بعد از زندان به شما پيشنهاد كار شده يا نه؟
بله، هر كس كه بخواهد به او مشاوره ميدهم. البته به كساني كه بدانم كارشان درست است و به قول معروف دو دفتره نيستند! من به كسي كه خلاف كند و حساب كتابش درست نباشد، مشاوره نميدهم.
يك بار وكيل شما گفته بودند كه آقاي مظاهري و آقاي نوربخش اصلا از شما خوششان نميآمد.
بله، درست گفته است.
پس با اين حساب از بانك مركزي به شما پيشنهاد كار نميشود؟! حتي به عنوان مشاور، همينطور است؟
من از سالها پيش كه در كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي، مشاور فني بودم تا همين الان دورادور و غيررسمي به رفقاي مجلس و همه كارشناسان و ديگران مشورت ميدهم. اگر به شما به عنوان يك روزنامهنگار هم در حوزه تخصصتان، رجوع شود، حتما همين كار را ميكنيد. بعضي از دوستان چه در جبهه اصلاحات و چه در جبهه اصولگراها كه به تواناييهاي من ايمان داشته و دارند، به صورت غيررسمي به من پيشنهاد همكاري دادهاند.
مثلا چه كساني؟
به لحاظ حساسيتهايي كه در ارتباط با ذكر نام من احيانا ممكن است پيش بيايد، آنها تمايلي ندارند كه رسما اين موضوع را اعلام كنند كه از من مشاوره ميگيرند. من هم به هيچوجه علاقه ندارم وارد فضاهاي سياسي شوم. دوره بازنشستگي زودتر از موعد مقرر من فرارسيده است. حداقل تا سال 96 بايد به مسائل خانوادگي و فرزندانم رسيدگي كنم. دوست دارم در كنار پسر 11 سالهام «ايليا» باشم و او را در مسابقات قهرماني كاراته همراهي كنم. او اخيرا چندين مقام قهرماني كشوري آورده و انشاءا... در مسابقات بينالمللي كه يكي دو ماه آينده برگزار ميشود، قهرمان خواهد شد.
شما تاكيد داريد كه يكي از بزرگترين اشتباهات شما، نزديك شدن به جريانات سياسي بوده. ولي «سوداي قدرت» بخشي از وجود هر آدمي است. نزديكي شما به جريانات سياسي هم به همين خاطر بود؟
در يك مقطع زماني كه من فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي داشتم، منصفانه اين سودايي كه ميفرماييد در من هم وجود داشت و از اين بابت پاسخ شما مثبت است. اما حالا ديگر خدا را صد هزار مرتبه شكر به هيچوجه، تمايلي به حضور در فعاليتهاي سياسي ندارم. برخي تصورشان اين بود كه «شهرام» با نزديك شدن به جريانات سياسي، به توانمندي اقتصادي رسيد، در حالي كه ماجرا برعكس بود. خوشبختانه در حال حاضر هم از نزديكي به اين اربابان قدرت اجتناب ميكنم و دور هستم و ضمن احترام وافر، هيچ علاقهاي هم به نزديكي به آن بزرگواران ندارم.
نسخه شفابخش شما براي اين اقتصاد بيمار چيست؟
ما حدود 240 تا٣00 هزار ميليارد تومان پول و سرمايه دست عامه مردم داريم كه نه در بانكهاست و نه جايي سرمايهگذاري شده است. اين ضعف دولتي بودن و ضعف مديريتها و مقامات بازار سرمايه، بورس و اوراق بهادار و وزارتخانههاي مربوطه است كه بلد نيستند ونميتوانند اين پولها را جذب كنند. كساني كه در اين سازمانها كنترل امور را در دست دارند، با سلايق شخصيشان بنگاههاي خصوصي و بنگاههاي بدون حمايت دولتي را نابود ميكنند. من كاملا محكم و قاطعانه تعهد ميدهم اگر اجازه بدهند، حاضرم تحت كنترل و مراقبتهاي شديد دستگاههاي نظارتي نظام، حدود 300هزار میلیارد تومان پول و سرمايه راكد بازار طلا و ارز را متقاعد كنم كه به سمت بنگاههاي اقتصادي بخش خصوصي هدايت شوند و مشكل اقتصاد كشور را حل كنم.
پس به زعم شما براي جذب پولهاي سرگردان در دست مردم، بايد مديران كاربلدي در راس كار قرار بگيرند. اين تز شما براي بهبود اقتصاد كشور است؟
من ميدانم كه مثلا در فلان استان 5 هزار ميليارد تومان پول راكد در دست مردم است كه در بانك نميگذارند. همين ميزان هم طرح و پروژه با موافقت اصولي وجود دارد كه بودجه لازم براي اجرايشان در دست بانكها نيست. احتمالا پاسخ دولتمردان فعلي اين است كه تاكنون درگير توافق هستهاي بودهاند، كه خوب، دليل موجه و قابل استماعي است. اخيرا چهار تن از وزرا نامهاي به رئيس جمهور محترم در خصوص بازار سرمايه نوشتند. براي من خيلي جالب بود، تمام مطالبي كه در آن نامه انتقاد كرده بودند در حدود اختيارات خود آنها بود! من اگر جاي رئيس جمهور محترم بودم، فورا هر چهارتاي آن وزرا را توبيخ ميكردم و ميگفتم حالا كه فهميديد مشكل كجاست، چرا خودتان راهكار براي آن پيدا نميكنيد؟ مگرنه آن است كه وزير محترم اقتصاد ناظر بر امور بازار سرمايه است و طبق قانون هم دستش خيلي باز است و ميتواند عنداللزوم لوايح خوبي را به مجلس ببرد تا مسائل را حل كند. براي من سوال است كه چطور وزير محترم اقتصاد و رئيس سازمان بورس نتوانستند پيشبيني كنند جرياناتي كه نميخواهند شيريني توافق به دل مردم بنشيند، فرداي توافق، شاخص بورس را منفي كردند؟ آنها بايد ترتيبي ميدادند تا حقوقيهاي بازار سرمايه فرداي توافق، خريدار سهام ميشدند نه فروشنده سهم. مقامات دولت قبلي اتفاقا اهميت بازار سرمايه را ميفهميدند، هرچند كه در عمده موارد از آن به نادرست استفاده مينمودند كه تا قبل از معرفي وزرا، ابتدا مديريت شركتهاي اقتصادي كلان راتصرف كردند. هنوز هم اكثرا همان منصوبان قبلي سوار اين شركتها هستند كه بازار مالي ما اين طوري است.
