پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ايام انتخابات مجلس شوراي اسلامي است و براي تشكيل مجلسي نو، باور عمومي بر اين است كه هر انتخابي بايد با نقد منصفانه گذشته چنان انجام پذيرد كه مسير را براي دورهاي جديد آماده سازد تا نقائص گذشته را نداشته باشد.
براساس چنين جايگاهي براي انتخابات هفتم اسفندماه 94، نقد مجلس كنوني (مجلس نهم) براي آگاهي مردم كه رأي و انتخاب خود را از سر «بصيرت» انجام دهند، ضروري و لازم است. در محك گذشته نوشته شد، اگر نويسندگان در مطبوعات طالبند تا به آگاهي مردم ياري رسانند و مسير شركت همگاني را در انتخابات هموار سازند، بايد به نقد سالم و منصفانه مجلس كنوني (مجلس نهم) از گذشت دوره چهار سال آن بپردازند. اما اين روزها به جاي نقد مجلس، نقد تخريبي دولت و شخص رئيس جمهوري، چرخش قلم در روزنامهها شده است. مانعي نيست كه هر روزنامهاي براي انتخاب سرمقاله و اطلاعرساني، روش و انتخاب خود را داشته باشد اما وقتي انبوهي از نقدهاي منفي آنهم تا حد توهين به دكتر روحاني رئيس جمهوري، گزينه هر روز در رسانهها از مطبوعات تا صداوسيما شده است، اين پرسش براي مردم سربرميآورد كه همانگونه درباره اهميت و حساسيت انتخابات مجلس خبرگان مينويسند كه مهمترين و حساسترين وظيفه و مسئوليت آن براساس قانون اساسي، انتخاب رهبري است. نكند منظور و هدف اين حجم از نقدهاي منفي درباره دولت يازدهم و انواع و اقسام تهمت و توهين به شخص رئيس جمهوري در ايام انتخابات اين است كه مهمترين وظيفه و مسئوليت مجلس آينده (مجلس دهم) پايان بخشيدن به دوره چهار ساله دولت، حذف روحاني از دايره انتخاب مجدد براي دوره چهار سال بعدي ميباشد!؟ اگر چنين انگيزهاي را مخالفان دولت آنهم در آستانه انتخابات مجلس جديد دنبال ميكنند، مردم حق دارند كه بگويند، همه دعواها به قول معروف بر سر لحاف ملا است تا چينش مجلس جديدي سربرآورد كه در پايان دوران دولت يازدهم (يكسال بعد از انتخابات مجلس جديد)، دولت و مجلس در تنافر كامل با يكديگر قرار گيرند. دو قوه مقننه و مجريه دو نهاد اصلي و عمده براي مديريت كلان كشورند، روحاني از آغاز رياست جمهوري چند شعار اصلي داد كه از شاخصترين آن تعامل دولت و مجلس بود. اگر هم تاكنون برخي از مشكلات گذشته در مسير حل و فصل قرار گرفته است، بدون ترديد برآمده از پذيرش شعار «تعامل دولت و مجلس» بوده، راهي كه در بررسي هشت سال از دوران رياست جمهوري احمدينژاد نقدهاي اساسي به آن وارد است، آن هم دولتي كه خواهان تغيير در مديريت و اداره كشور بود.
از مطالعه اين مقدمه بستر فعاليتهاي رسانهاي و تبليغي در آستانه انتخابات را به سه گرايش، بدبيني، خوشبيني و واقعگرايي ميتوان توصيف كرد و شرح داد.
1ـ بدبيني: مجموعه ادبيات اين گروه متوجه عملكرد دولت يازدهم و شخص رئيس جمهوري در سه سال گذشته است. تخريب، نوعي شيوه كار و قلمفرسايي است تا «بدبيني» را در اذهان عمومي حك كنند. طرفه آنكه با اشاعه اينهمه بدبيني، از مردم هم ميخواهند تا در انتخابات شركت كنند. در حاليكه مردم قياس ميكنند كه حتي اگر همه اين بدبينيها، واقعيت هم داشته باشد، روحاني و دولت او كه تنها نبودند. در سه سال گذشته، كارنامه دولت چه خوب، چه بد با همراهي و همگامي همين مجلس (مجلس نهم) انجام گرفته و بسته شده است. به قول معروف اگر قرار باشد در آستانه انتخابات مجلس، گريبان مست را بگيرند، با اين شيوهي نقد تخريبي و حجم وسيع از اشاعه بدبينيها، پس در شهر هر آنكه هست، گيرند!
