arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۴۹۰۶۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۰۸ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۴

آن ۱۱ نفر، این ۱۰ نفر و معنای واقعی

* احسان رستگار
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
برخی از بدیهیات، صرف روایاتش، در مقام تصدیق واقع می شود. یکی از این بدیعیات غیرقابل انکار، وضعیت غیرقابل دفاع و اسف بار بسیاری از وجوه دیپلماسی عمومی در دولت نهم و دهم است. یکی از آن جنبه ها، امور تشریفات دولت نهم و دهم است. وقتی قطعات مختلف بی تدبیری های دولت سابق، در این باب بررسی می شوند، مشخص می شود که این بی تدبیری، نه در موارد استثنائی، بلکه به عنوان یک ضلع از اضلاع منشور بی تدبیری های دولت احمدی نژاد به شمار می رود.

۳ تیر ۹۱، هنگام بازگشت احمدی نژاد از برزیل، حماسه ای دیگر رقم می خورد. یک سفر خفت بار به پایان تحقیرآمیز خود می رسد. هنگام ورود رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران به ریودوژانیرو، خبری از دیلما روسف، مقام هم پایه ی برزیلی احمدی نژاد نیست. رئیس جمهور برزیل برای استقبال به فرودگاه نیامده و مقامات عالی رتبه ی برزیلی هم غایبند. برخی بر این باورند همین استقبال تحقیرآمیز باید پایان سفر رئیس جمهور ایران به برزیل باشد. اما سفر ادامه می یابد. هنگام بازگشت احمدی نژاد به کشور، باز هم خبری از بدرقه ی رئیس جمهور یا هیات بلندپایه ی برزیلی در فرودگاه دیودوژانیرو نیست. رئیس جمهور در فرودگاه با ماموران امنیتی برزیلی عکس یادگاری می اندازد. آخر نه رئیس جمهور آمده به بدرقه و نه حتی وزیر امور خارجه ی برزیل. مجبور است.

و عکس می گیرند و عکس دست به دست می شوند. دنیا به ریش رئیس جمهور ما و ایران می خندد. و ما تحقیر می شویم؛ یک تحقیر برزیلی-تشریفاتی. حیثیت تیم تشریفات ریاست جمهوری می رود. بی توجهی به دیپلماسی عمومی باز هم خودنمایی می کند... اما... نه... شک نکنید که باز هم هیچ چیز از ارزش های ما کم نشده است.


در ۲۲ آذر ۸۹، منوچهر متکی - که به دلیل تصدی گری پنج سال و دو ماهه به «شیخ الوزرا» ملقب شده بود - به سنگال می رود. بناست پیام محمود احمدی نژاد را به عبدالله واده، رئیس جمهور وقت سنگال منتقل کند. متکی وارد اتاق محل دیدار می شود. واده به متکی اطلاع می دهد که آقای متکی شما دیگر وزیر خارجه نیستید و دیدار بلاموضوع است. رئیس جمهور سنگال این اقدام را توهین آمیز تلقی کرده و سفیر خود را از تهران فرامی خواند. رئیس جمهور کشوری که ایرانیان اسمش را هم نشنیده بودند؛ جز آن فوتبال دوستانی که به واسطه ی بازیکن معروف تیم ملی فوتبال سنگال که در لیگ برتر انگلستان بازی می کرد، چند سالی بود که خبردار شده بودند کشوری به نام سنگال وجود دارد که الحاجی دیوف متولد آن جاست.

و ما تحقیر می شویم؛ یک تحقیر سنگالی-دیپلماتیک. حیثت دیپلماسی ما زیر سوال می رود... اما هیچ چیز از ارزش های ما کم نمی شود.

و اما می رسیم به قدیمی ترین حماسه ی تشریفاتی-دیپلماتیک دولت سابق. جمعه، ۳ شهریور ٨٦ است. یازده ملوان انگلیسی به آب های جمهوری اسلامی ایران تجاوز می کنند و توسط مرزبان های نیروی دریایی سپاه دستگیر می شوند. دولت سابق خیلی مفتخرانه و متکبرانه، روی ۱۱ روز بازداشت این ملوانان، در حد یک فتح الفتوح بین المللی، مانور تبلیغاتی می دهد. فتح الفتوح در این حد که گویی ما انگلستان را مستعمره ی خود کرده ایم! همه منتظرند تا ببینید سرانجام این دستگیری چه می شود. گوردون براون، نخست وزیر انگلستان، نامه ای تهدیدآمیز به رئیس جمهور ما می فرستد. احمدی نژاد با نهایت افتخار، لحظه ای درنگ نمی کند و تا می بیند هوا پس است، در اقدامی پیش دستانه و تحسین برانگیز، ملوانان را به نهاد ریاست جمهوری دعوت می کند. سوغاتی همراهشان و کت و شلوار هاکوپیان بر تنشان می کند. این خیلی مهم است که دنیا بداند صنعت پوشاک ما تا چه حد پیشرفت کرده است. یک روسری آبی رنگ گل نشان زیبا هم بر سر ملوان زن انگلیسی می کنند. عالی ترین مقام اجرایی کشور، بدرقه شان می کند و آن ها تشریف می برند.

