پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اردوغان حزب عدالت و توسعه را تحت کنترل خود دارد و فراکسیون این حزب در پارلمان نیز کاملا در اختیار وی است. منتقدان حزب حاکم با مسخره کردن این فراکسیون آن را مجمعی از زنان و مردان "بی اختیار" عنوان می کنند.
به گزارش انتخاب، همه نگاه های ناراضیان به عبدالله گل دوخته شده است. زیرا این رئیس جمهور پیشین ترکیه و سلف رجب طیب اردوغان امید آینده افرادی در داخل حزب حاکم و توسعه است که دیگر با سیاست های اردوغان و خط مشی فعلی کشور سرسازگاری و موافقت ندارند. اما عبدالله گل که در سال 2014 از ریاست جمهوری وداع کرد و از آن زمان در استانبول زندگی می کند، سکوت پیشه کرده است. گاه میهمانانی را پذیرا می شود و گاه از سوی دوستانی مانند بولنت آرینچ برای صرف شام به آنکارا دعوت می شود. و اگر اردوغان متوجه حضور او در آنکارا بشود بی تردید برای صرف عصرانه ساعاتی را به دوست قدیمی خود اختصاص می دهد. کاملا مشخص است که عبدالله گل چیزی در اختیار ندارد.
اما اردوغان حزب گل یعنی عدالت و توسعه را تحت کنترل خود دارد و فراکسیون این حزب در پارلمان نیز کاملا در اختیار وی است. منتقدان حزب حاکم با مسخره کردن این فراکسیون آن را مجمعی از زنان و مردان "بی اختیار" عنوان می کنند. زیرا از همان آغاز کار این اردوغان بود که حوزه انتخاباتی هر داوطلب نمایندگی را تعیین می کرد و امروزه حتی راننده و اقوام او نیز به عنوان نماینده در پارلمان حضور دارند. آن رسانه های پیش از این گوناگون و متکثر ترکیه در حال حاضر به شماری رسانه متملق رئیس جمهور بدل شده و تشکیلات دادگستری این کشور نیز تحت کنترل اردوغان است. به عبارت بهتر اردوغان هر چه را که بخواهد به دست می آورد.
در حال حاضر شرایط برای انشعاب در حزب حاکم یا راه اندازی یک حزب جدید به هیچ عنوان مناسب نیست. ناظران داخلی امور ترکیه، پیش از کناره گیری احمد داود اوغلو از پست نخست وزیری این کشور و همین طور از دبیرکلی حزب عدالت و توسعه اعلام کرده بودند که بر اساس گفته های محافل درونی فراکسیون اکثریت، تنها در حدود بیست و پنج نماینده از 317 نماینده عضو حزب حاکم مخالف پروژه وی برای برقراری سیستم ریاستی بوده و از سیاست های او رضایت ندارند. البته این آمار جنبه رسمی ندارد اما شاید با استعفای داود اوغلو این تعداد به حداقل دو برابر افزایش یافته باشد. با این حال حتی این عده نیز تا به این لحظه سکوت اختیار کرده اند.
اما در خارج از این فراکسیون روز به روز صداهای مخالف آشکارا بلندتر می شود. این مساله به ویژه در حلقه آن افرادی که در آگوست 2001 همراه با اردوغان حزب عدالت و توسعه را تاسیس کرده بودند و در سال های گذشته کنار گذاشته شده اند بیشتر دیده می شود. در این میان "حسین چلیک" علنی تر از همه از اردوغان فاصله گرفته است. چلیک تا سال 2009 وزارت آموزش را بر عهده داشت. پس از او می توان از بولنت آرینچ یاد کرد که تا سال 2007 رئیس پارلمان و سپس تا سال 2015 معاون نخست وزیر بود. افزون بر این دو نفر بسیاری از دیگر کسانی که در تاسیس حزب حاکم مشارکت داشته و از جمله نخستین نیروهای حزب به شمار می روند نیز از قدرت طلبی ها و انحصارگرایی های اردوغان نارضایتی نشان می دهند. و صد البته همه این افراد در انتظار یک فرصت مناسب به سر می برند. اردوغان اما با وجود آن که همه قدرت را در دست دارد و به وفادارانش پاداش می دهد و جداشدگان را تنبیه می کند، این افراد را همچنان در عرصه سیاسی حفظ کرده است. زیرا او هنوز هم قصد دارد با کسانی که انتقاد کرده اما سر به شورش بر نمی دارند ارتباط داشته باشد. رئیس جمهوری ترکیه بر این اعتقاد است که با این افراد همچنان ارزش های مشترکی دارد همان ارزش ها و ویژگی هایی که حزب عدالت و توسعه بابت آن بزرگ شد یعنی رفاقت، همبستگی، خانواده و درستکاری و صداقت.
در همین حال اردوغان به نوعی بر رهبران طبیعی مهم ترین دو جناح داخلی مخالفانش یعنی بر عبدالله گل و احمد داود اوغلو تسلط و تفوق دارد و از این مساله استفاده زیادی می برد. اردوغان ذاتا فردی جنجالی است که برای رسیدن به اهداف خود حاضر است ریسک کند. اما عبدالله گل اندیشمندی آرام است که محتاطانه عمل کرده و از ریسک بالا خودداری می کند و به اکثر اهداف سیاسی خود بدون جار و جنجال دست یافته است. در همان حال که اردوغان در سال های اصلاحات یعنی از 2002 تا 2007 موتور تغییر و تحولات محسوب می شد، عبدالله گل به اصطلاح فرمان این ماشین به شمار می رفت. سپس عبدالله گل به ریاست جمهوری رسید و بدین ترتیب دیگر کسی نبود که فرمان آن قدرت چموش و فزاینده اردوغان را در دست گرفته و آن را مهار کند.
