آیت الله جوادی آملی در پیامی به همایش کانونهای فرهنگی مساجد تعیین کنندگان زمان ظهور امام زمان(عج) را دجالان روز خواند و بر لزوم پرهیز از این سی دی تاکید کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی انتخاب ، پس از اعلام نظر برخی مراجع تقلید درخصوص اقدام انحرافی سازندگان فیلم ظهور نزدیک است و شیطنت آمیز بودن این اقدام ، حضرت آیت الله جوادی آملی نیز این اقدام را محکوم و بر لزوم پرهیز از این سی دی تاکید کردند .
در این پیام آمده است: حمد ازلی خدای را سزاست که آفریدن ویژه اوست؛ تحیّت ابدی، پیامبران الهی(ع) خصوصاً حضرت ختمینبوّت(ص) را رواست که همراهی قرآنِ بیهمتا مخصوص اوست و درود بیکران، دودة طاها و اُسرة یاسین را بجاست که ولایت آنان مایة کمال دین و پایة تمام نعمت است؛ انتظار جهانیان، نثار مقدم حضرت ختمیامامت، مهدی موجودِ موعود(عج) است که تعیینکنندگان زمان ظهورِ وی، دجّالان روزند! به عترت اطهار، تولّی داریم و از معاندانِ لَدود آن ذوات قدسی، تبرّی مینماییم!
به گزارش انتخاب به نقل از به گزارش روابط عمومي بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء، متن کامل پیام آیت الله جوادی آملی بدین شرح است :
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ إيّاهُ نَسْتَعِين
حمد ازلي خداي را سزاست كه آفريدن ويژه اوست; تحيّت ابدي, پيامبران الهي(عليهم السلام) خصوصاً حضرت ختمينبوّت(صلي الله عليه و آله و سلم) را رواست كه همراهي قرآنِ بيهمتا مخصوص اوست و درود بيكران, دودة طاها و اُسرة ياسين را بجاست كه ولايت آنان ماية كمال دين و پاية تمام نعمت است; انتظار جهانيان, نثار مقدم حضرت ختميامامت, مهدي موجودِ موعود(عجلاللهتعاليفرجهالشريف) است كه تعيينكنندگان زمان ظهورِ وي, دجّالان روزند! به عترت اطهار, تولّي داريم و از معاندانِ لَدود آن ذوات قدسي, تبرّي مينماييم!
مقدم صحابه كتاب خدا، قاريان، اساتيد تلاوت و تفسير، ائمه محترم اقامة جماعت مساجد و مهمانان بزرگوار را گرامي ميداريم و از سعي بليغ ستاد عالي كانونهاي فرهنگي ـ هنريِ كشور, تشكّر و اجرِ وافرِ همگان از خداوند سبحان مسئلت ميشود!
قرآن حكيم، حياتبخشِ دلهاي آمادة دريافتِ آبِ زندگاني و شفادهنده بيماران اعتقادي، اخلاقي و رفتاري است. بهرهوري از كوثر حيات و شفا، مرهون تلاوت، معرفتِ معارف، عَرضة هويّت خود بر آن مجلاي فيض الهي و توزين كالاي وجودي خويش با آن ميزان قِسط است, لذا چند نكته كوتاه پيرامونِ ضرورت عَرضة مسائل فردي و جمعي بر آن و كيفيّت پاسخيابي بعد از اين درخواست, ارائه ميشود:
يكم. انسان, در معرض رخدادهاي تلخ تاريخي است و براي صيانت از سقوط، لازم است به حبل متين خدا يعني قرآن حكيم, اعتصام نمايد تا ماية عصمت وي از هر لغزش گردد. اعتصام به كتاب الهي, متوقف بر معرفت آن به عنوان ميزان حق و باطل، معيار صدق و كذب، مدار حُسن و قبح، محور خير و شرّ و بالأخره مناط صواب و خطا در عقايد، اخلاق و اعمال خواهد بود. حضرت محمدبنعليٍالباقر(عليه السلام) فرمود: «... اِعْرِض نَفْسَكَ علي كتاب الله فإن كنتُ سالكاً سبيلَه زاهِداً في تزهيده راغباً في ترغيبه خائفاً من تخويفِه فاثْبُت و أبْشِر فانه لا يَضُرّك ما قيل فيك و إن كنت مبايناً للقرآن فماذا الذي يغرّك مِن نَفْسِك...».[1]
چون قرآن كريم, مصون از آسيب تحريف و محفوظ از گزند زوال است, اعتصام آگاهانه بشر در مسائل فردي و جمعي به آن, سبب صيانت وی از غوايت و حفظ او از ضلالت خواهد بود.
