پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمد بلوری که از او به عنوان پدر حادثهنویسی ایران یاد میشود، معتقد است که «اخبار حوادث باعث آگاهیبخشی به جامعه میشود، میتواند جامعه را بیدار کند و همزمان پلشتیها و راه چاره را نشان دهد.»
به گزارش انتخاب ، این پیشکسوت عرصه روزنامهنگاری درباره اینکه برخی از اهالی رسانه معتقدند اخبار حوادث باعث سیاهنمایی و ترویج ناامنی در جامعه میشود، اظهار کرد: این طور نیست و برعکس چنین اخباری باعث آگاهی میشود؛ برای مثال موضوع «خفاش شب»؛ این خبر را نباید نوشت؟ اتفاقاً باید بنویسیم که به خانمها هشدار دهیم تا بیشتر احتیاط کنند و هر ماشینی را سوار نشوند؛ این آگاهی دادن بسیار مهم است.
او معتقد است که «حوادث بهترین صفحه در روزنامههاست؛ چراکه میتواند بسیار در جامعه موثر باشد؛ بخش حوادث در رسانهها علاوه بر آگاهیبخشی، یک پل عاطفی بین خوانندهها و روزنامهها محسوب میشود.»
این روزنامهنگار پیشکسوت دربارهی نحوه انتشار اخبار جنایات از سوی رسانهها، توضیح داد: روزنامهنگاران باید سعی کنند که مقداری از نوشتن بخشهایی که باعث اضطراب جامعه میشود، پرهیز کنند. در انتشار اخبار جنایات، هم مسالهی اضطراب جامعه مطرح است و هم وظیفهی روزنامهنگاری. باید شم خبرنگاری داشته باشیم تا بدانیم چه مطالبی را در اخبار حوادث پوشش دهیم. در گزارشها و اخبار حوادث باید به دنبال علتها و انگیزهها رفت و فقط به گزارشهای پلیسی اکتفا نکرد.
بلوری در ادامه مطلب بالا اضافه کرد: در انتشار اخبار حوادث باید از طرح قسمتهایی که روح مردم را جریحهدار میکند، پرهیز کرد؛ برای مثال اگر قتلی صورت میگیرد، نباید نحوهی قتل را نوشت یا عکسهایی که خواننده را ناراحت میکند را نباید منتشر کرد و بهتر تنها به انتشار خبر آن اتفاق بسنده کرد؛ به نظرم باید به همراه اخبار حوادث، نظر چند کارشناس هم نوشته شود؛ اگر این طور باشد برای خواننده خیلی جالب میشود، چراکه هم خبر را خوانده است و در جریان این مشکلات و اتفاقات قرار میگیرد و هم علت و انگیزههای این اتفاقات را متوجه میشود.
او در بخشی از سخنانش به بخش دیگری از اخبار حوادث اشاره کرد و گفت: الان جوانان زیادی در انتظار نوبت پیوند قلب هستند. وقتی مینوسیم دختری بر اساس بیماری قلبی فوت کرد، باید از جنبه انسانی به آن نگاه کنیم؛ برای مثال یادم است که مادری قلب پسرش را به دختری بخشید و بعد از انجام عمل پیوند، هر هفته به او سر میزد و قلبش را به روی سینه دختر میگذاشت تا صدای قلب پسرش را گوش کند؛ این خیلی قشنگ است. وقتی این را بنویسیم کجای آن گمراهکننده است؟ اتفاقا خانوادهها را تشویق میکند تا اگر فرزندشان دچار مرگ مغزی شد، رضایت به اهدای عضو بدهند. زمانی بود که خانوادهها تصور میکردند که اگر عضوی از فرزندشان را ببخشند، جسد فرزندشان ناقص میشود ولی الان قبح آن کمتر شده است.