عبدالله گل در سال 2013 این امکان را داشت که در جریان اعتراض های موسوم به قزی پارک از معترضان دفاع کرده و نخست وزیر وقت یعنی اردوغان را به دلیل خشونت پلیس علیه تظاهرکنندگان مورد انتقاد قرار دهد. با این وجود گل میدان را به اردوغان واگذار کرد. گل در سال 2014 نیز این امکان را داشت که به عنوان رئیس جمهور قوانین محدود کننده ای را که اردوغان به وسیله نمایندگان پارلمان تصویب کرده بود امضا نکند اما گل امضای خود را پای این مصوبات گذاشت و هیچ مقاومتی به خرج نداد. از همان زمان مشخص شد که عبدالله گل مردی نیست که توان مقاومت در برابر اردوغان را داشته باشد.
پرزیدنت اردوغان در برابر داوداوغلو نیز تفوق خود را حفظ کرد. اردوغان سخنران قهاری است که می تواند ساعت ها حرف بزند و هزاران مستمع را سر شوق آمورد و کاری کند که دگراندیشی به نام آرینچ فرصت صحبت خطاب به دانشجویان را نداشته باشد و در عمل خاموش شود. داوود اوغلو نیز در واقع روشنفکری بود که در مقام نخست وزیر در عمل اختیاری نداشت و تنها حلقه کوچکی از درون حزب حاکم نسبت به وی وفادار و مطیع بودند. اما او نیز از شانس خود به عنوان نخست وزیر درست استفاده نکرد و آن برنامه مبارزه با فسادی را که در آغاز سال 2015 ارائه داده بود با چند نهیب اردوغان کنار گذاشت. از زمان کناره گیری داوود اوغلو از نخست وزیری و دبیرکلی حزب، همان تعداد اندک حواریون وی نیز در عمل و به صورت سیستماتیک کنار گذاشته شدند.
به همین دلایل است که هماهنگی میان منتقدان اردوغان و دگراندیشان در داخل حزب حاکم عملا غیرممکن است و داوود اوغلو و عبدالله گل نیز چندان رابطه ای با یکدیگر ندارند. این دو نفر البته از نظر سیاسی نیز مسیرهای جداگانه ای را انتخاب کرده اند. گل سیاست خارجی ترکیه را در راستای اروپا تعریف می کند اما داوود اوغلو ترجیح می دهد که کشورش یک قدرت منطقه ای در خاورمیانه باشد. اما هیچ یک از این دو نفر ابتکاری از خود نشان نمی دهند و هر دو در انتظار فرصت مناسب به سر می برند.
اگر حزب عدالت و توسعه که در انتخابات نخست پارلمانی سال پیش 5/49 درصد آرا را به دست آورد در انتخابات مجدد که در اول نوامبر همان سال برگزار شد درصد قابل توجهی از آرا را از دست می داد، فرصت مناسب برای داود اوغلو نیز ایجاد می شد. که البته چنین اتفاقی نیافتاد. فرصت بعدی برای داوود اوغلو زمانی می تواند تکرار شود که توقف رشد اقتصادی و بحران های سیاسی، ناراضیان و دگراندیشان را به سوی وی متمایل کند. زیرا این رفاه و رشد اقتصادی بود که از سال 2002 پیروزی های پی در پی در انتخابات را برای حزب عدالت و توسعه به ارمغان آورد. در سال جاری وضعیت صنعت توریسم ترکیه به دلیل سیاست های نابخردانه آنکارا به شدت افت کرده و میزان سرمایه گذاری های خارجی روند نزولی به خود گرفته است.
چنانچه اردوغان دیگر نتواند به پیروزی در انتخابات مطمئن باشد آنگاه است که همه ناراضیان حزب عدالت و توسعه خواهند توانست در زادگاه ها و خاستگاه های خود نافرمانی مدنی علیه اردوغان را سازماندهی کنند، مثلا عبدالله گل در آناتولی مرکزی و داوود اوغلو در دانشگاه های کشور.
با این حال خطر واقعی نه از درون حزب بلکه در خارج از حزب در کمین اردوغان نشسته است. تا به این جای کار حزب ناسیونالیست MHP و رهبر آن یعنی دولت باغچه لی با اردوغان و حزب حاکم همراهی نشان داده است اما چنانچه در کنگره بعدی ناسیونالیست ها مخالفان باغچه لی پیروز شده و او را از دبیرکلی خلع و "مرال آکشنر" رقیب اصلی او را به عنوان دبیرکل جدید انتخاب کنند آن گاه است که پروژه اردوغان برای برقراری یک سیستم ریاستی با موانع جدی روبه رو خواهد شد. و از آن جایی که اردوغان خطر را حس می کند از همین حالا دست به کار شده و قصد دارد به وسیله دادگاه قانون اساسی از برگزاری کنگره حزب MHP در آینده نزدیک جلوگیری کند.
منبع: فرانکفورترآلگماینه / ترجمه: محمد علی فیروزآبادی