پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وزیر راه و شهرسازی در پیامی به یک اجلاس « روانشناسي ترافيك و حمل و نقل؛ چالشها و چشماندازها» متذکر شده است که راننده ها در ایران عامل ۸۰ درصد از تلفات جاده ای هستند و این عامل تاکنون کمتر مورد توجه بوده است.
به گزارش انتخاب، در بخشی از پیام عباس آخوندی آمده است؛ « تجربه كشورهاي پيشرو و در امر حمل و نقل، حاكي از نقش كارشناسان حوزه علومانساني ( روانشناسان، جامعهشناسان، اساتيد علوم ارتباطات، هنرمندان و...) در اين خصوص است. در حاليكه در كشور ما تمركز بيشتر روي مسايل سختافزاري و نه نرمافزاري است. مباحث فني و مهندسي ملاك قرار گرفته و به عامل انساني اگر چه توجه شده، اما ناچيز بوده و منحصر به زمان بهرهبرداري و نه زمان ساخت پروژهها بوده است. اگرچه در سال های اخیر از روند روبه رشد کشته های تصادفات در کشور کاسته شده است ولی همچنان آمارهای بسیار بالای تلفات در این عرصه نهیب دهنده این حقیقت تلخ است که فرهنگ رانندگی در ایران باید ماهیتا دگرگون شود.»
با توجه به اینکه در ارتباط با میزان بسیار بالای تلفات و خسارات مادی و انسانی وارده از ناحیه تصادفات بحث های زیادی در سطح کشور در قالب کنفرانس ها و گردهمایی ها صورت گرفته است ، باید تاکید شود که متاسفانه تاکنون نتیجه ای در خور و شایسته از آنها عاید نشده است. بنظر میرسد این پیام نیز همانند گذشته فقط جنبه یادآوری داشته و قادر به ایجاد تغییری ماهوی در وضعیت آماری تصادفات نداشته باشد. بویژه اینکه به اذعان متولیان بخش جاده ای و ترافیک در کشور شیوه یا نوع رانندگی ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم هر قوم و ملتی دارد و تغییر آن نیز کاری بس مشکل و در مواردی نیز تغییر ناپذیر است.
با اینحال اکثر جامعه شناسان و فرهیختگان براین باور هستند که برای ایجاد تغییر اساسی در وضعیت ناخوشایند ترافیک شهرها در ایران باید در راستای فرهنگ سازی برای رعایت مقررات و احترام به حقوق دیگران در هنگام رانندگی اقداماتی در عرصه های تربیتی و آموزشی انجام شود. این حقیقت تلخ نیز باید مورد تاکید قرار گیرد که در سنین بالا تغییر رفتار به هیچ وجه مورد انتظار نیست و همه تلاش ها و سرمایه گذاری ها در این مورد باید در آموزش و تربیت نسل های جوان و نوباوگان متمرکز شود.
برای آحاد جامعه نیز در طول دو دهه اخیر رسانه های تاثیرگذار با کمال تاسف کمترین توجه را به این موارد داشته و حتی در مواردی بجای فرهنگ سازی برای بهبود رفتارهای غلط زندگی و ارتقای کیفیت رانندگی و بهبود آن برعکس عمل کرده است. رسانه های تصویری و در راس آن صدا و سیما می تواند همانند بعضی کشورهای منطقه با تهیه میان پرده هایی کوتاه و آموزنده بصورت مستمر و در همه کانال های تلویزیونی و رادیویی رفتارهای اصولی رانندگی و لزوم رعایت مقررات را بازگو نموده و به عموم مردم آمار بالای تصادفات و کشته ها را نهیب دهد.
در این سال ها همچنین در شرایطی که بجز چند سال اخیر ، آمار کشته های جاده ای و داخل شهری در کشورمان روبه فزونی بود ، آموزش و پرورش و دانشگاه بصورت جزیره هایی جدا از جامعه و بی خبر از وضعیت تلخ این بخش ، تقریبا هیچ نوع آموزه ای به دانش آموزان در هیچ مقطعی اعم از مهد کودک ، آمادگی ، دبستان ، راهنمایی و دبیرستان ارائه نکرده است. حتی در دانشگاه ها نیز از نصب تابلو یا بنری که دعوت به رعایت حقوق افراد و رعایت مقررات در آن لحاظ شده باشد ، دریغ کرده اند. گویی جان انسان ها و بی سرپرست شدن افزون بر ۲۰ هزار خانواده هموطن آنان در جاده ها و داخل شهرها اثری بر قلب و روح آنان نداشته و ندارد، چراکه اگر اثری داشت ، حداقل در سطحی کوچک ظهور و بروز داشت.
باید تاکید شود که غفلت ها وعدم توجه به جنبه های تربیتی و آموزشی در ارتباط با وضعیت نابهنجار و ناخوشایند ترافیک کشور متاسفانه وضعیتی را پدید آورده است که کاهش کشته های جاده ای به ۱۶ هزار و اندی نفر را یک موفقیت تلقی می کنیم!! یعنی اگر یک دهه پیش میزان تلفات انسانی در این بخش به بیش از ۳۰ هزار نفر میرسید امروزه کاهش آن به ۱۶ هزار نفر یک موفقیت محسوب میشود! این در حالی است که کشورهای دارای جمعیت های چند صد میلیونی تلفات ترافیکی به مراتب کمتری دارند.
اگر در نظر داشته باشیم که اغلب کشورهای توسعه یافته در شرایط جمعیت برابر با ایران دارای آمار خودروهای در تردد به مراتب بیش از ایران دارند و آمار تصادفات و کشته های آنان نیز به مراتب کمتر بوده و حتی در سطح حداقلی قرار دارد، به عمق فاجعه پی می بریم که در کجای منحنی حوادث جاده ای در عرصه جهانی قرار داریم.
حال که ادعای تمدنی غنی و عظیم باستانی در پهنه تمدن ایرانی داریم، لاجرم باید به فکر ارتقای وضعیت ناخوشایند بعضی جوانب در عرصه های گوناگون زندگی باشیم که در این میان اصلاح و ارتقای فرهنگ ترافیک از آن جمله است. در زمینه ترافیک و اصلاح رفتارهای مخاطره آمیز و غلط کارهای خیلی زیادی برزمین مانده است که باید وزارت راه، سازمان های راهداری و ترافیک شهرها و نهایتا پلیس راهنمایی و رانندگی همفکری کرده و این خلا های مرگبار را پرکنند.