عاقبت 50 شركتي كه داشتيد چه شد؟ همهشان در ماجراي رد اموالتان واگذار شد؟
ساختارهاي اين شركتها هست ولي كليه اموال و دارايي شركتهاي من توقيف يا تضييع شد. مقادير معتنابهي را طبق گزارشات مقام قضائي موجود، تضييع، نابود و از كار انداختند.
دلتان نميخواست آنها را به شما برگردانند؟
چرا. اگر امكانش بود، خوشحال ميشدم كه در قالب آن شركتها فعاليت كنم، اما واقعيت اين است كه نه توان مالياش را دارم و نه حوصلهاش را.
وقتي زندان بوديد، حسرت نميخورديد كه اي كاش در اين دوره طلايي كه خيليها را پولدار كرد، بيرون بوديد؟
دوره دولت قبل طلايي بود؟! البته براي كساني كه روشهاي غيرشفاف اقتصادي را دوست دارند، قبول دارم كه آن دوره طلايي بود، اما روش من هميشه شفاف و كاملا باز است، بدون زد و بندهاي اقتصادي غيرشفاف.
شايع شده بود كه مهدي هاشمي را به همان سوئيتي بردهاند كه شما در آن به سر ميبرديد. اگر دوره حبستان مشترك بود، به نظرتان چه مواجههاي با هم داشتيد؟
بله مهدي هاشمي، همان جايي به سر ميبرد كه من بودم. اما سوئيتي در كار نيست. محوطهاي است كه حدود 20 زنداني در آن هستند كه جدا از بندهاي 400 است. بالاخره تامين امنيت برخي زندانيان حساس مهم است تا براي دستگاه قضائي دردسر نشود. اما درباره نوع مواجهه احتمالي بايد به آيهاي از قرآن اشاره كنم كه خداوند ميفرمايد «نيكوكاران كساني هستند كه در برابر بدي ديگران، خوبي كنند.» دوست و دشمن، همفكر و مخالف در ماجراي من، به من تاختند. مشخصا از كسي نام نميبرم. خيليها همفكر سياسي و نزديك من بودند، اما براي برائت به من تاختند. ولي من بعدها به آنها خوبي كردم. البته اين درباره شخصي كه شما نام برديد، صدق نميكند. چون اصلا او را نديده و نميشناختم. لازمه حبس كشيدن، صرف نظر از سلايق سياسي و اقتصادي و اختلافات طبقاتي، تحمل كردن است. كما اينكه در بدو ورودم به زندان يك كارگر افغاني به من فحش داد و سيلي زد، اما من تحملش كردم و بعدها همين آدم مريد من شد. خيليها به من در زندان توهين و بدي كردند و وقتي من متقابلا به آنها خوبي كردم، از مدافعان من شدند. اگر من در زندان كنار مهدي هاشمي يا آقاي رحيمي بودم، حتما با كمال عزت و احترام با آنها رفتار ميكردم. چون صرف نظر از وضعيت فعليشان، آنها در گذشته در «عرشي» از جايگاه سياسي بودند و انصاف اين است كه وقتي به «فرش» مينشينند، عزت و احترامشان با رعايت موازين تحمل جزاي كيفري حفظ شود.
نظرتان درباره پرونده بابك زنجاني چيست؟
قبلا هم گفتهام كه پرونده او يك پرونده ساده كيفري است، البته با حجم بالايي از اتهامات مالي. بنده به كيفرخواست دادستان محترم احترام ميگذارم، اما به گمانهزنيهاي رسانهاي انتقاد شديد دارم، زيرا طبق قانون حفظ حقوق شهروندي او تا اين لحظه «متهم» است و بر اساس قانون، اصل بر برائت متهم بوده و متهم حق دارد در پناه قانون از امنيت لازم برخوردار باشد. به عنوان يك شهروند عادي به رسيدگيهاي دستگاه قضائي اعتماد كامل دارم. بهتر است اجازه دهيم حكم قطعي دستگاه قضائي صادر شود و پس از آن اظهارنظر كنيم.
اگر قرار باشد به بابك زنجاني مشاوره بدهيد، چه ميگوييد؟
ميگويم صادق باشد كه النجات في صدق.
بهترين همبنديتان در 13 سال دوره حبس چه كسي بود؟
كارگران افغاني!
ارمان