پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه اعتماد در گفتگویی با حسن قشقاوی معاون کنسولی وزارت خارجه موضوع وضعیت پناهندگان و آوارگان سوری را مورد بررسی قرار داده است.
نزديك به چهار سال از بحران سوريه ميگذرد و اين بحران، روزبهروز ابعاد انساني و اجتماعي بيشتري به خود ميگيرد. آيا جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از طرفهاي موثر قصد ورود عملياتي براي كاهش بحرانهاي انساني در اين كشور مانند بحران آوارگان را دارد؟
جمهوري اسلامي ايران در طرح سياسي كه جناب آقاي دكتر ظريف وزير محترم امور خارجه ارايه كردند، به اين مساله توجه داشته است. به عبارت ديگر، يكي از موضوعات مطرح در اين طرح، حل و فصل مساله آوارگان سوري است و انشاءالله با عملياتي شدن طرح ايران، اين مشكل نيز به صورت طبيعي و خودبهخود حل خواهد شد. از سوي ديگر، از نظر انساني هم، جمهوري اسلامي ايران در سطوح مختلف كمكهاي انساني و بشردوستانه متعددي در مقادير مختلف داشته و از طريق سفارتخانههايمان در بيروت و امان اين مساله در حال پيگيري است و از لحاظ انساني تلاش كردهايم تا مساله آوارگان سوري مورد توجه بينالمللي قرار گيرد.
بيان كرديد كه يكي از مسائل مورد توجه در طرح چهار مادهاي ايران براي حل بحران سوريه، توجه به ابعاد انساني بحران آوارگان سوري است. درباره اين موضوع در طرح ايران جزييات بيشتري بيان ميكنيد؟ به عبارت ديگر، راهكار عملياتي ايران براي حل بحران آوارگان چيست؟
به صورت طبيعي، يك طرح سياسي بايد متضمن مسائلي از قبيل حل مناقشات، بازسازي خسارتها و مسائل انساني مانند پناهندگان باشد. البته توجه داريد، آوارگان سوري خود به دو بخش قابل تقسيم هستند؛ بخش اول، آوارگاني هستند كه به خارج از مرزهاي سوريه رفتهاند و بيشترين حجم تبليغاتي و خبري نيز مربوط به آنها است اما آوارگان قابل توجهي نيز وجود دارند كه در داخل مرزهاي سوريه هستند كه متاسفانه مورد توجه رسانههاي غربي و عربي نيستند. اين دسته از آوارگان هماينك در حال تحمل فشارهاي فراواني هستند. اگر ما بتوانيم به صورت ريشهاي بحران سوريه را حل كنيم، بيترديد مساله پناهجويان نيز حل ميشود. از نظر ما، يكي از مهمترين ريشههاي اين بحران، مساله تروريسم است. ممكن است اين مطرح شود كه چه كسي مقصر است؟ اگر شما به سوريه شش سال گذشته بنگريد، مشاهده ميكنيد سوريه يك سرزمين جغرافيايي تحت حاكميت دولت مركزي بوده كه ساختار حكومتش سكولاريستي است و هرگونه انتصاب افراد بنا به ويژگيهاي مذهبي، قوميتي و طايفهاي جرم محسوب ميشده است. با وجود اين شرايط، اين نظم موجود چگونه دچار تحولات شگرفي شده است؟ هماكنون شرايطي به وجود آمده است كه گروههاي تروريستي بسياري از كشورهاي مختلف در اين كشور سكني گزيدهاند و يك جنگ داخلي پيچيدهاي شكل گرفته است. نتيجه طبيعي اين جنگ نيز آوارگي ميليونها نفر است. پس ميتوان گفت چه در سوريه و چه در عراق، مهمترين علتي كه موجب ايجاد هرج و مرج و جنگ داخلي و در ادامه آن، بحران آوارگان شده، تروريسم است وگرنه پيش از ورود تروريسم تكفيري كه اين بحران به اين شكل وجود نداشت. شايد حداكثر انتقادي نيز كه مطرح شود، اين باشد كه در خيزشهاي نخست جنبش اپوزيسيون در سوريه، نظام اين كشور برخورد خشونتباري داشت ولي اين سوال مطرح ميشود كه آيا اين برخورد در عراق وجود داشته است؟ تروريسم تكفيري در عراق پس از برگزاري يك انتخابات دموكراتيك كه با مشاركت فراگير همه طوايف و جريانها صورت گرفت، پا گذاشت و موصل و پنج استان ديگر را متصرف كرد. غرب بايد استدلال كند كه اگر فقدان دموكراسي يا اعمال خشونت باعث حضور گروههاي تروريستي در سوريه شده، چرا همين گروههاي تروريستي به عراق آمدهاند؟ در عراق كه انتخابات دموكراتيك برگزار شده و برخورد خشونتآميزي نيز وجود نداشت، پس چرا در عراق تروريسم تكفيري آمد؟ با اين تفاصيل، تهران در كنار ادامه پيگيري مساله به صورت سياسي، مساله مبارزه با تروريسم و توقف خشونتها را به صورت همزمان مورد توجه قرار داده و به مبارزه با تروريسم اهتمام دارد. يكي از انتقاداتي كه ايران نسبت به ساير طرحهايي كه در رابطه با حل بحران سوريه دارد، اين است كه عموما آن طرحها، توجه قاطعي به تروريسم و مبارزه با آن ندارند. دليل آوارگيهاي كنوني با اين حجم انبوه چيست؟ جواب اين است كه بحرانيتر شدن مساله آوارگان به دليل پيشرويها و عملكرد تروريستها در سوريه است. اگر در طرحهاي مرتبط با سوريه، مساله مبارزه با تروريسم در اولويت قرار بگيرد و طرفين عزمشان را براي مبارزه با آن به صورت ريشهاي جزم كنند، به صورت طبيعي نيز اين بحران حل ميشود اما اگر فقط به ظاهر مسائل توجه شود، بيترديد اين بحران ادامه خواهد داشت.
كمكهاي ارسالي ايران به سوريه، چه كمكهايي هستند؟
عموما اين كمكها، كمكهاي انساندوستانه هستند.
آيا از آوارگان سوري، افرادي به تهران آمدهاند؟
به صورت موجي از پناهندگان خير ولي ممكن است كه موردي اين امر صورت گرفته باشد ولي بايد يادآور بشوم هر كمكي كه انساني و در جهت حفاظت از جان افراد باشد، ما از آن دريغ نميكنيم. قبلا نيز اين مساله را اعلام كرده بوديم و امروز نيز اين آمادگي را داريم.
آيا ايران و تركيه در رابطه با حل مساله آوارگان سوري رايزني و همكارياي داشتهاند؟
ما بحث خاصي درباره پناهندگي و آوارگان سوري با تركيه نداشتهايم ولي در رابطه با ارسال كمكهاي انساندوستانه با كشورهاي مختلف و از جمله با تركيه رايزنيهاي داشتهايم. اين رايزنيها هم در جهت نشان دادن حسننيتمان به طرف مقابل بوده و براي همين تلاش شده تا در سطوح مختلف اين رايزنيها وجود داشته باشد تا بحران سوريه مهار شود.
با ديگر كشورهاي اسلام چطور؟
بله. ما در چند سال گذشته از هر فرصتي استفاده كردهايم. مثلا يك نمونه آن، اين است كه دو هفته پيش آقاي لاريجاني به نيويورك سفري داشتند و من ايشان را در همايش بينالمجالس همراهي كردم. در اين سفر، حداقل با بيست و خردهاي از روساي مجالس كشورهاي مختلف و ٣٠ ملاقات در مجموع صورت گرفت و در اين ديدارها در رابطه با مسائل دو جانبه و مسائل منطقهاي از جمله بحران سوريه گفتوگو كرديم. اين رايزنيها هميشه بوده و هماينك نيز وجود دارد. از جمله اين رايزنيها، با آقاي بان كي مون صورت گرفت. نماينده ايشان در امور سوريه يعني آقاي ديميستورا در اين باره فعال است. واقعيت قضيه اين است كه ديپلماسي ما در برخورد با مساله سوريه نسبت به ساير كشورها واقعبينانهتر بوده و گذشت زمان نيز اين را نشان داده است.
