به گزارش انتخاب، به گفته ناصر زرگر، در ٥٠سال گذشته ٣٤هزار روستا و آبادی درکشور تخلیه شدهاند، «درحال حاضر ٩٦هزار روستا درکشور وجود دارد اما با روند مهاجرت از روستا به شهرها و اطراف آن در نیمقرن گذشته جمعیت حاشیننشین کشور هم به ١١میلیون نفر رسیده که باید بر اینها ٩میلیون نفری که ساکن مناطق فقیرنشین شهریاند را هم اضافه کرد. یعنی درعمل ٢٠میلیون نفر و یکچهارم جمعیت کشور درحاشیه شهرها یا مناطق فقیر شهری زندگی میکنند.»
به گفته معاون امور اجتماعی مناطق محروم کشور بعد از انقلاب شتاب مهاجرت به شهرها افزایش پیدا کرده و نرخ جمعیت درحاشیه شهرهایی مانند تهران ٦,٤درصد و در مراکز استانها بالای چهاردرصد و حاشیه شهرهای متوسط بالای سهدرصد بوده است. به گفته او، نرخ رشد جمعیت در روستاها هم پس از انقلاب منفی ۶۵درصد بیان کرد که این وضع در مناطق مرزی بدتر است.
زرگر درست عمل نکردن «نظام برنامهریزی کشور و تخصیص نادرست منابع» را یکی از دلایل این رشد مهاجرت میداند و میگوید: برهمین اساس او گفته با اینکه ٢٨,٦درصد جمعیت کشور روستایی و عشایریند ولی منابعی که به آنها تخصیص داده میشود، ناچیز است و در سال گذشته از کل بودجه کشور سهم روستاها چهاردرصد بوده است ولی اگر بودجه شرکتها و غیره را حذف کنیم، این سهم به ۱۵درصد میرسد.
معاون امور سرمایهگذاری، فرهنگی و اجتماعی کشور با عنوان اینکه نظام برنامهریزی درکشور به شهر محدود و متمرکز شده است، یادآور شده انقلاب صنعتی در ایران با دیگر کشورها تفاوت دارد و با اینکه «جامعه روستایی تولید میکند اما فرآوری، شبکه فروش، صادرات و غیره» در دست شهر است.
او تطبیق نداشتن برنامهریزی را ازجمله مشکلات و موانع دانسته و گفته: باید «زنجیره ارزش در روستاها و در پهنه گسترده ایران» شکل گیرد و باید چرخه زنجیره را عوض کنیم و «طرحهای اقتصادی و زنجیره ارزش به سمت روستاها» منتقل شوند.
زرگر با اشاره به اینکه در ٢٢ استان کشور هزینههای زندگی از درآمدها بالاتر است، این مشکل را باعث ایجاد فقر و مهاجرت عنوان کرده و افزود: طبق بررسیها « از هر چهار دانشآموز شهری یک نفر و از هر ۹ دانشآموز روستایی یک نفر وارد دانشگاه میشوند» که این نشان میدهد کیفیت زندگی و تحصیل نیز متأثر از مسائل مختلف است.
به گفته او، مدلهای ذهنی توسعه دولتها شهر محور است و باید در نظام برنامهریزی و حوزه درآمد، بازگشت ارزشافزوده اقتصادی به روستا و افزایش کیفیت زندگی آنان تلاش بیشتری شود.
کمبود امکانات در روستاها، علت اصلی مهاجرت
اما علت تخلیه روستا چیست؟ دکتر شهلا کاظمیپور جمعیتشناس و عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران علت را نبود امکانات کافی در روستاها ازجمله کمبود آب، تامیننبودن نیازهای اولیه و پیشرفت تکنولوژی میداند. به گفته او، اقتصاد روستا پیش از این مبتنی بر کشاورزی و این موضوع جاذب جمیعت بیشتری بود اما با مکانیزهشدن کشاورزی به نیروی کار کمتری نیاز است و همین موضوع باعث شده جمعیت جوان روستاها به سمت شهرها مهاجرت کنند.
این جمعیتشناس معتقد است با مهاجرت جوانان به شهرها باروری در روستاها کاهش پیدا میکند و همین موضوع باعث میشود اقتصاد روستاها خودکفایی خود را از دست بدهد و حتی جمعیت کودکان باقیمانده در روستاها هم بعد از فوت سالمندان به شهرها بروند.
