پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : معتقدم حضور افرادي مانند احمدينژاد در رقابتهاي انتخاباتي بيفايده هم نيست. در چنين شرايطي مردم با حمايت كامل از روحاني براي هميشه پرونده سياسي آقاي احمدينژاد را خواهند بست تا ديگر شاهد شايعات مختلف درباره حضور اين افراد نباشند.
به گزارش انتخاب اصولگرايان چه استراتژيای براي رقابت با حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري ۹۶ در پيش خواهند گرفت؟ آيا جريان اصولگرا با علم به سنت هشت ساله رياستجمهوري در ايران به صورت منفعلانه وارد رقابتهاي انتخاباتي خواهد شد يا اينكه از تمام امكانات خود براي چهار ساله شدن دولت روحاني استفاده خواهد كرد؟ گزينههاي احتمالي اصولگرايان براي رقابت با روحاني چه كساني هستند؟ آيا اصولگرايان از چهرههاي سنتي خود استفاده خواهند كرد يا اينكه به دنبال ظهور چهرههاي جديد خواهند بود؟ آيا اصولگرايان حاضر هستند در صورت ضرورت از محمود احمدينژاد حمايت كنند؟ براي پاسخ به این سوالات با مرتضي مبلغ معاون سياسي وزارت كشور دولت اصلاحات گفتوگو كرديم. مبلغ معتقد است: «بخشي از اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري آينده به دنبال يك چهره و جريان جديد و قوي براي رقابت با آقاي روحاني خواهند رفت و احتمال كمتري وجود دارد كه از چهرههاي گذشته خود استفاده كنند.»
چرا اصولگرايان در انتخابات هفتم اسفند به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا نكردند؟
هنگامي ميتوان درباره هزينههاي شكست يك جريان سياسي صحبت كرد كه آن جريان با توانمنديها و ظرفيتهاي خود وارد رقابت سياسي شده و در نهايت موفق نشده به اهداف از پيش تعيينشده خود دست پيدا كند. اين در حالي است كه در انتخابات هفتم اسفند جريان اصولگرا چنين شرايطي نداشته است. اصولگرايان در انتخابات گذشته تنها با اتكا به ردصلاحيت اصلاحطلبان به عنوان مهمترين رقيب سياسي خود پا به رقابتهاي انتخاباتي گذاشتند و گمان ميكردند يك پيروزي مجاني و بيدردسر به دست خواهند آورد. با اين وجود مردم در روز انتخابات طرحي نو درانداختند و نشان دادند بيرون كردن رقيب از صحنه رقابت، پشتوانه محكمي براي پيروزي نيست. مردم در انتخابات هفتم اسفند به صورت سلبي به تندروهاي سياسي«نه» گفتند و اجازه ندادند كساني كه تلاش ميكنند به جاي مردم تصميم بگيرند وارد مجلس شوند. از سوي ديگر با حمايت ازاصلاحطلبان واعتدالگرايي به صورت ايجابي خواستار حركت كشور در مسير اعتدال و عقلانيت شدند.
پس از انتخابات هفتم اسفند برخي از تئوريسينهاي اصولگرايي به نقد درونگروهي پرداختند. به نظر شما اصولگرايان پس از هفتم اسفند به سمت تجديدنظر در رويكردهاي خود با توجه به واقعيتهاي جامعه حركت خواهند كرد يا اينكه تلاش ميكنند براي جريان پيروز و دولت آقاي روحاني رقيبتراشي كنند؟
اصولگرايان قبل از انتخابات به دو دسته تقسيم شده بودند؛ دستهاي از اصولگرايان همچنان تلاش ميكردند به رويكردهاي گذشته خود پايبند باشند و همچنان در مسيري حركت ميكردند كه دولتهاي نهم و دهم پيشرو آن بودند. دسته ديگر اما كه از وجدان بيدارتري برخوردار بودند حاضر نبودند با تندروها و كاسبان تحريمها بر سر يك سفره بنشينند و حساب خود را از آنان جدا كردند. از سوي ديگر راي قاطع و منطقي مردم در روز هفتم اسفند سبب جدايي بيشتراين طيف از جريان تندرو شد. با منزويتر شدن تندروها از صحنه سياسي كشور و استقبال مردم از معتدلين هر دو جناح سياسي عملا فضاي سياسي كشور به سوي اعتدال و خرد جمعي حركت كرد. مساله ديگري كه انشقاق و شكاف را در جريان اصولگرايي عميقتر كرد رفتارها وراهبردهاي سازنده و همراه با عقلانيت جريان اصلاحات در فضاي سياسي كشور بود. در سالهاي اخير اصلاحطلبان همواره به دنبال منافع ملي وتعامل وگفتوگوي ملي و وحدت بودند تا به چالشهاي مخرب و بيپايان خاتمه داده شود. اصلاحطلبان به هيچ عنوان از فشارهاي جريان رقيب آزرده نشدند و همچنان در مسير عقلانيت حركت كردند. با اين وجود به نظر ميرسد هرچه تعداد تندروها در فضاي سياسي كشور كمتر شود به همان اندازه هيجانات و افراطگريهاي آنان تشديد خواهد شد. تندروهاي سياسي نشان دادهاند حاضر نيستند از گذشته خود درس بگيرند و به همين دليل همچنان به رويكردهاي تنش آميز خود ادامه ميدهند. تندروها همواره به صورت خطي حركت ميكنند و تمايل دارند راهي را كه در پيش گرفتند بدون هيچ گونه تامل و تجديد نظري ادامه بدهند. اين وضعيت پس از هفتم اسفند نيز ادامه داشته است و به همين دليل هجمهها عليه دولت آقاي روحاني بيشتر از گذشته شده است.
