هر روز كه از دولت روحاني ميگذرد پروژه جديدي توسط جريان تندرو بر سر راه دولت راهاندازي ميشود. به نظر شما اين پروژههاي ضد روحاني چيست و چه آثار و نتايجي براي كشور در بر خواهد داشت؟
اخيرا هجمههايي كه جريان تندرو نسبت به دولت روحاني انجام ميدهد وارد فاز
جديدي شده است. مساله فيشهاي حقوقي نجومي پروژه جديد ضد روحاني است كه با
رويكرد جنجال آميز هميشگي اين جريان نماد و نمود پيدا كرده است. قابل
بررسي است كه اين پروژه جديد تندروها تماما فرار به جلو است. به اين خاطر
كه اين مشكل نشات گرفته از دولت تندروها بوده و در واقع عامل چنين مشكلي در
كشور خودشان هستند. آنها براي اينكه خود را از اين فساد تبرئه كنند و
افكارعمومي را از فسادهاي ميلياردي به سمت ديگري منحرف كنند به دولت روحاني
حمله ميكنند. البته دولت هم به لحاظ اينكه سه سال است كه بر سر كار آمده
بايد به اين مساله رسيدگي ميكرد و اين كاستي به دولت يازدهم وارد است.
دولت بايد اشتباه خود را بپذيرد اما اين به اين معنا نيست رفتار تندروها و
اهداف آنها در پس رفتارهايشان از نظر دور بماند. البته بايد اطلاعات
بيشتري در باب فيشهاي حقوقي مشخص شود تا ببينيم كه چقدر از اين مساله
برخلاف مقررات بوده و تخلف محسوب ميشود. اگر اين موضوع مربوط به يك يا دو
مورد باشد اين همه جنجال براي اين تعداد آن هم وقتي كه جنجالكنندگان خود
كارنامه سياهي دارند مغرضانه به نظر ميرسد. مقررات نظام حقوقي اينگونه است
كه حقوقها حداقل و حداكثري دارد كه حداكثر حقوق بايد هفت برابر حداقل
حقوق باشد. اين را بايد محاسبه كرد تا به تناسب زمانه حداقل حقوق در هر سال
چقدر است و حداكثر آن چقدر بايد باشد. به طور كلي اين امر نيازمند
رسيدگيها و بررسيهايي است كه ميزان تخلف و شكل آن در اين باب مشخص شود.
اگر دولت در اين زمينه كاستي يا ايرادي دارد بايد سريعا در جهت رفع آن گام
بردارد همانطور كه تا كنون در مورد مديران بانكي اقداماتي صورت گرفته است و
اين مساله حسن نيت دولت را به اثبات ميرساند. آقاي رييسجمهور دستور داده
كه به سرعت به اين مساله رسيدگي شود. بنابراين وقتي دولت تعهد كرده و در
پيگيري اين موضوع مصمم است دايما آن را بزرگ كردن و ابزاري براي هجمه به
دولت ساختن درست نيست. اينكه آقايان خودشان مسبب اين مشكلات بودهاند و
حالا هم دولت روحاني را متهم ميكنند هم جمع اضداد است.
جنجال بر سر فيشهاي حقوقي با چه هدفي صورت ميگيرد و اين مساله چه هزينههايي را براي دولت روحاني به بار آورده است؟
اين پروژه بر ضددولت روحاني كه هر روز شدت بيشتري هم ميگيرد و موضوعي
تازه مييابند در اصل براي اين است كه مردم را از دولت نااميد كنند تا در
نهايت آقاي روحاني براي دور دوم انتخابات رياستجمهورياش راي نيارود و به
نوعي بازگشت پوپوليسم در كشور را رقم بزنند. آنها به عنوان يك طيف سياسي
اين حق را دارند كه در انتخابات سال ٩٦ نامزد معرفي كنند و تلاش كنند تا
انتخابات را به نفع خود رقم بزنند اما در اين مورد حق اين است كه بر اساس
معيارهاي حق و با پرداختن به واقعيتها در اين مسير حركت كنند. آنها اگر
تصميم به پيروزي در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم دارند بايد برنامهها و
حسن طيف فكري خودشان را بزرگ كنند. داشتن برنامه سبب ميشود كه طيف
فكريشان بتوانند خط مشي خود در جامعه تقويت كنند و به طور غيرمستقيم به
دولت هم كمكي خواهد بود تا در راه رسيدن به منافع ملي گام بردارد و متوجه
اشتباهاتش شود. متاسفانه نه تنها برنامه و گفتمان قدرتمندي ندارند بلكه
تلاش ميكنند از روشهاي حذفي حضور خود در عرصه قدرت را تضمين كنند.
