پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پسر کاردار سابق سفارت ایران در بیروت گفت: ما درحال پیگیری پرونده حقوقی دیپلمات های ایران در لبنان هستیم و سعی داریم حداقل یک حکم قضایی، مشابه حکمی که برای امام موسی صدر، صادر شده را برای دیپلمات های ایران بگیریم.
به گزارش انتخاب، موسوی در بخشی از یک گفتوگو اظهار کرد: ما توانستهایم به اطلاعاتی مبنی بر زنده بودن حاج احمد متوسلیان و سایر همراهان ایشان دست پیدا کنیم.
وی خاطرنشان کرد: خبرهای مختلفی در طول زمان از دیپلمات های ایرانی به ما میرسد و جمعبندی ما این است که آنها زنده هستند و در زندانهای رژیم صهیونیستی نگهداری میشوند.
در چهاردهم تیرماه 1361 سه دیپلمات و یک خبرنگار جمهوری اسلامی ایران در بیروت، توسط نیروهای حزب فالانژ لبنان ربوده شدند. حاج احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی ، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان اسامی این افراد است. در آن زمان، ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرده بود و حزب فالانژ، همکاری نزدیکی با این رژیم داشت. اگرچه ابتدا گفته میشد که آنان کشته شدهاند، اما شواهد و مدارک موجود، حاکی از آن است که آنها در اسارت رژیم صهیونیستی میباشند.
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی به همین مناسبت گفتوگویی را با موسوی پسر کاردار سابق سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت به عنوان یک جوان آسیب دیده از نقض آشکار حقوق بشر توسط مدعیان حقوق بشر در جهان که سالها رنج دوری و چشم انتظاری پدر را تجربه کرده به شرح زیر به انجام رسانده است:
* با گذشت حدود سه دهه از ربوده شدن دیپلمات های ایرانی توسط عوامل رژیم اسرائیل در لبنان، هنوز خبر موثقی از آنان در دست نیست. آیا اخیرا اطلاعات جدیدی از سرنوشت پدرتان دارید؟
خبرهای مختلفی در طول زمان از دیپلمات های ایرانی به ما می رسد و جمع بندی ما این است که آنها زنده هستند و در زندانهای رژیم صهیونیستی نگهداری می شوند. البته محدودیت هایی برای ما در کسب خبر وجود دارد و آنها را تحت تدابیر امنیتی خاصی نگهداری می کنند. اخیرا خبری به دست ما رسیده که البته بازتاب گسترده ای هم در رسانه ها داشت مبنی بر اینکه یکی از اسرای کشور یونان که اخیرا از زندان رزیم صهیونیستی آزاد شده است، اطلاع داده که با دیپلمات های ایرانی ملاقات داشته و آنها در در زندانهای رزیم صهیونیستی دیده است و. خبر داده که آنها زنده هستند .
آنچه برای ما مسلم است این است که بعد از ظهر 13 تیرماه سال 1361 سید محسن موسوی به همراه احمد متوسلیان، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان با اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران رهسپار بیروت بودند و چون در آن زمان بیروت در محاصره نیروهای اسرائیلی قرار داشت، اتومبیل آنها از راه «بعلبک» رهسپار «زغرتا» و در آنجا متوقف شد و سپس از این شهر با خودروی ژاندارمری لبنان به راه خود ادامه دادند تا اینکه ساعت 13:30 روز 14 تیر ماه، به منطقه «برباره»، واقع در شمال بیروت که محل تمرکز نیروهای فالانژ بود، رسیدند و در پست بازرسی «برباره» به دست عده ای ناشناس ربوده شدند. شواهد موجود، حکایت از آن دارد که نیروهای فالانژ به سرکردگی «ایلی حبیقه» و «سمیر جعجع»، این چهار نفر را ربوده و پس از مدتی آنها را تحویل صهیونیست ها داده اند و تا امروز تحت تدابیر امنیتی در زندانهای این رژیم نگهداری می شوند و در تمام این سالها خبر رسمی و موثقی از سرنوشت آنها ارائه نشده است.
* به عقدیه شما توصیف حقوق بشر با قید آمریکایی توسط رهبر معظم انقلاب بیانگر چه نوع تلقی و دریافتی از حقوق بشر توسط آمریکا است و ضرورت و اهمیت بازخوانی و افشای این نوع حقوق بشر از نگاه شما چیست؟
خداوند فارغ از بحث نژاد و قومیت و مذهب، به نوع بشر کرامت داده و اصل رعایت حقوق بشر در قرآن و اسلام نیز مطرح شده است. پس در نزد خداوند و در ادیان مختلف، نوع بشر، بدون هیچ قید و بندی دارای کراکت و ارزش است. ولی متاسفانه در سالهای اخیر، حقوق بشر عمدتا به یک ابزار سیاسی تبدیل شده که استفاده های سیاسی از آن می شود.