آيا در اين رايزنيها درباره ساير طرحها، رايزني نيز صورت گرفت؟
درباره حل و فصل مساله سوريه، طرحهاي مختلفي وجود دارد. در برخي از اين طرحها، به دو موضوع اصلي اين كشور يعني موضوع تروريسم و نقش مردم سوريه براي تعيين سرنوشتشان، به صورت شگفتانگيزي توجه نشده است ولي آنها مستقيما به تعيين تكليف براي حكومت آتي سوريه پرداخته و تغيير حكومت را در اولويتشان قرار دادهاند. گاهي من تعجب ميكنم كه هياتهاي مختلف كه طرحهايي براي سوريه ميدهند، هيچ توجهي به نقش مردم سوريه ندارند. مگر ميشود طرحي را براي سوريه در اين شرايط داد كه حرف اولش مبارزه با تروريسم نباشد؟ مگر ميشود طرحي را داد كه به نقش و خواست مردم توجه نكرد؟ در اين طرحها، آدم احساس ميكند كه ميخواهند براي مردم سوريه تعيين تكليف كنند. همين مساله را درباره يمن نيز مشاهده ميكنيم. در بحران يمن نيز برخي طرحهايي كه ارايه ميشود، سخن از اين است كه ما بزرگان جهان و منطقه كنار هم مينشينبم و يك تصميمي ميگيريم و مردم آن كشور بايد آن را اجرا كنند. آيا اين مساله با دموكراسي سازگاري دارد؟ من فكر ميكنم اصليترين مناقشهاي كه در اين طرحها مشاهده و منجر به دير به نتيجه رسيدن آنها ميشود، عدم توجه به دو موضوع اصلي است. در خيلي از طرحها اين مساله مشخص نيست كه مبارزه با تروريسم كه عامل اصلي بحرانهايي مانند بحران پناهندگي است، در اولويت قرار دارد يا خير؟ دوم اينكه فرجام كار به دست مردم آن كشور است يا خودمان براي مردم آن كشور تصميم ميگيريم؟ عدم توجه به اين دو موضوع، برخلاف نظر ايران است يعني ايران معتقد است كه اولويت اصلي در حل بحرانهايي مانند سوريه، مبارزه با تروريسم و بحث دوم تعيين تكليف آينده اين كشور به دست مردم سوريه است.
در ديدار آقاي بان كي مون چه صحبتهايي شد؟
در ديدار آقاي بان كي مون، ايشان طرح آقاي ديميستورا را مطرح كردند. در مورد يمن نيز صحبتهايي شد. احتمالا ايشان معاون خودشان يعني آقاي يال يالسون را به تهران بفرستد و اگر بستر فراهم باشد، احتمالا خود آقاي بان كي مون به تهران سفر خواهد كرد.
اين سفر در رابطه با رايزني در خصوص مسائل منطقهاي است؟
بيشتر در رابطه با مسائل منطقهاي است؛ به ويژه مسائل سوريه و يمن.
در اين مدت هيچ تحرك خاصي از سوي سازمان همكاريهاي اسلامي صورت نگرفته است. آيا ايران برنامهاي براي تحرك بخشيدن به اين سازمان اسلامي دارد؟
ما فكر ميكنيم يكي از كارهايي كه سازمان همكاريهاي اسلامي ميتواند انجام دهد و سبب خير باشد، در رابطه با همين مساله آوارگان سوري است. متاسفانه اين برخوردها در سرزمينهاي اسلامي صورت ميگيرد و به صورت طبيعي انتظار اين است كه سازمان همكاريهاي اسلامي در اين باره حضور فعالي داشته باشد ولي همه آگاه هستيم كه گاهي اوقات، ارادههاي سياسي برخي اعضاي يك سازمان منطقهاي يا جهاني بر روند كار آن سازمان اثر ميگذارد و در واقع، اراده سياسي آنها هدايتگر فعاليتهاي اين سازمانهاست.
نحوه برخورد كشورهاي اسلامي نسبت به اين مساله چگونه بود؟
متاسفانه اهتمام لازم نسبت به اين مساله نسبت به غربيها صورت نميگيرد. ميتوان گفت كه برخي از اين كشورها بيتفاوت با اين بحران برخورد ميكنند و حتي در برابر اين بحران، نشاط و توجه رسانههاي غربي به بحران آوارگان بيشتر از رسانههاي منطقهاي بود. البته جسته و گريخته رسانههاي كشورهاي هممرز سوريه به اين مساله ميپردازند مانند اردن و عراق و تركيه اما اين كافي نيست.
آقاي ظريف طي دو ماه گذشته، سفرهايي به كشورهاي منطقه و به خصوص همسايگان سوريه داشتهاند. آيا در اين مدت اين كشورها از ايران براي حل اين بحران كمك خواستهاند؟
در تمامي اين سفرها، درباره بحران سوريه رايزنيهايي صورت گرفته است و هنگامي هم كه در سطح كلان درباره اين بحران رايزني ميشود، نميتوان بحران آوارگان را جدا از اين مساله قلمداد كنيد. طبعا ذيل بحث كلان سوريه در رابطه با اين مساله نيز رايزني هم صورت گرفته است.