دوم. عترتِ اطهار(عليهم السلام) كه قرآن ناطقاند و كلام آنان نور است, كيفيت عرضه بر حقيقت وحي كه به صورت قرآن مجيد تجلّي نمود را بيان فرمودند. نموداري از اين تبيين را ميتوان در جريان عَرضه حديث بر قرآن مشاهده نمود كه خلاصه آن اين است: آنچه عِدل قرآن كريم است انسان كامل معصوم(عليه السلام) يعني اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) هستند كه هرگز كسي همتاي آنان نخواهد بود, هر چند به صورت اجتماع متظاهرانه و متعاضدانة جنّ و انس باشد, چه اينكه هيچ كتابي, همسان قرآن نخواهد بود ﴿لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ﴾;[2] اما حديث, هرگز معادل قرآن نيست زيرا امامان معصوم(عليهم السلام) فرمودند كسي نميتواند مانند قرآن، آيهاي جعل كند ولي ميتواند شبيه حديثِ مأثورِ ما روايتي را جعل نمايد, لذا هر روايتي بايد بر قرآن كريم عرضه شود خواه معارض داشته باشد ـ چنانكه نُصوص عِلاجيه در فنّ اصول فقه ناظر به آن است ـ و خواه معارض نداشته باشد كه لزوم عرضه هر دو صنف بر قرآن, در جوامع روايي ما نيز آمده است.
لزوم عرضة عقايد، اخلاق و اعمال بر قرآن, مطلق است; خواه كسي بين دو عقيدة متطارد يا دو خُلق متخالف يا دو عمل متضاد واقع شود و در انتخاب يكي و ترك ديگري مردّد باشد يا دربارة عقيدة خاص، خُلق مخصوص و عمل معيّن, ترديد داشته باشد، در هر دو صورت بايد آن را بر ميزانِ قِسط و زبان عَدلِ بيعِدل الهي يعني قرآن, معروض دارد و بعد از معرفت, باور نمايد و بعد از تديّن, به آن عمل كند و اگر توفيق يافت سبب انتشار آن را فراهم نمايد.
سوم. قرآن حكيم نه تنها ميزان حق و عَدل است بلكه مباني علمي و مبادي ورودي و عمليِ در ساحت حق را ارائه ميكند و مآثرِ عيني و آثار پربركت خروجي آن را نيز بيان مينمايد. دستورهاي ايجابي و تحريمي و يا ترجيحي و تنزيهيِِِ آن از يك سو و تبشير پرهيزكاران و انذار تبهكاران از سوي ديگر و نقل نمونههاي اجرا شدن آن در ضمن داستان پيامبران و مردمي كه با قبول يا نكول, به اصحاب ميمنه يا صحابه مشئمه تقسيم شده و به فلاح يا طلاح رسيدند از سوي سوم, همگي بيانگر تمام و كمال اين ميزان الهي و ضرورت عَرضه خود بر آن و دريافت نسخه شفابخش از چنين كتابي است كه نداي ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ﴾[3] را از بارگاه ملكوتِ اعلاي عرشيان به كارگاه فرشنشينان رسانده است و عدهاي را كه دلمايهاي به عنوان كلمه طيّب فراهم كردند, به سوي ثواب خدا صعود ميدهد.