رهبر معظم انقلاب در سخنان خود به این ضرورت اشاره فرمودند و به عقیده من ضرورت آن در اهمیت شناخت حق از باطل و دوست از دشمن است. انسان در هر زمینه ای از زندگی باید بتواند مرز بین حق و باطل را تشخیص دهد و همچنین دوست و دشمن را بشناسد و در این امر مهم به اشتباه نیفتد. در زندگی طبیعی و مناسبات کاری و اجتماعی نیز همین طور است. بنابراین بازخوانی و مرور چگونگی برخورد با حقوق بشر توسط دولتمردان آمریکا و مدعیان آن در جهان، ما را به یک روشن بینی و آگاهی برای درک حقیقت و قضاوت منطقی می رساند.
دیدگاه دولت های استکباری اینگونه است که برای تامین منافع آنها باید از حقوق حقه دیگر کشورها و ملت ها کاسته شود و مورد بهر ه برداری قرار گیرد، تا منافع آنها تامین گردد و این ماهیت و ذات استکبار است.
قطعا رهبر معظم انقلاب به عنوان بالاترین مقام کشور، این امر را وظیفه خود می دانند که مردم را به سمتی هدایت کنند، که تعالی دنیا و آخرت در آن است.بنابراین ایشان بر دشمن شناسی تاکید ویزه ای دارند، چون اگر در این فضا نتوانیم دوست و دشمن را تشخیص دهیم و در تحلیل دچار اشتباه شویم، به انحراف خواهیم رفت.
استکبار در جهت منافع خود همواره سعی در مهار کشورهایی دارد که برای قدرت طلبی و زیاده خواهی آنها تهدید به حساب می آیند.
کشورهایی مثل ایران که دارای استقلال هستند، برای منافع آنها تهدید محسوب می شوند. برای همین سعی در تجزیه این کشورها دارند و با ابزاری مثل جنگ و تحریم و تبلیغات سیاسی و غیره، مانع استقلال و پیشرفت آنها می شوند. منافع آنها در یک ایران تجزیه شده، وابسته و ضعیف و ناامن نهفته است. بنابراین، اشتباه است، اگر تصور کنیم، آنها خواستار رشد و پیشرفت ما هستند. نمونه بارز آن کشور عراق است. اکنون حدود 10 سال از حضور آمریکا در عراق می گذرد، آیا آمریکا توانست است، امنیت، استقلال و پشرفت را به این کشور بیاورد؟ جواب منفی است و حتی مشاهده می کنیم که روز به روز وضعیت این کشور بدتر از قبل نیز شده است.
بنابراین مسئله آگاهی در این خصوص خیلی مهم است زیرا بسیاری از کشورهای تحت سلطه به ظاهر در رفاه نسبی هستند و زندگی عادی خود را دارند ولی به مستعمره تبدیل شده اند و از آن آگاهی ندارند. خیلی از کشورها مثل زاپن و برخی کشورهای عربی و حتی اروپایی به این صورت هستند. در واقع منافع و استقلال آنها از بین رفته است و از درون سرمایه های آنها نهدید می شود و برخی امتیازات از آنها گرفته می شود و تحت سلطه هستند.
مثل ژاپن که سالهاست از حق داشتن ارتش مستقل محروم است و با اینکه به لحاظ تکنولوژی پیشرفته است، ولی از لحاظ سیاسی اقتدار و استقلال ندارد. آمریکا و دولت های استکباری در مسئله حقوق بشر صادق نیستند و به این مسئله به عنوان دستاویزی برای تامین منافع خود نگاه می کنند و با توجه به منافع و مصالح خویش، برخورد دوگانه ای با آن دارند.
* شما اشاره داشتید به برخوردهای دوگانه به عقیده شما علت و ریشه این برخورد دوگانه آمریکا با مسئله حقوق بشر چیست؟
ریشه آن در دیدگاه استکبار در رابطه با منافع و مصلحت خویش است و این از خصوصصیات ذاتی استکبار است. این رابطه یا مستقیم است یا مخالف یا دز جبهه موافق استکبار است و در جهت مخالف آن .
