پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جاوید قربان اوغلی مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه به کافه خبر آمده بود تا آخرین تحولات دیپلماسی خاورمیانه ای جمهوری اسلامی را با او بررسی کنیم. این گفتگو که با موضوع سوریه آغاز شد و با روابط با عربستان به خاتمه رسید حدود دو ساعت به طول انجامید و مصاحبه مفصلی از آب در آمد. بخش کوتاهی از این گفتگو را در ادامه می خوانید و نسخه کامل به زودی در خبرآنلاین منتشر خواهد شد.
بعد از گذشت ۴ سال از زمان آغاز بحران سوریه و در حالی که در این مدت ایران بخشی از بحران سوریه خوانده می شد، حالا به نشست حل بحران این کشور دعوت می شود و به عنوان بخشی از راه حل مطرح می شود. چه اتفاقی این تغییر را رقم زده است؟
واقعیت این است که دنیا به این نتیجه رسید توانایی حل بحران سوریه را بدون مساعدت ایران ندارد. ایران در سوریه تلاش کرد در چارچوب استراتژی خودش برای حفظ چارچوب و نظام سوریه با محوریت آقای اسد اقدام نماید. بر کسی پوشیده نیست که بعضی کشورهای منطقه مانند عربستان و ترکیه و قطر مخالف این بودند و تمام انرژی خود را برای سرنگونی رژیم سوریه و برکناری اسد متمرکز کردند. ضمن اینکه از حامیان بین المللی مانند آمریکایی ها و فرانسوی ها هم برخوردار بودند.
حال این اتفاق نیفتاد و شاید ارزیابی نقش ایران کار سختی باشد. مجموعه ای از عواملی از جمله اراده خود سوریه برای ایستادن با اتکا با کمک های ایران و همچنین کمک های متحدین بین المللی مانند روسیه و کمتر چین هم تاثیر داشت. در نتیجه این سه عامل دست به دست هم دادند تا آقای اسد بتواند از این بحران عبور کند. البته باید توجه کرد بهای سنگینی هم پرداخته شد. سوریه نابود شد، بیش از ۲۵۰ هزار نفر کشته شدند و نزدیک ۱۰ میلیون نفر آواره شدند و این بهای سنگینی بود و شاید اگر در یک ارزیابی سود و زیان ماجرا را تحلیل کنیم اگر چنانچه اسد به موقع دست به اصلاحات می زد و می توانست با معترضین صحبت کند کار به اینجا نمی کشید. اینکه چرا کار به اینجا رسید موضوع صحبت ما نیست. ولی در پاسخ به سوال شما آن سه عامل باعث شد اسد باقی بماند تا آن زمان سیاست غرب انکار نقش ایران در مسئله پیدا کردن راه حل بود.
کنفرانس ژنو ما را راه ندادند و علی رغم اینکه دبیر کل سازمان ملل ما را دعوت کرد ولی آمریکایی ها اجازه ندادند. گذشت زمان باعث شد به مقطعی رسیدیم که مجموعه حامیان معارضه سوریه به این نتیجه رسیدند بدون دخالت ایران از عهده این مسئله بر نمی آیند. البته در عین حال تجربیات عراق هم باعث شد به این نتیجه برسند فروپاشی سوریه به سودشان نیست و برکناری اسد مشکل را حل نمی کند. تمام اینها در کنار هم سبب شد راه حل سیاسی را در سوریه پی بگیرند.
اما چه اتفاقی افتاد که در این مقطع دعوت از ایران انجام پذیرفت؟
این نکته مهمی است. شرط لازم آن مسئله همین فراهم آمدن راه حل سیاسی است منتهی شرط کافی هم داشت و آن هم با برجام حاصل شد. یعنی اگر ایران برجام را نداشت من بعید می دانم باز هم ایران دعوت می شود. به نظر من یکی از دست آوردهای بزرگ برجام همین مسئله نقش ایران در مسئله سوریه است و البته تنها هم به سوریه محدود نمی شود و ادامه خواهد داشت. در واقع موانع روانی حضور ایران در نشست های سوریه برداشته شد. اگر این نبود ایران دعوت نمی شد بنابراین غیر از مواردی که به آن اشاره کردم یکی از دست آوردهای بزرگ برجام در حوزه دیپلماسی برچیدن موانع حضور ایران در چنین کنفرانس هایی بود که انجام شد.
با برگزاری دو دور مذاکره در وین با حضور ایران به نظر می رسد اختلاف اصلی میان بازیگران موضوع آینده اسد باشد. این ماجرا را چگونه ارزیابی می کنید؟
موضوع کنفرانس ها چند مسئله است اینکه آقای اسد باید بخشی از پروسه صلح باشد یا خیر. کشورها حاضر نبودند این را بپذیرند و دعوای اصلی بر سر این بود. اما به نظر می رسد بر سر این مسئله هم توافقی صورت گرفته و آخرین سنگر در این مسئله عربستان سعودی بود که از زبان عادل جبیر اعلام شد با راه حل سیاسی موافق هستند مشروط بر اینکه در انتهای کار آقای اسد حضور نداشته باشد و این پروسه در نهایت به تشکیل دولت انتقالی منجر شود.
در صحنه بین المللی هم فرانسوی ها بر این مسئله پافشاری می کردند. آمریکایی ها هم علی رغم مواضع تند اولیه شان ادبیات دیپلماتیک شان نشان دهنده این است که آنها از این موضع عقب نشینی کرده اند. اینکه آیا در مذاکرات آقای ظریف و کری به این نتیجه رسیده اند یا خیر را نمی دانم ولی من اطمینان دارم علی رغم همه انکارهایی که صورت می گیرد مسئله سوریه حتما در گفتگوهای دو طرف مورد بحث قرار می گیرد و باید هم مورد بحث قرار می گرفت.
مسئله دیگری که وجود دارد، توافقی است که در وین ۲ به نتیجه رسیدند و آن آتش بس، دو مسئله تعیین زمان برای تشکیل دولت انتقالی ظرف ۶ ماه و باز هم تعیین زمان برای انجام همه پرسی و رفراندوم در ۱۸، ماه یک رویداد خوب و مثبتی بود که شاید برخی تصور نمی کردند به این توافق دست یابند اما بالاخره حاصل شد.
مسئله دیگری که به نظر من مهم است و در حال اتفاق افتادن است تعیین گروه هایی هستند که می توانند در دولت انتقالی حضور داشته باشند. ضمن اینکه ماجرای مهم تعیین شاخص ها برای گروه های معارض و جریان هایی است که می توانند در دولت انتقالی و نظم سیاسی جدید حضور داشته باشند. همانطور که شما اشاره کردید فعلا آینده اسد اختلاف اصلی میان ما و کشورهای غربی و همچنین با متحدانمان است. به نظر من در حال حاضر اصرار بر بقای اسد خیلی نمی تواند منافع کشور را محقق کند. گفته شده آقای پویتن در سفر اخیر اسد به مسکو به او گفته است که کم کم خود را برای بستن چمدان هایش آماده کند. اگر چنین چیزی واقعیت داشته باشد اختلافات ما جدی می شود و شاید بهتر باشد با در نظر گرفتن حقایق میدانی سوریه به تدوین و تنظیم استراتژی در قبال سوریه بپردازیم.