چهارم. لزوم عرضه خود بر قرآن, معناي جامعي دارد كه بايد ملحوظ گردد:
1ـ چون قرآن و عترت(عليهم السلام) عديل بيمَثيلِ هماند, عرضة بر هر كدام بايد عرضه بر ديگري را همراه داشته باشد وگرنه عرضة حقيقي نخواهد بود.
2ـ عرضه بر حديث, بعد از عرضه آن بر قرآن حكيم است, تا مخالف آن نباشد زيرا گرچه موافقت قرآن, شرط حجيّت نيست ولي مخالفت با آن، كاشف از بطلان و كذب و مانع از اعتبار است.
3ـ بعد از دريافت معناي قرآن به عنوان اولين ترازو و بعد از عرضة حديث بر آن به عنوان متمّم و مكمّل حجّت خدا, نوبت به عرضه معارفِ متعارف و اخلاق متداول و اعمال متناوب بشري به آنها ميرسد تا غَثّ و سمين و صحيح و مَعيب آن روشن گردد, بنابراين هماره روايتهاي معتبر, در كنار آيات الهي, به عنوان هماهنگي ثَقَل كبير با اكبر مطرحاند وگرنه تنها عرضه بر قرآن مجيد, ناتمام خواهد بود, زيرا خود قرآن، جامعه بشري را به پذيرش رهنمود حضرت ختمينبوّت3 فرا خواند: ﴿مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ﴾[4] و يكي از برجستهترين آثارِ متواتر آن حضرت3 ، فرمان اعتصام به اين دو وزنة وزين و پرهيز از غوايتِ ناشي از ترك آن و دوري از هلاكت حاصل از رهايي و عدم اعتصام به اين دو ثَقل الهي است.
پنجم. چون قرآن كريم كتابي است حق و هيچ فسون و فسانه در آن راه ندارد, جامعه بشري, به ويژه امّت اسلامي و بالأخص حوزويان عزيز و دانشگاهيان گرامي را توصيه ميكند كه هيچگاه در تصديق و قبول مطلبي و در تكذيب و نكول مطلب ديگر, بدون تحقيق و دليل سخن نگويند؛ اين رهنمودِ ناب, ضامنِ رشد فرهنگي يك ملّتِ زنده و بيدار است. حضرت امام صادق(عليه السلام)فرمود: «إنّ الله خَصَّ عبادَه بآيتين مِن كتابه: أنْ لا يقولوا حتي يعلَموا و لا يَردّوا ما لم يَعلَموا و قال عزّ وجلّ ﴿أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لاَيَقُولُوا عَلَي اللّهِ إِلاّ الْحَقَّ﴾[5] و قال: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾».[6] وقتي تعهّد ارباب بَنان و قلم, بر پژوهش محقّقانه استوار بود و هنگامي كه مبناي اصحاب بيان و كلام, بر نزاهت از گفتار غيرعالمانه برابر بود و اين سفارش ويژه اهل بيت(عليهم السلام) كه برگرفته از دو آيه يادشده است, تدبير شد، جامعه از گزند خواب و آسيب خيال و خرافة وهم ميرَهد و به صفاي بيداري و خردمداري ميرسد, آنگاه تنفّس در چنين جامعة دانشمحور آسان خواهد بود وگرنه مرزي براي گزافهنويسي و افسانهسرايي نيست كه در اين حال, نَفَسهاي محقّقان, در سينه حبس و زندگي دشوار و كتاب خدا نزد بدانديشان، مهجور (كه از هُجْر و هذيان است) و نزد دگرانديشان، محجور (كه از حَجْر و منع است) و نسبت به تودة مردم، مهجور (كه از هِجر و ترك است) خواهد بود و منشأ همه اين خطرها, عَرضه نكردنِ هويّت فردي و جمعيِ جامعه بر قرآن و عدم دريافت ميزان قبول و ردّ و آگاه نبودن از معيار خواب و بيداري است.