به عقیده من جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی هیچ گاه به دنبال اعمال قدرت و تسلط بر کشورهای دیگر و حتی مدعی رهبری کشورهای مسلمان نبوده است. توسعه طلبی در هیچ نوع آن، هرگز جزو سیاست های کشور ایران نبوده و نیست. تنها هدف و خواسته جمهوری اسلامی، تعالی بشر و استقرار حکومتی بوده که بتواند سعادت دنیوی و اخروی انسانها را تامین و تضمین کند. جمهوری اسلامی، هرگز به دنبال این نیست که ملتی را تحت سلطه خود درآورد و یا از منابع و سرمایه آن بهر ببرد. ولی تفکر استکبار دقیقا برعکس عمل می کند، استکبار به دنبال قدرت است و این قدرت به دست نمی آید، مگر اینکه ملتی تحت سلطه آنها باشد.
در واقع عقل جمعی ایرانیان قبل از اینکه از یک نگاه متعصب بهره ببرد، از یک نقد منصفانه بهره می برد و نظام ایران هم تابع همین تفکر است.
بله دقیقا همیشه همینطور بوده و باید با چنین دیدگاهی به مسائل نگاه کرد. ولی متاسفانه برخی تبلیغات منفی برنامه ریزی شده سبب انحراف افکار عمومی و بدبین شدن مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی شده است. من معتقدم اگر واقعیات را همانطور که هست معرفی کنیم، اگر آمریکا را همانگونه که هست بشناسیم و نقد کنیم، مخاطب در ذهن خود هم به جنبه های مثبت و هم به جنبه های منفی آن آگاه می شود و با یک نگاه عاری از افراطی گری و تعصب، در مورد آن قضاوت خواهد کرد. آمریکا در زمینه ارائه یک چهره زیبا و خیرخواه از خود در دنیا سالها کار کرده است و برای سایر کشورها الگوسازی نموده. اگر کسی به عنوان توریست یک ماه به این کشور سفر کند، چهره ی مطلوبی از آن خواهد دید. آمریکا برای مردم دنیا از خود یک چهره مثبت و آرمانی ارائه داده، ولی باید دانست که سیاست های این دولت، همیشه خیرخواهانه و بشردوستانه نبوده است، بلکه همواره به دنبال تامین منافع و مصالح کشور و متحدان خود بوده است. دولت آمریکا حاضر نیست به هیچ کشوری از جمله ایران اگر تامین کننده منافع آنان نباشد، امتیاز بدهد و به هیچ وجه خیر مردم ایران را نمی خواهد.
وفای به عهد و اخلاق تا جایی برای آنها معنا دارد که در راستای منافع و مصالح خودشان باشد. رسانه و مردم در کشور آمریکا بدون اینکه بدانند، به شدت محدود هستند. اما این محدویت ها بسیار هوشمندانه اعمال می شود. اطلاعات و رویدادهای جهانی آنطور که سیاستمداران این کشور می خواهند به مردم می رسد و فعالیتهای رسانه ای و جهت گیری آنها کاملا در اختیار سرمایه داران و سیاسیت مداران است. در آمریکا سرمایه حرف اول را می زند و حتی در داخل این کشور نیز بسیاری از موارد، افراد به دلیل نداشتن سرمایه یا عقب افتادگی ذهنی و غیره نتوانستند از حقوق خود دفاع کنند و وکیل بگیرند و در نتیجه، اعدام های ظالمانه و ناجوانمردانه در این کشور نیز وجود داشته است.
* آیا کشورهایی که با دولتمردان آمریکا و سیاست های آنان همراه شده اند، به ویژه در منطقه خاورمیانه، توانسته اند، به خواسته های خود عمل کنند و به کشورهایی قدرتمند و عزتمند و با امنیت و استقلال تبدیل شوند؟ریشه وابستگی اغلب کشورهای این منطقه به آمریکا و قدرت های بزرگ چیست؟
نمونه هایی از اینگونه کشورها در جهان وجود دارد، ولی دولت آمریکا نتوانست سعادت مردم آنها را تامین کند. محمد رضا پهلوی، شاه ایران کاملا گوش به فرمان دولت آمریکا بود، و لی سرنوشت آن چه شد؟ سرنوشت صدام و کشور عراق چه شد؟ کشوری مثل ژاپن علارغم تکنولوزی که دارد، هنوز در زمینه سیاسی کشوری مستقل نیست و سالها اجازه داشتن ارتش را نداشت و با وجود اینکه مردم آن بسیار اخلاقمند بودند و اکنون نیز دارای رفاه نسبی هستند، اما جولانگاه آمریکا و مستعمره آمریکا به حساب می آید. کشور آلمان نیز همینطور است.