دولت آقای روحانی درابتدا تلاش کرد تحریم های بین المللی را از بین ببرد و سپس به مسائل داخلی بپردازد. با این وجود به نظر می رسد دولت آقای روحانی با خلأ استراتژی در مرحله پسابرجام روبه رو شده و دست به عصا حرکت می کند.
دولت آقاي روحاني با خلا استراتژي در مرحله پسا برجام روبهرو شده و دست به عصا حركت ميكند. در دوران پسا برجام برخي از تندروهاي آمريكايي تلاش كردند با تحت فشار قرار دادن ايران به دستاوردهاي جديدي دست پيدا كنند. از سوي ديگر تندروهاي داخلي نيز با رفتارهاي تخريب گرانه خود تلاش كردند عرصه را بر دولت آقاي روحاني تنگ كنند. در نتيجه اين مسالهاي طبيعي است كه در چنين شرايطي آقاي روحاني نميتواند به راحتي برنامههاي خود را جلو ببرد و مجبور ميشود با ملاحظات بيشتري حركت كند. دولت روحاني مجبور است براي خنثيسازي كارشكنيها با دقت وتدابير خاصي حركت كند تا به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا كند. متاسفانه عدهاي بدون در نظر گرفتن منافع ملي در دوران پسابرجام بيمحابا عليه دولت تاخت و تاز ميكنند و اجازه نميدهند دولت در يك فضاي مناسب مسير خود را دنبال كند. البته از اين نكته نيز نبايد غافل شويم كه هر دولتي داراي نقاط ضعف و قوت است و دولت آقاي روحاني نيز از اين وضعيت مستثنا نيست. با اين وجود نقاط ضعف دولت كه بيشتر در مديريت سياسي و همچنين برخي برنامههاي اقتصادي است، نسبت به اقدامهاي مخرب تندروها يك امر فرعي است و در روند كلي دولت تاثيرگذار نيست. آقاي روحاني از ابتداي رياستجمهوري خود تاكنون مسير مناسبي را براي اداره كشور برگزيده و از ابزارها و استراتژي مناسبي استفاده كرده است. نكته ديگر اينكه مناسبات ايران و كشورهاي غربي داراي پيچيدگيهاي خاصي است و نميتوان انتظار داشت يك شبه و طي مدت چند ماه حالت طبيعي به خود بگيرد. به نظر من اگر مخالفان دولت آقاي روحاني در داخل كشور اندكي وجدان به خرج داده و نسبت به مواضع مخالفان برجام در داخل آمريكا تامل و تفكر ميكردند متوجه ميشدند كه برجام يك دستاورد بزرگ براي ايران بوده كه سبب اعتراضات داخلي در آمريكا شده است. نكته ديگر اينكه برخي تلاش ميكنند عامدانه وبه صورت انفجاري مطالبات متراكم بيش از اندازهاي را در مساله برجام در فضاي داخلي دامن بزنند تا از نظر رواني دولت تحت فشار بيشتري قرار بگيرد. تحريمها و قطعنامههايي كه عليه ايران صادر شده است علاوه براينكه از نظر سياسي و اقتصادي براي ما مضر بوده از جنبه رواني نيز در عرصه بينالمللي تاثير منفي از خود بر جاي گذاشته است. در نتيجه نميتوان توقع داشت آثار رواني منفي تحريمهاي بينالمللي كه چندين سال نيز طول كشيده به صورت دفعي و يك شبه از بين برود. به همين دليل آقاي روحاني بايد در ابتدا با مثبتسازي سياست خارجي زمينه را براي اقدامات بعدي ايران مهيا كند. مخالفان برجام با بالا بردن مطالبات جامعه از برجام تلاش ميكنند اين نكته را به افكار عمومي القا كنند كه برجام هيچ دستاوردي براي كشور نداشته و استراتژي دولت در اين زمينه اشتباه بوده است.
