arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۲۳۷
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۴ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۰

آیینه ی خیام چنین بی رنگ نیست

داریوش سجادی: عقلاًً نه تنها از توصیه خیام به زندگی بر محور شادی نباید پروا داشت بلکه منطقاً باید و می توان به استقبال از چنین آموزه ای نیز رفت. اما همه مشکل از آنجا آغاز می شود که مشتی الوات و عیاش برای توجیه لاابالی گری خود «خیام» را تا سطح نازل شب نشینی های مبتذل و سکس پارتی ها و پیاله کشی های مهوع شان پائین می آورند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
چهارشنبه 28 اردیبهشت روز بزرگداشت «حکیم عمر خیّام» دانشمند و شاعر سرشناس ایرانی بود و به همین مناسبت برنامه هائی در تجلیل از شخصیت این حکیم پرآوازه در ایران و خارج از ایران برگزار شد. همچنانکه به همین مناسبت و در همین روز بخش فارسی تلویزیون BBC برنامه «نوبت شما» خود را به بررسی آرا و نقطه نظرات خیام از منظر بینندگان این رسانه اختصاص داده بود.

عصاره خیامی که از دل آن برنامه به مخاطب القا می شد ناظر بر خیامی خوش باش و شادی خوار بود که قبل از دغدغه غم فردای حریفان داشتن، دلنگران پایان شب بود، قبل از کسب توفیق نوشیدن جرعه ای دیگر و جستجوی پیاله ای دیگر!

این قافله عمر عجب می‌گذرد ـــــ دریاب دمی که با طرب می‌گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری ـــــ پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد
خیامی که می خوردن شاد بودن آئین اش بود.
خیامی که اگر ز باده مست بود خوش بود.
خیامی که با ماهرخی اگر نشسته است خوش است.
خیامی که می و معشوقه گزیده است.

اما چنانچه پیام خیام از چنین اشعاری را بتوان توصیه و پیشنهاد وی به «زندگی بر محور شادباشی» تلقی کرد منطقاً نه می توان چنین توصیه ای را مذموم دانست و نه می توان چنان توصیه گری را شماتت کرد.

عقلاًً نه تنها از توصیه خیام به زندگی بر محور شادی نباید پروا داشت بلکه منطقاً باید و می توان به استقبال از چنین آموزه ای نیز رفت. اما همه مشکل از آنجا آغاز می شود که مشتی الوات و عیاش برای توجیه لاابالی گری خود «خیام» را تا سطح نازل شب نشینی های مبتذل و  سکس پارتی ها و پیاله کشی های مهوع شان پائین می آورند.

اگر جای مذمت و شماتتی باشد ناظر بر مصادره قرائت «شاد زیستی» مطمع نظر خیام تا سطح نازل عیاشی و عرق خوری و الواتی و کوچه مرد بازی های مسبوق به سابقه است!

خیامی که قرائت اش از «زن» صرفاً در چارچوب کالائی جنسی بمنظور رساندن حظ تنانه به مردان است و ساقی گری و پیاله کشی و تن فروشی و مستی نهایت و غایت وی در پروسه خوشی و شادباشی است.
 


خیامی که در عالی ترین سطح مُبدل به صاحب شهرنوئی آلامد خواهد شد که احتمالاً بجای «دروازه قزوین» در «چاتانوکای پهلوی شمالی» بساط عیش و عشرت اش را فراهم کرده!

اگر مذمتی باشد ناظر بر چنین قرائتی از خیام است والی چگونه می توان توصیه به شاد زیستی خیام را در شیدائی و شادمانی نماز شب زاهدان و جهاد مجاهدان دید و به پابوس چنان خیامی نرفت.

جوانانی که در جنگ 8 ساله عراق با ایران چنان عارفانه و عاشقانه و شادمانه به مصاف با مرگ می رفتند مقلدان مُبصّر فتوای خیامی بودند که بر طبل زندگی بر محور شادی می کوبید.

ایضاً پیشه ور و صنعتگر و استاد و دانشجو و طبیب و حکیم و داوری که نماز و روزه و عبادت و شهادت و تجارت و زراعت و تعلیم و تعلم و حکمت و طبابت و قضاوت خود را فدیه کسب رضایت خالق و مخلوق و ابتهاج خود کرده پیروی از همان اصلی می کند که پیشتر خیام بشارت آن را داده بود.
در غیر این صورت می توان به دهان خیامی کوبید که «شادی» را محدود به عرق خوری و زن بارگی و تمهید مستمر سورچرانی شکم و زیر شکم آقایان با «بانوانی» دانسته که رسالتی جز «خوابیدن» و ارائه خدمات در بستر به اسافل الاعضا آقایان ندارند!

خیامی که کمترین نسبتی با خیام فیلسوف و ریاضی دان و ستاره شناس و ادیب و تاریخ دان نداشته و حداکثر می توان و باید چنان خیامی را در قد و قواره «هی یو هفنر» Hugh Hefner صاحب کمپانی PLAYBOY  برسمیت شناخت که عشرت طلبی های قرن چهارمی چنان خیامی را در قرن 20 و 21 در قالبی شیک و نوین و آلامد، عملیاتی کرده!

می توان در دهان چنین خیامی کوبید که قبل از واقعی بودن برساخته در ذهنیت هوس بازان و زن بارگان و شادی خوارانی است که دغدغه شان قبل از آگاهی از «وجود» یا «عدم وجود» نفت در داروخانه، ادرار کردن است.
 
* داریوش سجادی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۴
فرهاد
|
GERMANY
|
۰۴:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۴
2
1
یعنی چه؟ چرا این هرزنامه ی سراسر فحاشی و بی ادبی را حذف نمی کنید؟
فقط پاراگراف آخر را بخوانید و تعداد کلمات هرز را بشمارید!
چرا نظرات خوانندگان را درج نمی کنید؟
نکند آقای سجادی نزد شما رانت دارند؟
SAIED
|
FRANCE
|
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۷
0
1
این آقا خیلی حالش بده ،
بهروز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۸
0
1
می‌ دانم چاپ نمی‌‌کنید چون ظاهراً این آقای مودب با شما قرار داد مقاله نویسی بسته ولی‌ برای آرامش دل خودم می‌‌نویسم. داریوش سجادی را سال‌ها است حتا قبل از تلویزیون هما دنبال می‌‌کنم. زیاد خط عوض می‌‌کنه و همیشه داره از یک طرف پشت بام میوفته. تردیدی نیست که علاقهٔ زیادی به مطرح شدن ولی‌ به هر قیمتی داره.تلوّن مزاجش همیشه من را یاد یوسف علی‌ میر شکاک میندازه. نوشته‌های ایشون سراسر بد بینانه، غرض ورزانه، خود خواهانه، سیاه و سفید دیدن پدیده‌ها و توطئه انگار و با چاشنی همیشگی‌ لمپنیسم در کنار ادعای روشن فکری می‌‌باشد.
نظرات بینندگان