کشورهای منطقه خاورمیانه نیز همین وضعیت را دارند. کشورهای کوچک که به لحاظ سیاسی و اقتصادی وابسته هستند، تهدیدی برای آنها محسوب نمی شوند. کشورهای بزرگ هم یا کاملا وابسته هستند و یا سعی شده تجزیه شوند و با ایجاد ناامنی و جنگ داخلی، ضعیف نگه داشته شده اند. پس از انقلاب اسلامی در ایران تحلیل سیاست مداران آمریکا این بود که ایران در نهایت تجزیه می شود و با ایجاد جنگ تحمیلی و تشدید اختلافات داخلی، سعی در تضیف نظام داشتند. اما به لطف خداوند و رهبری امام(ره) و استقامت مردم این اتفاق نیفتاد. آنها تصور نمیکردند، حضرت امام خمینی(ره) بتواند کشوری یکپارچه و قوی تشکیل دهد ولی به لطف خداوند این اتفاق افتاد.
* به عقیده شما در بحث افشای حقوق بشر آمریکایی در خارج از مرزهای ایران چگونه عمل کرده ایم و تا چه حد در این راستا موفق بوده ایم؟ با توجه به ترویج ایران هراسی و اسلام هراسی از جانب برخی دولتت های غربی در دنیا که تا حدود زیادی نیز موفق بوده است، وظیفه ما برای دفاع از خودمان در مجامع بین المللی چیست؟
متاسفانه ما در زمینه بین المللی اشکالاتی داریم که باید برطرف کنیم. اشکالی که ما در بخش بین المللی داشتیم، این است که ما سخنان و حرف های خود را با زبان و ادبیات بین المللی برای مردم دنیا مطرح نکردیم. در سطح بین المللی، شیوه ها، روش ها و چارچوب ها متفاوت است. ما باید با این روش ها و در قالب این چارچوب ها عمل کنیم تا در دنیا اثرگذار باشد.
سازمان ها و نهادهای بین المللی به لحاظ حقوقی، قواعد و قوانین خاص خود را دارند و ما برای دفاع از خود و محکوم کردن جنایات آنان باید درون آن چارچوب و قواعد کار کنیم. برای مخاطب جهانی نیز باید با زبان و ادبیات جهانی حرف بزنیم و مسائل را تبیین کنیم که در این زمینه خیلی کار نکرده ایم.
واقعیت این است که فعالین حقوق بشر در خود آمریکا نیز نقدهای زیادی به سیاست های این کشور داشته اند، اما با محدویت هایی مواجه هستند که مانع روشنگری و فعالیت آنان می شود. ما باید سعی کنیم با مکانیسم و روشهای متداول صدای خود را به گوش جهانیان برسانیم. ولی به عقیده من باید در داخل کشور خودمان نیز بیشتر در این زمینه برای مردم و جوانان کار شود. هنوز در داخل کشور برخی از سیاسیون و مسئولین، دشمنی آمریکا با ملت ایران را نپذیرفته اند و در آن تردید دارند و وقتی ما در این سطح مشکل داریم، چگونه می توانیم در حوزه بین المللی کار کنیم؟
برخی دشمنی آمریکا با نظام و ملت ما را انکار می کنند و آنها را خیرخواه و دلسوز میدانند. به طور کلی من اعتقاد دارم باید مخاطبان را دسته بندی کرد و برای هرگزوه با زبان و ادبیات مناسب خودشان صحبت کرد. واقعیت این است که در خارج از کشور آنها در بحث ایران هراسی و اسلام هراسی بسیار موفق تر و گسترده تر فعالیت کرده اند.
* آیا ترویج ایران هراسی که در راس آن رژیم صهیونیستی اسرائیل و دولت آمریکا قرار دارد، مصداق نقض حقوق بشر و حقوق یک ملت نیست؟ به عقیده شما چرا آمریکا با اینکه یکی از مدعیان دفاع از حقوق بشر است، از رژیم اسرائیل کارنامه آن سراسر، نقض حقوق زنان و کودکان و غیرنظامیان است، حمایت می کند و بزرگ ترین مدافع و متحد این رزیم است؟
غرب و در راس آن دولت آمریکا، به دلایل مختلفی از رژیم صهیونیستی حمایت می کنند که از سه بعد می توان آن را بررسی کرد. بعد اعتقادی، بعد تاریخی و بعد سیاسی.
