پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اعتماد و یادداشت عباس عبدی در
مورد لغو تحریم ها: آوردهاند كه پيامبر(ص) عدهاي را براي جهاد به سوي
منطقهاي گسيل داشت. پس از موفقيت و هنگام بازگشت به مدينه به آنان خوشامد
گفت كه جهاد اصغر را گذراندند، ولي جهاد اكبر همچنان برعهده آنان باقي
مانده است. پرسيدند، جهاد اكبر چيست كه از جنگ با كفار و شمشير برتر است؟
ايشان توضيح دادند كه جهاد با نفس، جهاد اكبر است.
به گزارش «انتخاب» ، در ادامه این یادداشت آمده است:واقعيت
نيز همين است. از اين حديث و تمثيل بايد استفاده كرد و ضمن خوشامد به دولت
و موفقيت آن در اينكه برجام را به سرانجام رساندند و گام بزرگي را
برداشتند، يادآوري كرد كه گام اصلي مانده است و تا وقتي كه اين گام اصلي
برداشته نشود، برجام و بالاتر از آن نيز نميتواند مشكلات اين جامعه را حل
كند.
فراموش نشود كه قصد كوچك جلوه دادن رخداد اخير و
رسيدن برجام به مرحله اجرايي شدن آن را ندارم، كه اتفاقا اين رخداد در نوع
خود بينظير است و دستاورد سترگي براي روابط خارجي ايران محسوب ميشود و
ظرفيت زيادي دارد كه اثرات نيكويي نيز داشته باشد. ولي حل مشكلات كشور
نيازمند برداشتن گامهاي مهم ديگري نيز هست. حل مساله تحريمها و بحران
روابط خارجي، شرط لازم براي بهبود امور بود، ولي شرط كافي نيست.
مدتها
بود كه حس اميدم نسبت به آينده اين جامعه پررنگتر و تصوير آن زيباتر شده
بود، ولي مدتي است كه ميان الاكلنگ اميد و نااميدي در نوسانم. روز گذشته دو
سوي اين اميد و نااميدي به روشني ديده شد. از يك سو به سرانجام رسيدن
برجام و اجرايي شدن آن، كه نقطه اميدي بود براي خط بطلان كشيدن بر هشت سال
گذشته و از سوي ديگر انتشار سياهه رد صلاحيتها بود كه چون آب پاكي روي
دستهاي سياست ريختن بود. اشتباه نشود در اين نوشته نميخواهم به مساله رد
صلاحيتها بپردازم، بلكه هدف استفاده از آن براي بيان شكاف سياسي موجود
است.
شكافي كه با وجود آن ممكن نيست كه برجام يا هر
دستاورد ديگر خارجي، بتواند در اقتصاد و معيشت مردم ترجمه درستي پيدا كند.
دولت از ابتداي روي كار آمدنش تمام كوشش و توان خود را مصروف سياست خارجي
كرد. چهره شماره يك آن، وزير خارجهاش است. اگرچه برداشتن اين گام لازم
بود، ولي وزير اول بايد وزير كشور و در مراحل بعد اطلاعات و ارشاد
ميبودند.
٣٠ ماه كوشش و گفتوگو شد و تعهدات قابل
توجهي پذيرفته و تا اينجا تمامي هزينههاي لازم نيز پرداخت شد، تا به اجراي
برجام برسيم. ولي كجاست گفتوگوي داخلي براي حل اختلافات و رسيدن به
حداقلي از تفاهم، به نحوي كه شاهد اين وضع از رد صلاحيتها نباشيم؟
جامعهاي ميتواند با جهان خارج از خود، گفتوگو كند كه در ميان خودش راه و
رسم گفتوگو كردن را بداند.
جامعهاي ميتواند
با ديگران وارد تعامل و گفتوگو شود كه نمايندگانش، نماينده وحدت ملي باشند
و شكست آنها همه را ناراحت و پيروزي آنها، همه را خوشحال كند. كافي است كه
به واكنشهايي كه در برابر اجرايي شدن برجام در داخل رخ داده است نگاه
كنيم تا متوجه اين شكاف عظيم شويم.
البته
ميتوان گفت كه اكثريت قاطع ملت حمايت ميكنند و خوشحال هستند، و قطعا هم
همين طور است. ولي اقليتي كه آن را بر نميتابند را نميتوان در قالب عدد و
رقم محدود كرد. اتفاقات دو هفته گذشته، نشان داد كه با وجود چنين شكافي
بايد منتظر چه عوارضي باشيم.
دولت نميتواند نسبت به
مساله سياست داخلي بيتفاوت و ناظر باشد. هرچند همه ابزارها نيز دست آن
نيست، ولي اگر توانستند كه در موضوع برجام نوعي اجماع ايجاد كنند و طرفين
به نقطه تعادلي برسند، چرا اين كار را در حوزه سياست داخلي نتوانند انجام
دهند؟ اگر حل برجام شرط لازم براي انجام وظايف جاري دولت بود، رسيدن به اين
تفاهم نيز شرط لازم ديگر براي اين انجام اين هدف است. فرصتي كه در
انتخابات پيش رو براي تحقق اين هدف وجود دارد، نبايد از دست برود. الان وقت
تعريف و تمجيد كردن از اين دستاورد و استراحت كردن در باد آن نيست. الان
از اقدام كوچكتر موفق بيرون آمدهايد و بايد خود را براي انجام اقدام
بزرگتر آماده كنيد.
بدون اقدام اخير دير يا زود با
مشكل مواجه خواهيم شد. هنوز نمايندگان دولت از وين برنگشتهاند،
مخالفانشان صورتحساب بلندبالاي انتظارات را تيتر خود كردهاند. مساله فقط
اين نيست كه مجلس بعدي همسو يا همراه با سياستهاي دولت باشد يا نباشد.
مهمترين نكته اين است كه مجلس در هر شكل و قالبي كه ايجاد ميشود، متاثر
از شكاف پرنشدني فضاي سياست داخلي نباشد.
بنابراين اگر
اين شكاف عميق سياسي ترميم نشود، هر چيزي كه از صندوق انتخابات بيرون آيد،
در نهايت فرقي به حال جامعه و مردم نخواهد كرد. انتخابات شيوه سياسي براي
كسب قدرت در يك جامعه دموكراتيك است و شرط لازم چنين جامعهاي وجود وحدت
ملي است.
بنابراين بيش از آنكه خود را در بند
نتيجه انتخابات كنيم بايد ببينيم كه آيا اين انتخابات وحدت جامعه را تقويت
ميكند يا تضعيف؟ پيشنهاد روشن اين است كه برجام را براي دو تا سه هفته
آينده فراموش كنيد يا حداقل از دستور مستقيم خارج كنيد. ساير امور دولت نيز
به نسبت اين موضوع فرعي و حاشيهاي است.
اگر
توانستيد، بسيج سياسي در بالاترين سطوح سياسي حكومت و دولت و فعالان سياسي و
رسانهها ايجاد كنيد، به طوري كه در پايان، حداقلي از وفاق و وحدت سياسي
ايجاد شود و بازتاب اين نيز در تاييد صلاحيتها ديده شود، آنگاه ميتوانيد
مطمئن باشيد كه ثمرات برجام را نيز خواهيم ديد. مساله فقط اضافه شدن تعدادي
از رد صلاحيت شدهها نيست. حتي اگر بيشتر افراد هم تاييد صلاحيت شوند ولي
شكاف مذكور باقي بماند، مشكلي حل نخواهد شد. همچنان كه در قضيه برجام هم
اين مشكل هست.