ششم. محصول عرضه هويت انسان بر قرآن اين است كه فتواي كتاب الهي درباره جامعه بشري, چند عنصر محوري است كه سه بخش آن عبارت است از 1ـ لزوم جهانداني؛ 2ـ لزوم جهانباني؛ 3ـ لزوم جهانآرايي. به استناد اصل اول بايد آغاز و انجام جهان هستي را شناخت و به آن ايمان آورد و به اعتبار اصل دوم بايد نظام كيهاني را كه خداوند, آن را مسخّر انديشه ناب قرار داد, از تباهي حفظ کرد و از رفتار غيرعاقلانة تخريب, پرهيز نمود و جلوي تجاوز طاغياني را كه ﴿إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً﴾[7] گرفت و به اتّكال اصل سوم بايد بر زيبايي و آرايش سنّتي آن, جمال صنعتي را افزود و تمام نيازهاي بشري را هنرمندانه برآورد تا كسي كمبودي را احساس نكند و لكّة فقر اقتصادي, چهره زيباي نظام اجتماعي را زشت نكند و غبار غربت و محروميّت, روي آئينه شفاف جامعه را نگيرد و زيبايي عدل و داد, به زشتي جور و بيداد مبدّل نشود و حكومت عقل به حاكميت جهل, دگرگون نگردد.
هفتم. نتيجه عَرضه حيات فردي و جمعي بر قرآنِ حكيم اموري است كه برخي از آنها را ميتوان در لزوم احترام متقابل به مقدّساتِ ملل دانست. همان طور كه قرآن كريم تمام كتابهاي آسماني را محترم شمرده است و ارج نهادن به آنها را براي پيروان خود لازم و براي ديگران وظيفه ميداند، نگهداري حرمت قرآن كريم را بر همگان واجب كرده است و اگر كسي خود را يهودي يا ترسا ميداند بايد همه كتابهاي آسماني را كه در رأس همه آنها قرآن مجيد است محترم بشمرد و اگر استكبار جهاني و صهيونيسم بينالملل، ماية بههمريختگي نظام كنوني و تعدّي مستكبران عَنود بر مستضعفان وَدود شدند و زمينه بيداري مردم مسلمان ستمسوز و ظلمستيز را فراهم كردند, نبايد چنين نهضتي را گناه پنداشت و نبايد قرآن حكيم را كه حقمدار و عدلمحور است محكوم نمود و به حريم مقدس آن اهانت روا داشت و نداي آسماني اين كتاب الهي را بايد شنيد كه ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾.[8]
خلاصة آنچه در اين پيام كوتاه آمد, عبارت است از
1ـ لزوم عرضه هويّت انسان بر قرآن حكيم.
2ـ همتايي قرآن و عترت ايجاب ميكند كه عَرضه جامعه بشري بر رهنمودهاي اهل بيت وحي(عليهم السلام), در كنار عرضه بر قرآن ملحوظ گردد.
3ـ قرآنِ حقمدار, بيانگر مباني و مبادي علمي و عملي طغواي دوزخيان و تقواي بهشتيان است.
4ـ لزوم عَرضه خود بر حديث مأثور, بعد از عَرضه حديث بر قرآن مجيد است تا مخالف آن نباشد, زيرا احتمال تحريف در روايت, بجاست, هر چند دربارة قرآن, مجالي ندارد.
5ـ لزوم زندگي خردمندانه و پرهيز از افسانه نظير سيدي خرافة «نزديكي ظهور امام زمان(عجلاللهتعاليفرجهالشريف)» و مانند آن.
6ـ لزوم جهانداني، جهانباني و جهانآراييِ دولت و ملت مسلمان.
7ـ لزوم احترام به مقدساتِ آسماني و اِجلال و تكريم كتابهاي انبيا(صلي الله عليه و آله و سلم) به ويژه آخرين كتاب پروردگار جهان.
در پايان مجدداً مقدم همگان را گرامي ميداريم و از كوشش ستاد عالي كانونهاي فرهنگي ـ هنري مساجدِ كشور, حقشناسي نموده و اجر آنان از خداوند مسئلت ميشود!
جوادي آملي
ارديبهشت 1390