هماينك بخش عمدهاي از آوارگان سوري به سمت اروپا رفتهاند اما شاهد رفتارهاي خشونتآميزي با آنها از سوي كشورهاي اروپايي هستيم. موضع وزارت امور خارجه نسبت به اين رفتارها چيست؟ چه اقدامي براي كاهش اين نوع رفتارها از سوي ما صورت گرفته شده است؟
واقعيت اين است كه موضوع پناهندگي قبل از اينكه يك بحث انساني و حقوقي باشد، بحث سياسي بوده است. البته اين برخلاف انتظار است. به عبارت ديگر، انتظار واقعي اين است كه به اين مساله ديدي سياسي وجود نداشته باشد. مثلا پناهندگيهايي كه به ايرانيان داده ميشود، خيلي كم پيش ميآيد كه به خاطر مسائل انساني باشد و از همان ابتدا حالتي سياسي داشته و از آن به عنوان اهرم فشار استفاده شده است. از طرف ديگر، مساله پناهندگي با نفي هويت پناهنده همراه ميشود؛ يعني فرد پناهجو را مجبور ميكنند كه ابتدا اسمش را تغيير دهد. سپس مجبور به بيان اين ميشود كه به نفي دين و مذهبش بپردازد. سپس مجبور است كه گذرنامه خويش را پاره كند. به عبارت ديگر، هويت شخصي و ملي خويش را انكار كند تا طرف غربي به او پناهندگي بدهد. آيا هيچ يك از اصول حقوق بشر در اين فرآيند مراعات ميشود؟ البته اين انتهاي كار نيست. اين فرد بايد به صورت كامل الينه شود و براي كامل الينه شدن، او را به اردوگاه پناهجويان ميفرستند. اين اردوگاه آوارگان نقش كاتاليزور را دارد تا فرآيند انكار هويت فرد كامل شود. آيا اينها انساني است كه روزانه در غرب در حال انجام است؟ متاسفانه رسانههاي ما به اين موضوع كمترين توجه را دارند و به ابعاد حقوق بشري پناهجويي نپرداختهاند. البته حوادث اخير استراليا موجب شده است تا كمي به اين موضوع پرداخته شود. نكته ديگري نيز كه بايد يادآور شوم، اين است كه به آن اندازه كه در رسانههاي غربي به مساله پناهجويان حركت كرده به اروپا توجه ميشود، نسبت به مساله آوارگاني كه هنوز در سوريه هستند، توجه نميشود.
همين مساله آوارگاني كه هنوز در داخل سوريه هستند، موجب نميشود تا ايران به صورت مستقيم وارد اين مساله شود؟
ما هميشه آماده كمكهاي انساني بودهايم و به اين كمكها ادامه خواهيم داد.
منظور من اين است كه با توجه به بحرانيتر شدن موضوع، اين مساله موجب نميشود تا در اين مساله حضور نظامي پيدا كند؟
هر كمكي كه تا به امروز ضروري دانستيم، از انجام آن كمكها به ملت مقاوم و شجاع سوريه دريغ نورزيدهايم و اين كمكها نيز ادامه خواهد داشت. البته اين به معناي مداخله نظامي از سوي ما در سوريه نيست.
در رابطه با حادثه فرودگاه جده، آخرين پيگيريهاي صورت گرفته در اين باره چيست؟
ما منتظر حكم دادگاه عالي آن كشور هستيم. حدود يك ماه قبل و در همين اتاق كار نيز رايزنياي در اين باره داشتيم كه من وكلاي ايراني بينالمللي را دعوت كردم و سركنسول ايران نيز حضور داشت تا بتوانيم در آينده پروسه قضايي، مستندات قوي در دفاع از مظلوميت دو نوجوان ايراني داشته باشيم.
وضعيت حج عمره چگونه است؟
هنوز متوقف است. ايران هم اعلام كرده است تا زماني كه شرايط لازم براي عمرهگذاران ايجاد نشود و از سويي تكليف اين پرونده مشخص نشود بنايي براي اعزام عمرهگذاران نخواهيم داشت.
