگريها را در طول چند سال اخير مردم ايران از آنها لمس كرده اند.
نقشه راه جدید،پایداری مقابل دولت
پیروزی حسن روحانی، تشکیل دولت اعتدال بدترین اتفاق ممکن برای جبههپایداری بود. آنانی که باید از یک سو ژست حمایت از دولت مستقر و مورد حمایت رهبری را حفظ کنند و از سوی دیگر در زمین زدن دولت لحظهای اهمال را فروننهند. اما این طیف شمشیر را برای دولت روحانی از رو بست. آنجا که در مجال رای اعتماد به کابینه میاندار سم پاشی علیه برخی وزرای پیشنهادی و نهایتا رای نیاوردن وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات و ورزش و جوانان گشتند. آنها در ادامه با احضار مکرر وزرا برای سوال به مجلس آماری کم سابقه از خود برجای نهادند و وزیر علوم را هم استیضاح و برکنار کردند. اين جماعت در پروسه برخورد وزارت علوم با پرونده بورسیههای غیر قانونی هم بسیار عملکرد تندی داشتند و سعی میکردند به هر طریق پیگیری موضوع را منتفی کنند و نهایتا هم وزیر را برکنار کردند. در بحث پرونده ملی هستهای هم این طیف خواهان ادامه روش تیم سعید جلیلی در مذاکرات بودند روشی که رای مردم در انتخابات سال نود دو نشان از عزم عمومی برای تغییر آن داشت اما پایداری چیها بر طبل نمیشود و نباید بشود میکوبیدند و مرتبا وزیر امور خارجه و تیم هستهای را به مجلس فراخوانده و خواهان ارائه توضیحات میشدند توضیحاتی که در زمان جلیلی حتی یکبار هم نخواسته بودند. ياران پایداری حتیگاه کار را به توهین و درشت گویی هم میرساندند و به نظر میرسد در صورت ارجاع توافق هستهای برای تصویب به مجلس دولت مصاف سختی با اعضای پایداری خواهد داشت.
پايداري ماندني نيست
بطور کلی به نظر میآید انشعابهایی اینچنینی فرجامهای خوشایندی را البته براي اصولگراين نوید نمیدهند، چرا که تاکنون فرجام جبهه پایداری ایجاد چند دستگی در جریان اصولگرایی، توهین به بزرگان این جریان و کمک به بسط رادیکالیسم و خشونت لسانی در بستر سیاسی کشور بوده است. تجربه سیاسی پس از انقلاب هم این را میگوید که جریانهای سوم خارج از دو جریان اصلی رقیب در کشور معمولا نضج نمیگیرند و شاید نمونههای ناموفق گروه دکتر پیمان در اوایل انقلاب و یا جمعیت دفاع از ارزشها در میانهدهه هفتاد شاهدی بر این مدعا باشند. به نظر میآید پایداریها هم گردبادی باشند در پهنه سیاست ایران که شاید گرد وخاک زیاد به پا کنند، چشمها را بسوزانند و خرابی به بار آورند اما ماندنی نیستند.
پایداری ها اکثریت مجلس اینده را تشکیل خواهند داد
و در نهایت این اعتدال است که باقیست.
شاید گرد وخاک زیاد به پا کنند، چشمها را بسوزانند و "خرابی به بار آورند" اما ماندنی نیستند.
بلـــــند بگـــوووو... ان شاالله