پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در فروردین سال 1354 شمسی استاد
مطهری در یکی از سخنرانیهایشان درباره سیره پیامبر اکرم(ص)، اظهار تأسف میکنند که
ما امت پیغمبر آخرالزمان، این دردانه آفرینش را نشناختهایم به طوری که از نقل چند
سخن کوتاه از این بزرگوار (حتی در حد لفظ نه معنی و تفسیر آنها) عاجز و ناتوانیم
(سیری در سیره نبوی، ص 43). حالا بیش از چهل سال از آن اظهار تأسف میگذرد. سه سال
و اندی بعد از آن سخن، انقلاب اسلامی به بار نشست و اکنون سوگمندانه باید گفت که
برخلاف انتظار همچنان پیامبر اسلام، این گوهر یکدانه کون و مکان، در میان امت خود
غریب و تنهاست.
کوتاهترین راه برای شناختن هر
شخصیتی، آشنایی با سخن اوست. پیامبر عظیمالشأن اسلام را هم ابتدا باید از راه
کلام گهربار او شناخت و بعد عینیت و تحقق آن سخنان را در سیره و سنتش مشاهده نمود
و سر آخر نیز باید تلاش کرد که زندگی فردی و جمعی خود را به آن سیره پاک و پیراسته
نزدیک و نزدیکتر ساخت.
خوشبختانه استاد شهید ما خود، صد
سخن از کلمات کوتاه حضرت رسول اکرم(ص) را با ترجمهای سلیس و روان به یادگار
گذاشته است، از جمله این سخن که: «مَثَل مؤمنین در دوستی و علقه به یکدیگر مثَل
پیکری است که چون عضوی از آن به درد بیاید، باقی اعضا به تب و بیخوابی دچار میشوند»
(همان، ص 253، سخن شماره 29). و سخن دیگر در همین زمینه که: «دست خدا با جماعت
است» (همان، سخن شماره 38).
خوب، حالا یک لحظه کلاه خودمان را
قاضی کنیم و جامعه خود را با جامعه ایمانی معرفی شده توسط پیامبر اکرم(ص) مقایسه
نماییم. ابداً قصد سیاهنمایی ندارم و نمیخواهم ارزشهای ناب موجود در جامعه را
انکار کنم که از قضا رمز بقای این جامعه را باید در حضور پررنگ این ارزشها جست.
این که آموزگاری در یکی از روستاهای این مملکت برای نجات جان شاگردان خویش، خود را
به شعلههای سرکش آتش میسپارد و جاودانه میشود، یک ارزش است، آنهم ارزشی که قابل
وصف و بیان نیست، و از این دست اتفاقات نشانه حیات و بالندگی هر جامعهای است.
اما سخن بر سر آن است که چرا در
کنار این نمونههای کمنظیر ایثار و گذشت و انساندوستی، شاهد نمونههای فراوان
خودخواهی و بداخلاقی و بیتقوایی هستیم، آنهم تحت لوای اسلام و با شعار و ادعای
ایمان. راه دوری نرویم، برای قضاوت کافی است نگاهی به عناوین روزنامهها بیندازیم
و ببینیم چگونه مدعیان اسلامخواهی، رقیب خود را به هر وسیله ممکن از صحنه خارج میکنند
تا خود یکهتاز میدان شوند. بازار اتهام و برچسبزنی و آبروریزی چرا باید در جامعهای
که میخواهد الگوی دیگران باشد هر روز پررونقتر از روز قبل باشد؟ مگر این از
آموزههای درخشان دین ما نیست که «هدف وسیله را توجیه نمیکند» که یعنی از هر
وسیله غیرمجاز و نامشروع نمیتوان برای رسیدن به هدف مقدس استفاده کرد؟! و مگر
حرمت مؤمن در قاموس آیین پاک محمدی(ص) از کعبه بالاتر دانسته نشده است؟ پس چرا باید
در رسانههای مکتوب و غیرمکتوب، چوب حراج به آبروی اشخاص زده شود و در زیر شعار
حقطلبی و آرمانخواهی، به ارزشها و آرمانهایی که میراث گرانبهای خون شهداست خیانت
گردد؟
سخن کوتاه کنم و با این تذکار این
نوشتار را به پایان ببرم که میزان مسلمانی نه ادعا و شعار، بل تطابق عمل با شاقول
کلام پیامبر و پیشوایان دینی است.
رحلت رسول اکرم(ص) این آیت ایمان و
آیینه پاکی، بر پیروان راستین او تسلیت باد!