آيا در اين باره عذرخواهياي ازسوي مسوولان سعودي صورت گرفته است؟
در ابتداي وقوع اين مساله، مقامات سعودي در مراتب مختلف نسبت به وقوع اين رخداد، ابراز تاسف كردند. از سويي، قول پيگيري دادند. من نميدانم اين مساله ميتواند در چارچوب عذرخواهي بيايد يا خير اما هنگامي كه سعود الفيصل، وزير امور خارجه وقت و محمد بن نايف كه هماينك وليعهد پادشاه عربستان است و در آن زمان، وزير كشور عربستان بود، ابراز تاسف كردند، به نظر من، آن مساله تا حد بسياري حل شده است.
چندي پيش مديركل كنسولي وزارت امور خارجه براي حل مساله پناهجويان ايراني در استراليا، به اين كشور سفر كردند و از سويي، وزير خارجه استراليا در ابتداي سال به كشورمان نيز سفر كردند. آيا تهران و كانبرا توانستهاند در اين باره به راهكار مشتركي دست يابند؟
ما در اين باره گفتوگوهاي مختلفي داشتهايم. چندي پيش نيز معاون وزير مهاجرت استراليا به تهران آمد و گفتوگويي با من داشت. از سوي ديگر، رايزنيهاي متعددي در مراتب مختلف صورت گرفت. پيشنهادهايي از سوي ما به آنها ارايه شده است اما اين مساله با انتخابات اين كشور همزمان شد و به نظر ميرسد مساله داخلي وقفه در روند بررسيها و ادامه گفتوگوها ايجاد كرده است ولي ميتوانم بگويم كه مذاكرات خوبي در اين باره داشتهايم.
مي توانيد جزيياتي از طرح ايران در اينباره را بيان كنيد؟
هنوز چيزي نهايي نشده ولي پيشنهادات ما راهكارهاي بينابيني بوده است. مثلا بخشي از اين پناهجويان دانشجويان يا افراد به دنبال كار هستند. قبلا نيز اين كشور ويزاي كار يا تحصيل به اين افراد ارايه ميكرد. ما خواستهايم تا اين روند را ادامه دهند يا خدماتي مانند آن را ارايه كنند.
سرانجام طرح تسهيل ورود ايرانيان خارج از كشور به كجا رسيد؟
خوشبختانه اين طرح تصويب و از سوي ما ابلاغ شده است. اين طرح، طرح بسيار خوبي است كه موجب ميشود كسي حق ضبط گذرنامه ايرانيان را در داخل كشور با هر بهانهاي نداشته باشد. از سوي ديگر، چون قوانين ما تكتابعيتي است، به هويت ايراني افراد تاكيد داريم و كاري به تابعيت ديگري فرد نداريم.
آيا اين قانون هم اينك نيز اجرا ميشود؟
بله. ما اين قانون را به همه سفارتخانههايمان ابلاغ كردهايم.
از آخرين وضعيت ايرانيان زنداني در خارج كشور نيز بگوييد.
هماينك ٢٢٠٠ ايراني در سراسر جهان زنداني هستند كه قبلا اين آمار ٣٨٠٠ نفر بود. در اين مدت بسياري از زندان آزاد شدند و تعدادي نيز به زندانهاي داخل كشور منتقل شدند. در حال تلاش هستيم كه همين تعداد از افراد نيز كاهش يابد. خوشبختانه وزارت امور خارجه در اين باره اهتمام ويژهاي دارد تا حقي از حقوق ايرانيان در سراسر جهان پايمال نشود.
همكاريهاي كنسولي ايران با كشورهاي ديگر به چه سمت و سويي حركت كرده است؟
اين همكاريها افزايش يافته است. تقريبا در هر ماه گفتوگوهاي كنسولي متعددي با كشورهاي مختلف در اين باره انجام ميدهيم.
با كشورهاي اروپايي چطور؟
در دو سال اخير مراودات كنسولي ايران با اروپا افزايش يافته است. بر اساس آماري كه ما در اختيار داريم از سوي كشورهاي اروپايي هم در صدور ويزا براي ايرانيان تسهيلات بيشتري ايجاد شده و هماكنون حجم ويزاي صادره از سوي اروپاييها براي اتباع ايراني تقريبا بيشتر از صدور ويزا از سوي ايران براي اتباع اروپايي است. البته يك دليل اين است كه تقاضاي ايرانيان براي سفر به اروپا بيشتر از قبل شده است.