در اینجا من به بعد اعتقادی و تاریخی آن اشاره کوتاهی میکنم. به لحاظ دینی سرزمین فلسطین برای مسیحی ها نیز سرزمین موعود و مقدسی است و به لحاظ تاریخی به دلیل اختلافاتی که مسیحی ها با یهودیان داشتند، تمایل داشتند آنان را از آمریکا و اروپا به یک سرزمین واحد و مستقل منتقل کنند.
اما در بحث سیاسی، باید بگویم ، هدف از ایجاد کشور اسرائیل، در بدو تاسیس، به دست آوردن پایگاه قدرتمندی در منطقه خاورمیانه بود.
سیاست غرب و دولت آمریکا این بود که اسرائیل تبدیل به قدرتمند ترین حکومت در خاورمیانه شود تا آنان بتوانند از طریق متحد خود، بر کل خاورمیانه و منابع آن تسلط و دسترسی داشته باشند.
سیاست آمریکا و رژیم صهیونیستی این بود که در خاورمیانه و در میان کشورهای مسلمان و عرب، نباید کشوری قدرتمند تر از اسرائیل وجود داشته باشد و کشورهای بزرگ خاورمیانه یا باید تجزیه شوند و یا باید ناامن و ضعیف و تحت سلطه باشند و این هدف زا از طریق تقویت اسرائیل در منطقه دنبال می کنند.
در حال حاضر لابی های صهیونیست، در ساختار قدرت در دنیا و به ویزه در آمریکا نفوذ کرده و به شدت تاثیرگذار است و در تصمیم گیری های این کشور نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند و آمریکا حافظ و تامین کننده منافع اسرائیل است. به همین دلیل است که غرب از رزیم صهیونیستی حمایت می کند و همین امر گواه این واقعیت است که حقوق بشر برای آنها معنای واقعی ندارد و تنها دستاویزی برای پیشبرد اهداف خود و ابزاری سیاسی است که هر از گاهی از آن به عنوان یک حربه تبلیغاتی بر علیه دشمنان خود استفاده می کنند.
* برگردیم به بحث دیپلمات های ایرانی. در بحث حقوقی و بین المللی چه اقدامی برای پیگیری سرنوشت این سرداران سرافراز صورت گرفته و آیا امیدی به آزادی و بازگشت آنان به میهن وجود دارد؟ به عنوان یک فعال حقوق بشر که به نوعی از فضای سراسر تبعیض در جهان آسیب دیده اید، بزرگ ترین خواسته و آرزوی شما برای ملت و کشور ایران چیست ؟ و جدی ترین مانع در را تحقق این خواسته را چه می دانید؟
ما درحال پیگیری پرونده حقوقی دیپلمات های ایران در لبنان هستیم و سعی داریم حداقل یک حکم قضایی، مشابه حکمی که برای امام موسی صدر، صادر شده را برای دیپلمات های ایران بگیریم. این حکم قضایی گویای این نکته است که امام موسی صدر وارد لیبی شده ولی هرگز از آن کشور خارج نشده است و ما سعی داریم این حکم قضایی را در مورد اسرائیل بگیریم و با همکاری کشور لبنان در تلاش برای صدور رسمی و قانونی آن هستیم. با گرفتن این حکم می توانیم به صورت قانونی از ربایندگان در مجامع بین المللی شکایت کنیم و خواهان استرداد آنان شویم. اما همانطور که می دانید، فضا در لبنان و سرزمین های تحت اشغال اسرائیل به شدت امنیتی است و به همین دلیل پیگیری این پرونده بسیار مشکل است. ولی ما توانسته ایم به اطلاعاتی مبنی بر زنده بودن حاج احمد متوسلیان و سایر همراهان ایشان دست پیدا کنیم.
آرزوی قلبی من برای کشور، اعتلاء و اقتدار و امنیت و برای ملت ایران آسایش و سعادت دنیوی و اخروی است و عقیده دارم بزرگ ترین مانع در تحقق آن خودمان هستیم. ما کشوری با حدود 80 میلیون جمعیت هستیم که قطعا با مشکلات و چالش های متعددی روبروست. ما با دشواری های زیادی در سر راه اعتلاء و پیشرفت کشور مواجه بوده و هستیم و موانع بسیاری در این مسیر وجود دارد که باید به صورت گام به گام مرتفع شود. باید مسیری را انتخاب کنیم که ما را مرحله به مرحله به پیشرفت نزدیک کند. قطعا کشور ما نسبت به کشوری هایی که حدود 7 یا 8 میلیون جمعیت دارند و رشد یافته هستند، فاصله زیادی دارد و باید برای رسیدن به تعالی تلاش زیادی داشته باشیم. انشاء الله