تندروها برمدار تخريب حركت ميكنند؛ نه برمدار اصلاح رويكردهاي غلط دولت
روحاني. در حاليكه انتقادها و يافتن مشكلات و ارايه راهحل با هدف بهتر
شدن امور بايد صورت گيرد؛ نه فقط حذف رقيب. اين نوع مشكلات در كشور هم اگر
نخواهيم توجيه كنيم لااقل ميتوان به عنوان يك واقعيت پذيرفت كه در دولت
پيشين به كرّات خرابكاري و مشكل براي كشور ايجاد شده است و دولت روحاني
اشتباه بزرگش رونكردن اين خرابكاريها بود. گهگاهي اتفاقي ميافتد و
گوشهاي از اين خرابكاريها فاش ميشود. حالا آقايان از اين فرصت استفاده
كردهاند و دارند تهاجمي برخورد ميكنند. روش درست اين بود كه آنان به
اشتباهاتي كه كردهاند اعتراف كرده و درصدد جبران آنها برميآمدند اما
همانطور كه ميبينيم جريان تندرو هيچگاه حاضر به پذيرفتن اشتباهات خود
نيست.
اين هجمهها چقدر ميتواند پايگاه اجتماعي دولت را تحتتاثير قرار دهد؟
جامعه ايران از سال ٩٢ به سمت اعتدال و آرامش پيش رفته است و نسبت به اين
رفتارهاي جنجالي ديد مثبتي ندارد. جامعه ايران ميكوشد در اين بحران جامعه
جهاني آرامش موجود در كشور را افزايش داده و از آن حفاظت و حراست كند. از
اين رو بازي به راه افتاده از سوي تندروها براي مردم شناخته شده است و مردم
به هيچوجه از آن استقبال نميكنند. مردم در انتخابات سال ٩٢ گزينههاي
تندرويي هم پيشپاي خود داشتند اما اين گزينهها حداقل راي را آوردهاند و
اين يك پيام مهم دارد. پيامي كه تندروها حاضر به شنيدن آن نيستند. پيام
مردم در سال ٩٢ اين بود كه خواهان فضاي آرامش در جامعه هستند. اگر تندروها
به درستي اين پيام را دريافته بودند امروز سياستهاي بهتري را به كار
ميگرفتند اما امروز عدهاي همچنان مايل هستند كه بر طبل مخالفت بكوبند و
در كشور تشنجآفريني كنند. مردم در طول سالها بالا و پايين امور را
ديدهاند و بينش خوبي نسبت به مسائل كشور دارند و مشكلات كشور را از زمان
دولت پيشين تاكنون لمس كردهاند.
عملكرد دولت آقاي روحاني در مقابل اين تخريبها چطور بايد باشد؟
دولت عاقلتر از آن است كه اسير اين تشنجآفرينيها شود. دولت اگر كوشش
بيشتري كند و به مردم برخي اموري كه از ديد مردم پنهان مانده را توضيح دهد،
فكر نميكنم اين جنجالها راه به جايي ببرند. در زمينههايي كه اشكالات
جدي وجود دارد دولت بايد به سرعت و به وقتش رسيدگي كند. مشكلاتي هم كه از
سوي تندروها با رويكرد عوامفريبانه مطرح ميشود را بايد به مردم توضيح
دهد. در حال حاضر خيليها معتقد هستند كه دستگاه تبليغاتي و رسانهاي دولت
روحاني ضعيف است. ممكن است كه صداوسيما نخواهد كه دولت را در زمينه
اطلاعرساني به مردم از واقعيتهاي موجود ياري كند اما به هر حال نبايد
ناديده گرفت كه دولت امكانات خوبي را در حوزه رسانهاي دارد كه ميتواند از
آنها بهره گيرد. دولت از طريق رسانههايي كه در اختيار دارد بايد سعي كند
كه مسائل را توضيح دهد و تحليل كند. مردم به آقاي روحاني راي دادند و مايل
هستند دولت در بحرانزدايي از كشور موفق شود. ناموفق بودن دولت مورد مطالبه
مردم نيست. همه ميدانند كه دولت دارد تلاش خود را براي اصلاح روند نادرست
گذشته ميكند. اگر دولت از مواضع خود كوتاه بيايد به سرعت تندروها دست به
كار ميشوند تا طوري القا كنند كه دست دولت خالي است. از اين عملكرد
رسانهاي دولت اهميتي دوچندان پيدا ميكند. در عمل مردم بايد آثار كارهاي
دولت را مشاهده كنند. درست است كه حل بعضي مسائل سخت و زمانبر است اما اگر
مردم بدانند كجاها دولت سرمايهگذاري كرده و كجا كارخانهها تاسيس يا بهبود
مييابد درك ميكنند كه زماني براي به ثمر نشستن آنها لازم است. اينجا است
كه بايد كابينه روحاني عملكرد خود را براي مردم بازگو و از نظر رسانهاي
بهتر عمل كند.