پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دنيا بسيار ناامن شده است و اين عدم امنيت به گونهاي فراگير شده که خيليها تصور ميکنند صبح که بيدار ميشوند اول بايد خبرهاي ناگوار قتل و کشتار و انفجار را بشنوند.
فرقي نميکند که انسان در کجاي اين کره خاکي به سرميبرد. در هتلي شيک در پايتخت بورکينافاسو باشد، در شهر جاکارتا بخواهد در کافهاي تمدد اعصاب کند، در دانشگاهي در پاکستان درس بخواند، در شبکه تلويزيوني طلوع در کابل گويندگي کند، در ترکيه مشغول ديدن آثار باستاني باشد، در لندن سوار مترو شود يا در يک کنسرتي با صدها نفردر پاريس به موسيقي دلخواهش گوش بدهد يا در برجهاي بلند مرتبه نيويورک کار کند. همه جا انفجار است و خونريزي و برباد رفتن آرزوهاي پيرو جوان و دانشجو دختر و پسرو کارمند و کارشناس زن يا مرد.
اين روزها که موريانه تروريسم دارد بيرحمانه پيکره تمدن قرن بيست و يکم را ميجودنخست وزير انگليس در لندن و همتاي فرانسويش در پاريس تروريسم را تقبيح و تهديد ميکنند.
ديويد کامرون ميگويد سر مار داعش را بايد بريد و مانويل ولس ميگويد: ما ريشه داعش را ميکنيم و جناب اوباما ميگويد جنگ با تروريسم و داعش کوتاه مدت نخواهد بود و وزير دفاع او داعش را سرطان مينامد.
ولي اينها همه به آوردن نوشداروي بعد از مرگ سهراب مشغولند بدون اينکه پاسخ دهند چرا علاج واقعه را قبل از وقوع نکرده اندو اينکه بالاخره اين مار و افعي داعش را چه کسي پرورش داده است؟
خدا رحمت کند سعدي شيرين سخن ما را که قرنها پيش فرموده است:
سر گرگ اول ببايد بريد
نه چون گوسفندان مردم دريد
اين روزها هر کس به فکر گوسفند خويش است و اين گرگ وحشي تروريسم همه جا حضور دارد و شب و روز دارد رمههاي همه را ميبرد و ميدرد بهويژه گوسفندان آنهايي را که اين گرگ بيرحم را پرورش داده اند.
دلواپسي حاصل از بيامنيتي فقط به عرصه تروريسم محدود نميشود که جان انسانها را ميگيرد، بلکه در دنياي پول و سرمايه و بورس و نفت و رسانه، اين دلواپسي رنگ و لعاب ديگري دارد و خواب خيليها را دارد آشفته ميکند.
اين روزها بزرگان بازار نفت و سرمايه و سياست، رسانه و شبکههاي بزرگ مخابراتي و اجتماعي در دهکده زيباي داوس سوئيس، با پرداخت حق عضويتهاي گزاف دور هم جمع شدهاند تا از اين نوع نگراني حرف بزنند.
تا بگويند که سرعت موتور توليدي چين، در آستانه انتقال نظام سرمايهداري چيني، دارد کند ميشود و چون پکن دارد اندکي سرما ميخورد خيليها در اروپا و آمريکا و ديگر نقاط جهان بايد سرفه کنند.
يا به هم بگويند که استحصال نفت با توجه به سقوط شديد بهاي آن در آينده نزديکي هزينه توليد آن را هم به سختي تامين خواهد کرد و اينکه رشد اقتصاد جهاني دارد کم ميشود، يا اينکه شاخصها در بازارهاي بورس جهاني دارد به شدت نزول ميکند. يا اينکه قرار است در سال جاري ميلادي 5 ميليون شغل از دست برود.
بلاي ديگري که چندي است دامنگير جهان شده مشکل آوارگان و پناهجويان است که ناامني خاص خودش را ايجاد کرده است.
چه آنها در اردن و ترکيه اسکان داده شده باشند چه در شهرهاي آلمان و ايتاليا و يونان نگهداري شوند و چه 7000 نفر آنها در مرز فرانسه و انگليس در انتظار رسيدن قطار باشند که با به خطر انداختن جان خود بخواهند پنهاني سوار آن شوند تا با گذر از کانال مانش به انگلستان بروند، همه جا اين انسانهاي آواره يا با خطرمواجهند يا خودشان خطر آفرين شدهاند.
البته از دير باز خطر در هوا ودريا و خشکي وجود داشته است. مخاطرات طبيعي چون سيل و حريق و توفان يا امراض فراگير هميشه دامنگير انسان بودهاند. راهزنان در خشکي و دزدان دريايي در آب راهها همواره خطر زا بودهاند.