استراتژي اصولگرايان براي رقابت با آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶چيست؟ گزينههاي احتمالي اصولگرايان براي رقابت با آقاي روحاني چه افرادي هستند؟ آيا احمدينژاد نيز جزو گزينههاي اصولگرايان است؟
جرياني كه در دوران قبل از برجام به منافع گستردهاي دست پيدا كردند و ثروتهاي افسانهاي به جيب زدند از مدتها قبل با عمليات رواني تلاش كردند مانع از تحقق برنامههاي آقاي روحاني شوند. با اين وجود در روز هفتم اسفند مردم به اين رويكرد پاسخ كاملا منفي دادند و با به حاشيه راندن افراطيون فضاي جديدي را براي آينده سياسي ايران رقم زدند. در شرايط كنوني نيز اين عده ساكت ننشستهاند و با ايجاد ارعاب در فضاي عمومي نسبت به سياستهاي دولت و برجام تلاش ميكنند جامعه را از نظر رواني عليه دولت ترغيب كنند. در شرايط كنوني به نظر ميرسد استراتژي اصلي تندروها مرعوب كردن مردم در مقابل دولت است. اين اتفاقات در ماههاي پس از دوم خرداد۷۶ نيز در كشور رخ داد. درآن مقطع زماني تندروها با برهم زدن آرامش رواني جامعه به شكلهاي مختلف قصد داشتند مردم را تنبيه كنند كه چرا در انتخابات رياستجمهوري از رئيس دولت اصلاحات حمايت كردند. در شرايط كنوني برخي به دنبال بازتوليد گفتمان هشت سال گذشته هستند و تلاش ميكنند زمينه را براي سر كار آمدن افرادي مانند سعيد جليلي و محمود احمدينژاد فراهم كنند. به نظر من گفتمان هشت سال گذشته ديگر در جامعه ايران تكرار نخواهد شد. دليل اين مساله نيز اين است كه به اندازهاي آسيب به استخوان جامعه و مردم رسوخ كرده که مردم به هيچ عنوان حاضر نيستند دوباره از چنين تفكراتي حمايت كنند. من معتقدم حضور افرادي مانند احمدينژاد در رقابتهاي انتخاباتي بيفايده هم نيست. در چنين شرايطي مردم با حمايت كامل از روحاني براي هميشه پرونده سياسي آقاي احمدينژاد را خواهند بست تا ديگر شاهد شايعات مختلف درباره حضور اين افراد نباشند. به نظر من قاطبه اصولگرايان كه خود را از جريان تندروجدا كردهاند از روحاني حمايت خواهند كرد اما بخشي از آنان در انتخابات رياستجمهوري آينده به دنبال يك چهره و جريان جديد براي رقابت با آقاي روحاني خواهند رفت و احتمال كمتري وجود دارد كه از چهرههاي گذشته خود استفاده كنند. اين اصولگرايان در مقاطع مختلف انتخاباتي از چهرههاي جديدي استفاده كردند كه قبل از آن ناشناخته يا كمتر شناخته شده بودند. جريان تندرو نيز با وجود سروصداي فراوان فعلا جز عمليات رواني و تخريب استراتژي روشني ندارد و منتظر شرايط و فرصت است اما با اين اوصاف به نظر من در ماههاي آينده در فضاي سياسي كشور تغيير مهم و جريانسازي به وجود نخواهد آمد و رويكرد موجود ادامه خواهد داشت. در نتيجه مردم در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ تلاش ميكنند همين رويكرد را تقويت كنند و از تغيير گفتمان سياسي كشور خودداري كنند. مردم در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ گفتمان مفيد به حال كشور را انتخاب كردند، در انتخابات هفتم اسفند۹۴ آن را تكميل كرده و در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ به نتيجه نهايي خواهند رساند.
به نظر شما اصولگرايان در صورت ضرورت بين آقاي جليلي و احمدينژاد كدام يك را انتخاب خواهند كرد؟
همانطور كه اشاره كردم قاطبه اصولگرايان ازآقاي روحاني حمايت خواهند كرد وتنها بخش اندكي ازآنان ممكن است سراغ افراد مذكور بروند اما سعيد جليلي يكي از تبعات محمود احمدينژاد بوده است. اين مساله كه اين اصولگرايان كدام يك از اين افراد را انتخاب خواهند كرد بستگي به افكار عمومي و پايگاه اجتماعي اين افراد دارد. به نظر من پايگاه اجتماعي هر دو اين افراد ضعيف است و زياد نميتواند مورد توجه اين اصولگرايان قرار بگيرد.
