پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بسیاری از زنان خانه دار قربانی اعتیاد همسر خود هستند که یا جان خود را از دست می دهند و یا اذیت وشکنجه های وقت و بی وقت خنجری بر روحشان می شود. اعظم زن مشهدی و دختر خردسالش نیز یکی از همان زن های قربانی همسر معتاد است.
به گزارش انتخاب، 21روز شکنجه و حبس گزیده های مهم این خبر بود که در رسانه ها منتشر شدند. البته توضیح داده بود که همسر بدبینش یا با خط انداختن از طریق چاقو بر بدن آنها و یا حبس کردن در یک صندوق فلزی او و دخترانش را آزار می داد.
محمد، ۳۰ ساله که همسر اعظم و پدر دو دختر بود پس از اقدام همسایگان و ورود پلیس مشهد بازداشت و با دستور معاون ناحیه چهار دادسرای عمومی و انقلاب شهید بهشتی مشهد روانه زندان شد و بازجوییها از او ادامه دارد.
محمد نیز مانند بسیاری از افردی که دچار توهمات شیشه به دیگران آسیب می رسانند و بعد فراموش می کنند در مصاحبه و بازجویی های خود گفته بود که همسر و دخترانش را دوست دارد و به یاد نمی آورد که مرتکب همچین کاری شده است.
او گفته بود که اگر ازاد شود اعتیاد را ترک می کند و زندگی را از نو شروع می کند.بعد از بازتاب های خبری این اتفاق، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در گفت و گویی کوتاه با خبرنگار خبرگزاری ایلنا نسبت به جزییات این موضوع اظهار بی اطلاعی کرده و گفته بود که رسانه ها مطالبی می نویسند که همه آن صحیح نیست.
به نظر برخی خشونت های اینچنینی که در واقعیت زندگی کسانی مثل اعظم رخ می دهد موضوعی دور از ذهن است به طوری که حتی در داستان ها نیز همچین اعمال خشونتی به تصویر کشیده نمی شود.
داستان خشونت علیه اعظم و دخترانش، روایت آسیب پذیری زن و کودکانی است که در بزرگ سالی به دلیل کمبودها و ضعف طبقه اجتماعی که در آن بوده اند که موجب این رخداد شده است، وقایع دیگری را به تصویر کشد. شاید عقده ها و کمبود محبت از سوی پدر به فزرند در دختران اعظم باعث اعمال خشونت و مسائلی دیگر شود.
با اینکه گفته می شود مردسلاری در ایران از بین رفته و روابط خانوادگی تغییر کرده است اما همچنان در زندگی بسیاری از افراد مثل اعظم که شاید داستانی غم انگیزتر دارند که رسانه ای نمی شود بازتاب های مردسالاری محسوس است. در صورتی که زنان و دختران هر جامعه از جمله قشرهای آسیبپذیری هستند که باید قوانین حمایتی برای زندگی و آرامش آنان وجود داشته باشد، باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زن خود را نداشته باشد، در حالی که اینگونه نیست.
نبود قانونی که حتی روی کاغذ ثبت شده باشد باعث می شود مردان به راحتی نسبت به زنان دست به رفتارهایی خشونت آمیز بزنند که تکرار داستان اعظم خواهند بود و یا درگیر دیگرباورهای نادرست قومی و قبیله ای. و این در حالی است که زنان جامعه ایرانی نمی وانند از قانونی برای دفاع از خود استفاده کنند.
آزارهای جسمی و روحی که از سوی مردان بر همسران و فرزندان خود اعمال می شود یکی از مهم ترین عواملی شناخته می شود که بیماری جنسی و افسردگی در جامعه را افزایش می دهد.
اما بهمن کشاورز، به عنوان یک حقوقدان وضعیت خشونت علیه زنان را از دو جنبه مورد بررسی قرار داده است. او می گوید که خشونت علیه زنان از جنبه حقوقی و قضایی و همچنین از نظر اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی قابل بررسی است. مشکلی که در این خصوص بسیار به چشم میآید، اعلام نشدن خشونت علیه زنان از سوی آنها است. به عبارت دیگر، خانمهایی که در محدوده رابطه خانوادگی مورد خشونت قرار میگیرند به دلایل مختلف اقدام به اعلام شکایت نمیکنند.
به گفته رییس اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران، این اعلام نکردن باعث میشود اقدامات مجرمانه انجام شده علیه زنان بدون تعقیب و مجازات بماند و مرتکبان اینگونه اعمال بیشتر جری شوند و گمان کنند که این نوع رفتار حق آنها است و فرد با خود میاندیشد هرچه از این دست رفتار انجام دهند، مورد بازخواست قرار نمیگیرند.
اما کشاورز در مورد داستان اعظم و فرزندانش به خبرگزاری انا گفته بود که توقیف غیرقانونی، ضرب و جرح و آزار و اذیت به مفهوم تعرض شدید برای تعقیب فرد مرتکبشده کافی است. اینکه گفته میشود بین جرمی که به وقوع پیوسته و مجازاتی که برای آن در قانون در نظر گرفته شده است، تناسبی وجود ندارد امری است که به سیاست کیفری کشور مربوط میشود.
این در حالی است که بر اساس قانون پدر مالک فرزند خود نیست و بر اساس فقه اسلامی پدر حق تادیب(ادب کردن) دارد اما فقها معتقدند تادیب نباید به گونهای باشد که دیه به آن تعلق بگیرد و در قانون کودکآزاری جدید در خصوص اذیت و آزار از سوی پدر نسبت به فرزند نیز قوانینی وجود دارد و اگر تادیب پدر از جهاتی مورد آزار فرزند شود، پدر باید در این زمینه پاسخگو باشد.
دومین نوع خشونت معمول در خانواده، خشونت شوهران علیه زنان است. به گفته سازمان عفو بینالملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جادهای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در سنین ۱۶ تا ۴۴ سالگی است.
همچنین براساس آمار جهانی ۹۰ درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند و درهر ۱۸ ثانیه در سطح جهان یک زن میمیرد و براساس امار بهداشت جهانی در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار میگیرد.
نزدیک به ۵۰ پیمایش در تمام نقاط جهان ۱۰ تا ۵۰ درصد از زنان به نحوی از انحناء مورد بدرفتاری فیزیکی همسرانشان واقع شدهاند و در نزدیک به یک سوم تا نیمی از موارد بدرفتاری فیزیکی با خشونت روانی همراه بوده است.
این در حالی است که بر اساس گزارش ارائه شده از سوی بی.بی.سی در ايران آمار قابل اعتماد در مورد خشونت خانگی عليه زنان کمتر در دسترس است. اما برخی بررسی ها نشان می دهد که ۶۶ درصد زنان ایرانی که عمدتا خانه دار هستند مورد خشونت از سوی همسر قرار می گیرند و اهواز به عنوان خشن ترین شهر در ایران به لحاظ خشونت علیه زنان شناخته شده است.1