متأسفانه ما براي كاررسانهاي انتخاباتي، حتي از كشورهاي ديگر الگوپذير نيستيم كه در اغلب كشورها در دوره انتخابات دو اصل يكي اميدواري به آينده و ديگري ارتقاء وحدت ملي، از اصول مهم و اصلي كار آنها است. حتيالامكان به جامعه، القاء بدبيني، آنهم در سطح وسيع يا ساحت ملي انجام نميدهند. مهمتر از آن در انتخاب ركني از اركان نظام (مجلس) كه كارش تنها با تعامل با دولت مستقر سامان ميپذيرد، در تقابل با دولت و براي حل مشكلات گوناگون معرفي و چهرهسازي نميكنند.
بدبيني در هر شرايطي آفت است، آفتي كه ركود كامل را موجب ميگردد. آنها كه وفادار به آينده بهتر كشورند و مردم را در صحنه حضور ميخواهند، تنها به بخش خالي و تهي ليوان انگشت نميگذارند مگر آنكه جزميتهاي سياسي و تشكيلاتي چشمهايشان را كور كرده باشد و يا منافع فردي و باندي خود را در خطر ببينند.
اين چه شيوهاي است كه به جاي اميدواري، نااميدي را مدام، آنهم در آستانه انتخابات و انتخاب مردم سرايت ميدهد. اگرچه به گمان نگارنده، چنين روشي هدف مطلوب نويسندگان آن را تحقق نميبخشد اما انتخاب آن نه اخلاقي و نه خدمت به كشور و مردم است. مردم را براي انتخاب مجلس مورد تمايل خود، با بمباران تبليغاتي عليه دولت، تهييج نكنيم. گمان نكنيم كه ميتوانيم مردم را از انتخاب دكتر روحاني و دولت يازدهم در آستانه انتخابات مجلس جديد مأيوس سازيم. مردم ميگويند هرچه اين دولت انجام داده با رأي و تائيد مجلس نهم بوده است. گويا افرادي كه تا اين حد بدبين هستند، هم از مجلس و هم از دولت مأيوس شدهاند!؟
2ـ خوشبيني: سوي ديگر بدبيني، خوشبيني مفرط است كه خود شيوه غلطي است. ادبيات اين گروه به قول معروف ماستي است كه ترش نيست. هرچه هست ماست سفيد و شيرين است و مردم هم بايد بپذيرند كه جز اين ماست در اختيار ندارند. اين شيوه ازكار رسانهاي به آن ضربالمثل «آش كشك خالهته...» ختم ميگردد. سطح آگاهي و نقد مردم را بالا نميبرد. شيوه انتخابي خوشبيني مفرط، مردم را مأيوس نميكند اما «مجبور» ميسازد. ضربهاي كه خوشبيني مفرط به آيندهنگري معقول جامعه ميزند، كمتر از بدبيني مطلق نيست.
مجلس نهم در دوره چهار سالهاش كارنامهاي دارد كه بيش از دو سال آن با دولت يازدهم به رياست روحاني گذشته است. نقد اين مجلس به گونهاي نقد كارنامه دولت نيز هست. بايد جستجو كرد كه در اين دوره از مجلس، ميزان تعامل دولت و مجلس چگونه گذشت تا گامي به جلو برداشته شود. در مسير چنين نقدي، «بدبيني» و «خوشبيني» آنهم به صورت مفرط آن، آفت است.
3ـ واقعگرايي: بعد از گذشت بيش از سه دهه از جمهوري اسلامي نگاه به كارنامهاي طولاني داريم كه اكنون بسياري بر اين باورند كه بايد «واقعگرا» بود. واقعگرايي ميزان امروز بسياري از نظامهاي حاكم است. در كشورهايي كه براساس رقابتهاي حزبي انتخابات انجام ميپذيرد، ارائه برنامه اصل است و افراد با گرايشهاي سياسي، اقتصادي و يا اجتماعي متفاوت بر اساس «برنامه» حزب براي آيندهاي بهتر، محك ميخورند. چشم مردم را به واقعگرايي از بيان مشكلات و راهحلهاي آن باز ميكنند. آنهم نه تا ابد، كه براي دوره معدود (چهار يا ... سال) از انتخاب آنها تا انتخابات جديد. براساس اصل واقعگرايي، گذشته نقد ميشود و آينده روشنتر ترسيم ميگردد. مردم در اين روش نه بدبيني انتقام جويانه دارند و نه خوشبيني تخيلي. مردم نامزدهاي انتخاباتي را براساس «واقع گرايي» ارزيابي ميكنند كه در آن گذشته و كارنامه فعاليتهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي آنها نقد شده و مورد قبول يا رد قرار ميگيرد.
واقعگرايي در جهان امروز تنها يك شعار سياسي نيست، روش انتخابي براي استقرار «دمكراسي» و نهادينهسازي آنست.
در پايان ميپرسم، در آستانه انتخابات مجلس، ما در كجا ايستادهايم كه رسالت آگاهي مردم را در رسانه از بيان و قلم خود جستجو ميكنيم؟
*ابوالقاسم قاسم زاده / روزنامه اطلاعات