آيا اصولگرايان با علم به اين مساله كه روساي جمهور در ايران به صورت سنتي در دور دوم نيز توسط مردم انتخاب ميشوند به صورت منفعلانه وارد رقابتهاي انتخاباتي ميشوند يا اينكه از تمام امكانات و ابزارهاي خود استفاده ميكنند كه براي آقاي روحاني در فضاي انتخاباتي مشكلساز شوند؟
بدون شک اصولگرایان تندروبه دنبال خاتمه دادن به دوران ریاست جمهوری آقای روحانی در سال۹۶خواهند بود و در این زمینه از همه امکانات خود استفاده خواهند کرد.این مساله از مدت ها پیش برای همگان مشهود شده بود که اتاق فکرآنان به دنبال چهار ساله شدن دوران ریاست جمهوری آقای روحانی هستند. برخي از اصولگرايان تندرو به صراحت اين مساله را از تريبونها اعلام كردهاند و از گفتن اين مساله هيچ گونه ابايي نداشتهاند. به نظر من اين رويكرد در نهايت نتيجه معكوس خواهد داشت و در نهايت گفتمان آقاي روحاني تقويت خواهد شد. تا قبل از انتخابات هفتم اسفند نيز اين وضعيت در مجلس وجود داشت و صحن علني مجلس به تريبون عمومي تندروهاي سياسي تبديل شده بود. با اين وجود در نهايت تمام جنجالها و هياهوها نتيجه عكس داد و مردم در روز هفتم اسفند با آراي خود گفتمان اصلاحات واعتدال و عقلانيت راانتخاب و تقويت كردند. همانطور كه گفتم اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ به سه بخش تقسيمبندي ميشوند. بخش اول كه قاطبه اصلي اصولگرايان را تشكيل ميدهد از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد و با جريان اصلاحات و اعتدال گرايان همراه خواهند شد. بخش دوم كساني هستند كه با چهرههاي شناخته شدهاي مانند آقاي قاليباف يا با افراد جديد وارد رقابت با آقاي روحاني ميشوند. دسته سوم اما تندروهاي جريان اصولگرا ودلواپسان خواهند بود كه با تمام قوا و امكانات وارد مبارزات انتخاباتي ميشوند. هدف اصلي اين گروه چهار ساله شدن دوران رياستجمهوري آقاي روحاني است.
آيا اين احتمال وجود دارد كه تندروهاي اصولگرا حتي حاضر باشند براي غلبه بر حسن روحاني به احمدينژاد متوسل شوند و از وي حمايت كنند؟
بعيد نيست چنين اتفاقي رخ بدهد. با اين وجود براي بازگشت احمدينژاد به قدرت دو شرط ضروري لازم است. نخست اينكه آیا با توجه به كارنامه هشت ساله وي و ضرر و زيانهايي كه به كشور زده آيا دوباره تاييد صلاحيت میشود يا خير؟ مساله دوم اينكه آيا حتي اين اصولگرايان حاضر هستند دوباره مانند سال هاي ۸۴ و۸۸ از احمدينژاد حمايت كنند؟به نظر من پاسخ به اين سوال بسيار سخت و دشوار است و نميتوان به راحتي درباره آن اظهارنظر كرد. با اين وجود اگر فرض بگيريم احمدينژاد از كانال شوراي نگهبان عبور كند واصولگرايان تندرو نيز از وي حمايت كنند باز وي با چالش مهمتري مانند فقدان پايگاه اجتماعي روبه رو خواهد بود. حضور احمدينژاد در انتخابات آينده تا حدود زيادي تكليف پايگاه اجتماعي تندروهاي سياسي را براي هميشه مشخص خواهد كرد. به احتمال زياد اين گروه با شكست كامل مواجه خواهند شد و مجبور هستند صحنه سياسي ايران را ترك كنند.