از دير باز شرکتهاي بزرگ بيمه براي مواجهه مردم با اين عوامل به وجود آمدهاند. با اين حال در وضع فعلي جهان، حوادث ناگوار به هوا و دريا محدود نميشود و حادث شدن آنها يک امر نادر نيست و وضعي پيدا شده است که مردم دارند با خطر زندگي ميکنند و واقعاً در هر جا که باشند به فرداي خود اميدوار نيستند.
هر کس به اعتبار مسؤليت خود براي مقابله با خطر اصلي و نگران کننده زمان ما که تروريسم باشد دارد راه حل پيشنهاد ميکند. نيروهاي امنيتي کار خودشان را ميکنند. دولتها کنترلهاي مرزي و عبور و مرور را افزايش ميدهند و حتي حالت فوق العاده اعلام ميکنند و سازمانهاي دفاع غير نظامي به مردم آموزش ميدهند که هنگام خطر چگونه عکسالعمل نشان دهند.
جامعه شناسان و فلاسفه هم بيکار ننشستهاند و دارند معجون شفابخش درمان و پيش گيري را عرضه ميکنند.
امروزدر آمد و شدهاي جهاني، نه جهانگرد امنيت دارد نه کساني که براي انجام ماموريتهاي صنعتي و تجاري توسط شرکتهاي بزرگ عازم آفريقا و آسيا و اروپا ميشوند. شرکتهاي بيمه هم که عادت کردهاند جهان را از نظر خطرناک بودن منطقهبندي کنند با اشکال مواجه شده اند.
حال فقط خطر دامنگير کساني نيست که مسافرتهاي بين قارهاي ميکنند يا در افغانستان، عراق، سوريه و پاکستان بسر ميبرند بلکه دانشجوياني که در آمريکا درس ميخوانند يا کساني که درکشورهاي اروپايي براي صرف غذا بهيک رستوران ميروند هم در خطرند.
فرانسويان چند روز پيش اعلام کردند که در سال گذشته ميلادي 8000 يهودي از ترس جانشان از فرانسه به اسرائيل مهاجرت کردهاند و در حوادث مرگبار چند هفته پيش يک پناهجوي سوري در مصاحبهاي ميگفت خانوادهاش از سوريه به او در پاريس زنگ ميزنند و با نگراني ميپرسند آيا سالمي؟
اروپاييها که عادت کردهاند به فرهنگ خود ببالند و آن را ضد خشونت معرفي کنند، در مواجهه با تروريسم، در مقايسه با جاهاي ديگر با يک مشکل مضاعف مواجهندو آن سردرگمي فکري است و به مصداق:
من گنگ خواب ديده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنيدنش
نميفهمند که چرا مثلا در انگلستان يا فرانسه جوانهايي که با فرهنگ آنها رشد کردهاند و در مدارس آنها و به زبان آنها تحصيل کردهاند و با ارزشهاي آنها آموزش ديدهاند به خدمت داعش در آمدهاند و سر هموطنان خود را ميبرند يا بهخود بمب ميبندند و مسلسل به دست ميگيرند و در لندن و پاريس با خونسردي تمام به طرف آنها شليک ميکنند.
رئيسجمهوري فرانسه اعلام ميکند که از اين پس هر شهروند فرانسوي که در خارج از اين کشور در عمليات تروريستي شرکت کند از او سلب تابعيت ميشود و حق ندارد به کشورش برگردد.
آش به قدري شور شده است که نيروي هوايي انگليس در يک پرواز سري به سوريه حمله ميکند که يک انگليسي تبار را که در خدمت داعش مشغول جنايت است و با لهجه انگليسي حرف ميزند به هلاکت برساند.
براي بر حذر داشتن جوانها، به تازگي در اروپاي آزادي مسلک توصيه ميشود که در مدارس به درس اخلاق اهميت بيشتر داده شود تا دانش آموزان هيجانات دوران جواني را با آزار و کشتار هموطنان خود خالي نکنند. اما اين در حالي است که همين جوانان در خلوت خود به بازيهاي رايانهاي خشن جنگي مشغولند و وقتي والدين آنها را براي صرف غذا دعوت ميکنند ميگويند صبر کن چند نفر ديگر را بکشم.
ما واقعاً در دنياي نا امني زندگي ميکنيم و بايد خدا را شکر کنيم که در کشور خودمان نوعي آرامش و امنيت داريم که خيليها از داشتن آن محرومند. حالا اينکه سرقت و کيف قاپي و باجگيري موتوري در تهران و در بعضي از شهرهاي ما ديده ميشود، ضمن تقبيح چنين اتفاقاتي بايد گفت که اين گونه امور در ديگر نقاط دنيا نيز به فراواني مشاهده ميشود و چون نيروهاي پليس درگير مبارزات ضد تروريستياند، در مواردي در مقابل چنين اموري حتي غمض عين هم ميشود.