پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : افزایش ارتباطات در سطح جهانی و نفوذ اغواگر فرهنگ بیگانه از طریق رسانه اعم از تلویزیون، ماهواره، اینترنت و فراگيري و همه جايي آن باعث تغییرات بسیاری در جوامع از جمله تغییر در سبک زندگی شده است.
به گزارش انتخاب، در این میان یکی از صنایعی که همواره بیشترین تاثیر آرام و نامحسوس را از محیط اطراف گرفته و مدام در معرض تغییر و تحول بوده است، صنعت غذایی است. صنعتی که به دلیل نیاز روزانه، لذت و جذابیت نهفته در آن يكي از پتانسیل هاي مهم برای نفوذ فرهنگی و ایجاد تغییر در عادات فردی و اجتماعی را دارا می باشد.
غذا خوردن ما روش و طریقتی است از نحوه زندگی ما که بر گرفته از سبك زندگي ماست. فاکتورهای فراوان دیگری وجود دارند که تعیینکننده نوع غذای یک فرد یا جامعه هستند این فاکتورها برخی مربوط به سلایق شخصی فرد و برخی مربوط به تاثیرات و ترجیحات فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی و حتی فاکتورهای سیاسی است.
به طوريكه، امروزه رشد و شهرت رستورانهای فستفود در دنیا در برندهای مختلف و متنوع و استقبال مردم از آنان امری متداول گشته است. در سالهای اخیرمحبوبیت و رواج غذاهای فستفود، عادت به خوردن غذا در بیرون از منزل، بیشتر خوردن و تحرک کمتر داشتن، باعث تغییر آرام سبک زندگی در زمینه تغذیه شده است.
در این راستا در چند سال اخير، مکدونالدسازی در جهان به عنوان یکی از قویترین وجوه جهانیسازی در حال ترویج فستفودهادر رستورانهای زنجیرهای است. البته در كشور ما بعد از به نتيجه رسيدن برجام در تكاپوي ورود به منوی غذاهاي ايرانيان بازمانده است. صنعتي كه در حال حاضر در بيش از 126 كشور و 6 قاره جهان ذائقه ملل را در جهت آمال خود تغيير داده و ركورد روزانه و شبانه مشتري را در همه جا در نورديده است. پر واضح است اگر سیاست گذاران و برنامه ريزان فرهنگي و اجتماعي ملل دنیا از این امر غافل شوند این فرایند یک طرفه در حال تغییر دادن غذای ملل و غذای مصرفکنندگان گروههای مختلف مردم است. شاید بتوان گفت ناپدید شدن يا در عبارت خوش بينانه، كم رنگ تر شدن الگوهای غذایی محلی دركشور به سود فرهنگهای نیرومند، خطری پنهان است که در پشت این پدیده و اراده پنهان شده است.
مطابق آخرین مطالعات صورت گرفته در کشورمان، بیش از 44 درصد ایرانیها از چاقی و 16 درصد از فشار خون رنج میبرند و این آمار همچنان رو به افزایش است. گزارشات سازمان بهداشت جهانی نیز حاکی ازوضعیت نامناسب چاقی و اضافه وزن در کشور ما دارد. در این گزارشها میزان چاقی در اروپا به نسبت جمعیت این قاره 17 درصد، در خاورمیانه 15 درصد و در کشورمان 30 درصد اعلام شده است. بنا بر اعلام سازمان بهداشت جهانی، حدود یک میلیارد نفر از کل جمعیت جهان اضافه وزن و حدود 350 میلیون نفر چاق هستند.این آمار در واقع بخش کوچکی از پیامدهای بی توجهی به فرهنگ تغذیه و بریدگی از سنتهای غذایی محلی است.
متاسفانه بسیاری از عناصر فرهنگ غذایی سنتي در جاي جاي كشور به دلیل آشنایی غلط با مظاهر مدرنیته و فقدان اطلاع رسانیهای حساب شده از سوی رسانه ها و ديگر متوليان رو به اضمحلال رفته است و چنانچه فکری اساسی برای آن نشود، همگان ، دو طیف سنت و مدرنیته، راهی جز حرکت به سمت مسیری ریلگذاری شده که عامدانه و عالمانه برایمان طراحی و تعیین کرده اند، نداریم.
غذا، زبان مشترک ملل
اگر بخواهیم به موضوع ریشهایتر نگاه کنیم از دیرباز، غذا یک زبان مشترک بین انسانی بوده است؛ یک وسیله ارتباطی خوشمزه که انسانها احساسات خوب و عواطف مهماننوازانهشان را به واسطه آن غذا به گردشگر منتقل میکنند.البته در این روند، بحث اشتغالزایی و رشد اقتصادی برای منطقههای بومی را نیز به همراه دارد. حتی این روزها گردشگری غذا آنقدر سودآور شده که برای جذب گردشگرانی که مهمترین انگیزه سفرشان خوردن و آشامیدن است تبلیغات بسیاری در سطح جهان صورت میگیرد. در واقع میتوان به نوعی گفت که غذا خوردن به عنوان یک تجربه خوشایند، اگر توام با تنوع و سلیقه ارائه شود تجربهای ماندگار براي توريست و گردشگر در سفر هم خواهد شد.
سفرههای رنگارنگ ایرانیان، پتانسیل گردشگری
طعم، بو، رنگ، چگونگی تهیه، تدارک، نحوه ارائه و سرو غذا، سفرهآرایی و حتی نحوه خوردن یک غذا میتواند تجربههای نابی برای هر گردشگر غذایی باشد كه اینها همه در بستر فرهنگ محلی و بومی معنا پیدا میکند.
در واقع ما در این جا غذا را امری فراتر از سیر شدن میبینیم. غذا به یک تجربه تازه و ناب تبدیل میشود. چشیدن مزههای تازه یک غذا درک گردشگر از فرهنگ بومی و محلی مردمان آن منطقه را فراتر میبرد. غذاها بازنمایی کننده بسیاری از ویژگیهای فرهنگ بومی مردمان یک منطقه است.
در این میان اگر ما بخواهیم برای گردشگری غذا برنامهریزی کنیم. باید ابتدا به پتانسیلهای محلی کشور خودمان بپردازیم. به جرات میتوان گفت که ایران با توجه به تنوع اقلیمی فراوانی که دارد، فرهنگها و سبکهای زندگی متفاوت در اقصا نقاط جغرافیایی کشور دارد به تعبیری سفرههای رنگارنگ غذا در سراسر میهن ما پهن شده است.
براي نمونه اي بارز در اين زمينه خطه سرسبزگیلان با 400 نوع غذا و خوردنیهای محلی یکی از متنوعترین مناطق کشور ما در زمینه گردشگری غذاست.
نداشتن سیاست در امر فرهنگ تغذیه و به تبع آن، نداشتن برنامه ای جامع و مدون برای حفظ و تقويت فرهنگ هاي سنتي غذايي در کشور، مسیری را پیش روی ما قرار می دهد که نتيجه اش حذف غذاهاي سنتي بومي و تغيير ذائقه بر مدار فرهنگ فست فودي است كه علاوه بر زيانهاي سلامتي، ريشه به تيشه اين مولفه اصيل و اساسي سبك زندگي ايراني یعنی غذاهای محلی می زند. سنت هايي كه درصورت داشتن برنامه عملي مدون مي توان ضمن حفظ آن به عنوان عامل مهم ارتقاي صنعت گردشگري و جذب توريسم نيز از آن بهره برداري كرد.