آيا ممكن است گزينه تندروهاي اصولگرا براي رقابت با آقاي روحاني يك روحاني بلند مرتبه و شاخص باشد كه داراي پايگاه اجتماعي خوبي نيز باشد؟
به احتمال زياد تندروهاي اصولگرا به دنبال پديدههاي جديد خواهند رفت. اما حتي اگر فرض بگيريم تندروها به دنبال پديدههاي جديد هستند بايد زمينهها و شرايط به وجود آمدن چنين پديدههايي را مورد بررسي قرار بدهيم. پديدههاي جديد همواره نيازمند بسترها و شرايط خاص خود هستند تا بتوانند تودههاي مردم را با خود همراه كنند. پديدههاي جديد سياسي هيچگاه به صورت خلق الساعه به وجود نميآيند. ممكن است به صورت ظاهري خلق الساعه باشند اما در باطن نيازمند شرايط و زمينههاي حمايتكننده و قوامدهنده هستند. در فضاي فعلي كشور زمينههاي به وجود آمدن يك پديده جديد سياسي مشاهده نميشود.ممكن است تندروهاي اصولگرا از يك چهره شناخته شده براي رقابت با آقاي روحاني استفاده كنند اما زمينه براي جريانسازي وي مهيا نيست و در نهايت راه به جايي نخواهد برد.
احمدينژاد در حال يارگيري و ارزيابي افكار عمومي براي بازگشت به قدرت است و درحال بازسازي چهره خود وجبران گذشته است؛ به همين دليل شايعاتي مبني بر پرداخت يارانه۲۵۰هزارتوماني را مطرح ميكند. به نظر شما در شرايط كنوني احمدينژاد به دنبال چيست و چه استراتژي براي خود تدوين كرده است؟آيا وي موفق خواهد شد به اهداف خود دست پيدا كند؟
احمدينژاد اگر قصد داشته باشد چهره خود را بازسازي وگذشته را جبران کند بايد در ابتدا به دليل ضرر و زيانهايي كه به دليل سوءمديريت به كشور زده از مردم عذرخواهي كند و در عمل تغيير رويه خود را نشان دهد. بدون شك در آن هشت سال برخي از افراد از پول بيت المال به ثروتهاي افسانهاي دست پيدا كردند. مساله ديگر اينكه هنوز سرنوشت بخش مهمي از۷۵۰ ميليارد دلار پول فروش نفت كه در دولت ايشان صورت گرفته مشخص نيست چگونه هزینه شده است. از سوي ديگر احمدينژاد بدعت گذار پرداخت يارانه۴۵هزارتوماني به مردم بود كه در نهايت عواقب ناگوار اقتصادي براي خانوادههاي ايراني به وجود آورد. براي بنده هنوز قابل هضم نيست كه چرا در چنين شرايطی كه مردم از تبعات يارانه۴۵هزارتوماني رنج ميكشند، وي مدعي پرداخت يارانه۲۵۰هزارتوماني شده است. هنوز منبع تامين اين پول و چگونگي صرف آن مشخص نيست. بدون شك مردم به هيچ عنوان به بازتوليد گفتمان احمدينژاد در كشور رضايت نخواهند داد و با حمايت از آقاي روحاني مانع از تحقق اهداف احتمالي تندروها براي بازگشت به قدرت خواهند شد.
اصلاحطلبان در ماههاي باقيمانده تا پايان دولت اول آقاي روحاني چه استراتژي بايد در پيش بگيرند؟
اصلاحطلبان از ابتداي دولت آقاي روحاني تا امروز نشان دادهاند كه به دنبال سهم خواهي از دولت نيستند و به تقويت منافع ملي و گفتمان اعتدال واصلاحات و گشايش سازنده درامور جامعه و مردم ميانديشند. در ماههاي باقيمانده تا دولت اول آقاي روحاني نيز اصلاحطلبان بايد به دنبال گفتوگو وتعامل و آشتي ملي باشند و تلاش كنند فضاي داخلي را براي اجراي سياستهاي سازنده و اميدبخش مهيا كنند. جامعه ايران حالت سيال و متغيري دارد و در مقاطع مختلف تاريخي مقتضيات جديدي پيدا ميكند. در شرايط كنوني بزرگترين سرمايه اصلاحطلبان اعتماد مردم است. مردم به اين نتيجه رسيدهاند كه اصلاحطلبان به فكر منافع ملي و مردم هستند وبراي رسيدن به قدرت تلاش نميكنند. به نظر من اصلاحطلبان در ماههاي آينده نيز نبايد به دنبال سهم خواهي از قدرت بروند و همچنان بايد تلاش كنند فضاي گفتوگو و وحدت ملي را در بين جريانهاي سياسي به وجود بياورند. در چنين شرايطي آقاي روحاني نيز بهتر ميتواند سياستهاي سازنده خود را اجرا كند و زمينه براي پيروزي خرد وكارآمدي در انتخابات رياستجمهوري آينده مهيا خواهد شد.
منبع: روزنامه آرمان