کارشناسان از همان ابتدا تشخیص داده بودند که تجاوز ملوانان انگلیسی به آب های ایران، عامدانه بوده و اختلالی در سیستم ناوبری آن ها نبوده است. یازده روز ان ها نگاه می داریم. تهدید می شویم. بلافاصله آن ها را دعوت می کنیم به نهاد ریاست جمهوری تا مبادا بدون عکس یادگاری با شخص دوم کشور ایران تشریف ببرند. سوغاتی و کت و شلوار فراموش نمی شود. آن ها می روند به کشورشان. بدرقه ای که دولت ایران از آن متجاوزان می کند، به مراتب از استقبالی و بدرقه ای که دولت برزیل از رئیس جمهور ایران در ۵ سال بعد می کند، شکوه مندانه تر است. ملوان زن، روسری اهدایی رئیس جمهور را در سطل آشغال می اندازد و با یک پوزخند، عکس آن صحنه ی را هم منتشر می کند. یک تحقیر انگلیسی-تشریفاتی-دیپلماتیک رخ داده است. تقریبا در حد یک شکست حداقل ۶-۰ ولی مبادا کسی گمان کند که چیزی از ارزش های ما کم شده است.

دو هفته ی پیش، ملوانان آمریکایی وارد آب های سرزمینمان شدند. این بار پای آمریکا وسط است نه روباه پیر؛ دشمن درجه ی یک جمهوری اسلامی ایران که حاضر شده ایم با رعایت منافع ملی، با او پای میز مذاکره بنشینیم. مرزبانان سپاه وارد دو شناور آمریکایی می شوند. همه را خلع سلاح می کنند. ۱۰ ملوان آمریکایی زانو می زنند و دست ها را پشت سر قلاب می کنند. از آن صحنه عکس برداری می کنیم. کارشناسان سیستم ناوبری شناورها را دقیقا بررسی می کنند. مشخص می شود که این بار برخلاف سال ۸۶، سیستم ناوبری اختلال داشته و غیرعامدانه شناورهای آمریکایی وارد مرزهای ایران شده است. خبر منتشر می شود. جان کری فورا با محمدجواد ظریف تماس می گیرد. از او خواهش می کند که از این اشتباه بگذریم و ۱۰ ملوان را آزاد کنیم. ظریف می گوید که با مسئولان نظام این موضوع را در میان می گذارد و تصمیم نهایی را اعلام می کند. سفره پهن می کنند و روی زمین با خورش قیمه و چند عدد سیب، خیلی ساده ولی محترمانه از آن ها پذیرائی می شود. سر سفره دوغ قرار داده می شود و خبری از نوشابه هم نیست. سفره کاملا ایرانی است. آن ها هم مهمانان ناخوانده اند و رعایت تشریفات خاص برایشان لزومی ندارد. از ملوان ها پرسیده می شود که وضعیتشان چطور است؟ می گویند پذیرائی رضایت بخش است و راحتند و می گویند که اشتباها وارد مرزهای ایران شده اند و این قصور غیرعامدانه، به علت راهنمایی غلط سیستم ناوبری بوده است. سه شنبه (روز دستگیری)
سخنگوی کاخ سفید نه تهدید می کند و نه بدزبانی؛ می گوید نحوه ی رفتار ایران با ملوان های امریکایی، خوب است.

صبح چهارشنبه ملوان های آمریکایی آزاد می شوند. کمتر از ۲۰ ساعت بازداشت بودند.سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای رسمی اعلام می کند که نتیجه تحقیقات نشان داده است که دو شناور رزمی آنها غیر عامدانه  و به طور سهوی وارد آب های ایران شده اند و از این رو این ملوانان پس از تعهد به عدم تکرار این اشتباه، از سوی نیروی دریایی سپاه در آب های بین المللی منطقه رها شده اند. مردم شروع می کنند به لطیفه سازی پیرامون ادبیات عزت مندانه ی ما در بیانیه؛ «رها شدن؟ در آب های آزاد رها شدن؟ مثل گونه های در حال انقراض که در محیط زیست حفاظت شده رها می شن؟».

جمهوری اسلامی ایران راضی است، آمریکا راضی است و جان کری از ایران تشکر می کند، مردم ما راضی اند، مردم آن ها و ملوان هایشان هم راضی اند. چه منتقد دولت یازدهم باشی و چه طرفدار دولت یازدهم، این رفتار، مصداق بارزی است تدبیر و دیپلماسی عزت مندانه.