به اعتقاد کاظمیپور از طرفی روستاهای ایران توسعهنیافتهاند و برای مثال وقتی در روستاها به اندازه کافی مدرسه و مرکز بهداشت وجود ندارد، روستاییان برای رسیدن به این امکانات به شهرهای نزدیکتر اطراف و بعدتر به شهرهای بزرگتر کوچ میکنند.
به اعتقاد این جمعیتشناس با وجود کاهش تعداد روستاهای ایران اما تعداد روستاییان افزایش پیدا کرده است. او به سرشماری سال ١٣٣٥ اشاره میکند که براساس آن ٦میلیون نفر در شهرها و ١٣میلیون نفر در روستاها زندگی میکردند، اما براساس سرشماری سال ١٣٩٠ که جمعیت ایران را ٧٥میلیون نفر نشان میدهد، تعداد روستاییان به ٢٢میلیون نفر رسیده که این نشان میدهد جمعیت روستانشین ایران رشد کرده است.
مهاجرت مدیریت نشده تبدیل به آسیب اجتماعی میشود
کاظمیپور برهمین اساس معتقد است، زمینهای زیرکشت ایران با توجه به شرایط آبی کشور توان جادادن تعداد بیشتری از افراد را در روستاها ندارد چراکه آب در ایران کم و زمینها نامرغوب است. به گفته او، این انتقال جمعیت از روستاها به شهر سیر طبیعی ناشی از محدودیت منابع آب و بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی کشور است که با کشاورزی و اقتصاد به شیوه سنتی لطمه بیشتری دیده است.
به همین دلیل این جمعیتشناس الزاما مهاجرت به سمت شهرها را بهعنوان یک «معضل» دستهبندی نمیکند، با این حال معتقد است «سیاست مشخصی هم برای حفظ روستانشینان در روستاها» وجود ندارد. به گفته این استاد دانشگاه «بهرهمند شدن از امکانات بهتر برای زندگی کردن حق هر انسانی است» و نمیتوان روستاییانی که از امکانات کافی برخوردار نیستند را از حق مهاجرت به سمت شهرهایی که امکانات بهتری دارند، محروم کرد بلکه باید عوامل دافعه روستاها را با توسعه امکانات در آنها کاهش داد.
کاظمیپور در ادامه بر این نکته تأکید دارد که در گذشته اغلب مردم در روستاها زندگی میکردند اما با توجه به توسعه شهرها و کمبود امکانات در روستاها این روزها هرکس تمکن مالی داشته باشند، به سمت شهرنشینی میرود.
این جمعیتشناس از اینکه «برای ساماندهی جمعیت و نظارت بر مهاجرت هیچ برنامهای درکشور وجود ندارد» هم انتقاد میکند و میگوید: نمیتوان روستاییان را از هرگونه امکاناتی محروم کرد و انتظار داشت که در روستا بماند. او این مقایسه بین شرایط روستاها بین چند دهه پیش تا امروز را هم نادرست میداند و میگوید، بسیاری معتقدند که امروزه روستاها برق و آب لولهکشی و امکاناتی از این دست دارند اما «این مقایسه با زمانی است که تنها امکانات شهرها به همین موارد محدود میشد» درحالی که شهرهای امروزی جاذبههای بسیار بیشتری برای زندگی بهتر دارند.
کاظمیپور معتقد است «تا زمانی که در روستاها درآمد وجود نداشته باشد، روستاییان به سمت شهرها روانه میشوند» و چون مهارتهای مورد نیاز در شهرها منطبق بر مهارتهای روستاییان نیست و نمیتوانند شغل مناسب پیدا کنند، به حاشیهها رانده میشوند.
همچنین به اعتقاد این جمعیتشناس «مهاجرت در کل امر مثبتی است اما اگر مدیریت نشود، به آسیب اجتماعی» تبدیل میشود.
او درنهایت راهکار حفظ متناسب جمعیت در شهرها و روستاها را افزایش امکانات زندگی در روستاها و کمکردن فاصله بین شهر و روستا میداند. به گفته او، باید در روستاها امکانات و شغل ایجاد شود و باید در روستاها به سمت صنایع جنبی مانند بستهبندی محصولات کشاورزی یا فرآوری آنها رفت و با این وسیله به اقتصاد روستا و ایجاد امکانات در روستاها کمک کرد.
*روزنامه شهروند