پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پسر همسایه که زن تنها را در جریان سرقت طلایی به قتل رسانده است، در یکقدمی چوبه مرگ قرار گرفت.
به گزارش ایران، پنجم فروردین ماه سال 92 مأموران پلیس پیشوا در جریان قتل یک زن تنها به نام «سکینه» در خانهاش قرار گرفتند.
آن شب مردی تلفنی به مأموران گفت: ساعتی پیش در خانه نشسته و سرگرم تماشای فیلم بودم که سر و صدایی از کوچه شنیدم، همان لحظه پشت پنجره رفتم و دیدم پسر جوانی از درخت بالا رفته است. ابتدا تصور کردم که شیطنتهای پسرانه است، برای همین اهمیتی ندادم، اما چند دقیقه بعد ناگهان صدای شکستن شیشههای خانه زن همسایه را که تنها زندگی میکند، شنیدم. برای همین احتمال میدهم که حادثهای رخ داده باشد و آن پسر برای دزدی وارد خانه همسایهمان شده باشد!
با تماس تلفنی این مرد، تیمی از مأموران پلیس پای در خانه زن تنها گذاشتند و با جسد خونآلود وی که در سالن پذیرایی افتاده بود، روبهرو شدند. خیلی زود ماجرای قتل این زن به بازپرس ویژه قتل مخابره شد و تیمی از کارآگاهان پلیس جنایی مأموریت یافتند تا برای رازگشایی از این جنایت خونین دست به تحقیق بزنند. بررسیهای میدانی نشان داد این زن که معلم بازنشسته بوده و پس از مرگ شوهرش به تنهایی زندگی میکرد، به احتمال زیاد قربانی سرقت شده است.
مأموران وقتی به بازرسی از داخل خانه پرداختند با دیدن شکستن شیشههای پنجره یقین یافتند که عامل جنایت از پنجره وارد خانه شده است.
همچنین یکی دیگر از همسایگان نیز در جریان تحقیقات به مأموران گفت: عصر روز حادثه، من پسر همسایه به نام «محمد» را دیدم که رفتارهای مرموزی داشت، احتمال میدهم او برای سرقت وارد خانه زن تنها شده است.
همین سرنخ کافی بود تا پلیس برای ردیابی و دستگیری محمد وارد عمل شود. پلیس در جریان تحقیقات متوجه شد که محمد به شمال کشور گریخته است، بنابراین در یک عملیات غافلگیرانه وی را در خانه عمهاش دستگیر کرد.
محمد وقتی دید راز هولناکش فاش شده است، چارهای جز اعتراف ندید و قتل سکینه و سرقت طلاهای وی را به گردن گرفت.
پسر همسایه گفت: شب حادثه وقتی از درخت بالا رفتم و وارد خانه سکینه شدم، او سرگرم تماشای فیلم بود، چون در ورودی خانهاش بسته بود، مجبور شدم شیشه پنجره را بشکنم.
از آنجا که نقاب به صورتم زده بودم، سکینه وقتی مرا دید، وحشت کرد. او را تهدید کردم که پول و طلاهایش را به من بدهد، اما مقاومت کرد و با دستش توانست نقاب را از روی صورتم بردارد.
چون مرا شناخت، ترسیدم. همان لحظه با چاقو چند ضربه به او زدم. سپس طلاهایش را دزدیدم و هنگام خروج از خانهاش یک گلدان نیز به سرش کوبیدم و پا به فرار گذاشتم.
وی ادامه داد: هرگز قصد کشتن او را نداشتم، فقط به خاطر سرقت به خانهاش رفتم. این پسر جوان در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و قتل زن همسایه را پذیرفت. قضات عالیرتبه نیز به درخواست خانواده سکینه، محمد را به قصاص نفس و به خاطر سرقت به سه سال حبس و 154 ضربه شلاق محکوم کردند.
بنابراین گزارش، این حکم از سوی قضات شعبه اول دیوانعالی کشور نیز تأیید شد و دزد جنایتکار در لیست اعدام قرار گرفت.