شاید برخی در مقام توجیه، بگویند که سال ۸۶ سپاه بد عمل کرده و سال ۹۴ سپاه درست تصمیم گرفته است. حال آن که در چنین مواقعی، سپاه با وزارت امور خارجه، تصمیمی مشترک می گیرند؛ برای مثال در سال ۸۶، احمدی نژاد که شخصا چنین تصمیماتی را اتخاذ می کرد، با لجاجت اصرار بر نگه داشتن ملوان های انگلیسی داشت. وقتی رئیس جمهور اصرار بر تحقق تصمیمی دارد، طبیعتا سپاه سعی می کند تا نظر او تامین شود. در نتیجه تصمیم رئیس جمهور محقق می شود. اما در مورد ملوان های آمریکایی، اولا رئیس جمهور ورود نکرد و مطابق سلسله مراتب درست و منطقی، کار محول شده بود وزیر امور خارجه و ظریف با سپاه به تصمیمی مشترک و منطقی رسیدند مبنی بر این که اگر ملوان ها به سرعت و بدون هیچ گونه تشریفات و بدرقه، در آب های آزاد رها شوند، نشان از دیپلماسی هوشمندانه ی جمهوری اسلامی ایران دارد. عبارت «رها شدن» مشخصا از ابتکارات تحسین برانگیز وزارت امور خارجه بود که علاوه بر طنازانه بودن، معنای دقیق آن چه رخ داده را نیز تبیین می کرد.

دولت یازدهم به خوبی فهمید که وقتی نقشه ای تدارک ندیده است، تقلا کردن و کش دادن زمان، بیش از آن چه به نفع او باشد، به نفع دشمن است؛ پس تا زمانی که دست غالب و دست بالا را در اختیار دارد، بهتر است که دست رقیبش را رها کند و بیش از حد با فشردن دست او، کم کم دست غالب، خسته نشده و به دست مغلوب تبدیل نشود.

در حالی که تاریخ شروع برجام نزدیک بود و حدود چهار روز تا فرجام برجام باقی مانده بود، این اتفاق رخ داد، لحظه ای می توان به این اندیشید که اگر این بحران، به درستی با مدیریت بحران مدبرانه، به یک فرصت بدل نمی شد، چقدر می توانست مصالح نظام و منافع ملی را در مخاطره قرار دهد!

دیوار حاشا بلند است. تفکری که از افتضاح تسخیر سفارت عربستان دفاع می کند و آن را انقلابی می نامد، می توان توقع داشت که با روایت وارونه، به قضاوتی بالعکس نسبت به ماجرای ملوان های انگلیسی و ملوان های آمریکایی دست یابد، اما ناگفته پیداست، که «الناس علی دین ملوکهم»، در فضای دیپلماتیک بسیار موضوعیت می یابد؛ اگر روند دیپلماسی دولت سابق ادامه می یافت، سلسه تسخیرهای سفارت ها ممکن بود تا اطلاع ثانوی ادامه یابد، اما همین که معنای انقلابی بودن، دیگر با تسخیر و شورش و حماقت گره نخورده است، جای شکرش باقی است. حتی اگر نقدهایی به دیپلماسی دولت یازدهم وارد باشد، اما بسیار از دیپلماسی دولت قبل، فعالانه تر و هوشمندانه تر پیش رفته است.

 ماجرای ملوان های انگلیسی با ملوان های آمریکایی، همان قدر توفیر می کند که تفاوت رفتارهای هیجانی بی جا و منفعلانه ی بی جا و از دیگر سو دیپلماسی فعال، هوشمندانه و به موقع با هم توفیر می کنند. از مثال های عینی بازی بدون توپ در عرصه ی دیپلماسی، همین ماجرای ملوان های آمریکایی است که می توان از آن درس گرفت. اگرچه این دولت همواره شعار برد-برد در عرصه ی دیپلماسی می دهد، اما اتفاقی که دو هفته ی پیش رخ داد، از مثال های درست دیپلماسی برد-باخت بود. می شود آمریکا را هم مغلوب کرد، اما با دیپلماسی سریع و حساب شده.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Italy
|
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
4
43
تشکر می کنم بابت اینکه با بی طرف با این قضیه عملکرد این دو دولت را ارزیابی کرد. ممنون
مریم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
4
48
احسنت به دیپلماسی عاقلانه زنده باد عقل و تدبیر
مسعود عباسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
7
33
آقای احسان رستگار من بعنوان یک ایرانی واقعأ به شما افتخار میکنم که یک چنین دید سیاسی عمیقی دارید . باور کنید بخودم بالیدم. امیدوارم که دستگاه دیپلماسی کشور و دولتمردان واقعی سیاسی شما را بعنوان یک اندیشمند صاحب نظر در اتاق فکر خود داشته باشند و از نظرات بی بدلیل شما در عرصه های مختلف سیاسی استفاده نمایند. از صمیم قلب برایتان آرزوی سلامتی دارم.
نظرات بینندگان