arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۴۷۰۵
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۰۹ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۵

راز قتل یک زن با تماس تلفنی برملاشد

ساعت یک بامداد 22 فروردین ماه بود که خودروی گشت پلیس سوادکوه شمالی در زیر نور زرد رنگی که روی آسفالت سیاه جاده پاشیده می‌شد، چهره هراسان و پر از گل و لای کودکی را دید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ساعت یک بامداد 22 فروردین ماه بود که خودروی گشت پلیس سوادکوه شمالی در زیر نور زرد رنگی که روی آسفالت سیاه جاده پاشیده می‌شد، چهره هراسان و پر از گل و لای کودکی را دید.

به گزارش انتخاب، مأموران هنوز از شوک این واقعه رها نشده بودند که در چند متر آنطرف‌تر در کنار رودخانه با جسد زن جوانی روبه‌رو شدند.

با پیدا شدن این جسد به دستور «شیرسوار» رئیس دادگستری سوادکوه شمالی تصویری از کودک پیدا شده برای مأموران همه کشور مخابره شده و عکسی از او در روزنامه ایران به چاپ رسید.

چند روز بعد از چاپ عکس این کودک دو ساله بود که یک زن ناشناس در تماس با مأموران نیروی انتظامی سوادکوه شمالی آنان را در جریان اطلاعاتی از مشخصات این کودک قرار داد.

وی بی‌آن‌که خود را معرفی کند ادعا کرد زن جوانی را به همراه این کودک بارها در داخل مغازه یک مرد در منطقه فیروزکوه دیده است. قبل از آنکه پلیس نشانی مرد را بپرسد زن تماس گیرنده تلفن را قطع کرد.

مأموران پلیس که این زن را به‌عنوان تنها سرنخ خود برای فاش ساختن حقیقت می‌دانستند با ردیابی‌های تخصصی خود سرانجام پس از چند روز ردی از زن تماس گیرنده در فیروز کوه به دست آورده و او را بازداشت کردند و تحت تحقیق قرار دادند.

 این زن که باور نداشت به این زودی ردیابی شده باشد در این باره به مأموران گفت: چون می‌ترسیدم برایم اتفاقی بیفتد تلفن را قطع کردم. من بارها این کودک را به همراه زن جوانی در داخل فروشگاهی دیده ام.

با توجه به این اظهارات بود که مأموران به فیروزکوه عزیمت کرده و مرد فروشنده را بازداشت کردند.
او در حالی که در مراحل مقدماتی بازجویی‌ها منکر هر گونه اطلاعی از ماجرا شده بود سرانجام لب به اعتراف گشود و پرده از راز این جنایت برداشت.

وی در اعترافات خود گفت: 4 سال بود که با این زن که خود را فاطمه معرفی کرده بود آشنا شده بودم. او در جریان این رابطه از من باردار شد. از آن روز به هر بهانه‌ای به در مغازه‌ام می‌آمد و از من اخاذی می‌کرد. کودک ما دو ساله شده بود و مزاحمت‌های این زن هم بیشتر از قبل. یک روز که خیلی عصبانی شده بودم او را به همراه یکی از دوستانم سوار خودرویم کرده به منطقه سوادکوه شمالی بردم. در داخل خودرو با هم جر و بحث کردیم. از شدت عصبانیت او را خفه کردم. جسد را در حاشیه رودخانه رها کرده و چند متر آنطرف‌تر بچه را نیز رها کردم و به فیروز کوه برگشتم.

به دستور شیرسوار رئیس دادگستری سوادکوه شمالی قرار است آزمایش دی ان ای درباره رابطه این مرد و کودک رها شده گرفته شود.

 *ایران
نظرات بینندگان