بازیگری تئاتر در نمایشی چون «مجلس ضربت زدن» که تعداد گروه روی صحنه زیاد است مسلما نیازمند توانمندی هایی است. درباره دشواری حضور در چنین نمایشهایی بگویید.
در کارهای گروهی کسی اصراری بر دیده شدن ندارد اما در عین حال همه دیده می شوند. اگر فردی بخواهد اضافه بر آنچه که بر عهده دارد کاری انجام دهد، کل کار خراب می شود. البته برای شخص من جزییات نقش و چگونگی پرداختن به آن و در نهایت درست درآوردن نقش اهمیت بسیاری دارد، در نمایش آقای رحمانیان هم این مسائل بسیار پررنگ تر و مهم تر بود.گاهی پیش می آمد در صحنه ای همه عوامل روی صحنه هستند و باید با حضور حدود 50 نفر روی صحنه ایفای نقش کنید، در این مواقع جزییات اهمییت بیشتری پیدا می کنند. به عنوان مثال نوع نشستن این شخصیت در زمان حال با نشستن در زمان گذشته متفاوت است، نوع بیان و حرکات هم همینطور. در گذشته انرژی بیشتری در بیان افراد وجود دارد و من سعی کردم آن حالت جنگجویی را در صدا و بیانم برای ببینده به درستی اجرا کنم. زمان حال به دلیل ملموس بودن و اینکه باید نقش بازیگر تئاتر را اجرا می کردیم و این از تجربیات هرروزه مان است آنچنان با سختی همراه نبود. در ابتدای نمایش هایی چون «مجلس ضربت زدن» به نحوی به تماشاچی گفته می شود که با چه شیوه ای از اجرا روبرو خواهد بود. چیده مان میزانس هایی استرلیزه ای که داریم و این که هر فردی در جای خودش قرار می گیرد و اینجا همان جایی است که باید حضور داشته باشد. به این ترتیب تماشاگر انتخاب می کند که به کجا نگاه کند، بر خلاف تصویر که پلانی گرفته می شود به تماشاگر گفته می شود به آن نگاه کند در تئاتر تماشاگر انتخاب می کند که تصاویر را ببیند و یا قصه را دنبال کند. در نمایش «مجلس ضربت زدن» هماهنگی خوبی وجود داشت، و در عین بی نظمی شاهد نظم بودیم. صحنه یاران ما به درستی کارشان را انجام می دادند، هیچ کس کار اضافه ای نمی کرد و هر فردی کاری را که بر عهده داشت به درستی انجام می داد.
همان طور که اشاره کردید گاهی نمایشنامه میان زمان حال و گذشته معلق است و بازیگر باید به ایفای نقشی در چند بازه زمانی بپردازد. در نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» هم این موضوع وجود داشت. اساسا این زمان های مختلف تاریخی چقدر کار بازیگر را دشوار می کنند؟
نوع بیان در زمان های مختلف تاریخی متفاوت است و این کار بازیگر را دشوار می کند. در نمایش آقای رحمانیان آنچه که برای ما مهم بود حفظ تعادل بین این دو زمان بود، تمام تلاشمان را کردیم تا این تعادل حفظ شود.در نمایش نامه های دیگر برای اینکه بتوانید نقشی را درست در بیاورید می توانید در خلوت بارها و بارها فکر کنید و زوایایی مختلف آن را بسنجید و با تکرار به آن چیزی که می خواهید، برسید، اما این نمایشنامه آنطور نبود، برای درآوردن جزییات نقش باید با ارتباط با نقش دیگر به این جزییات می رسیدیم.
به نظر شما به عنوان بازیگر حرفه ای، آیا نوع بیان دیالوگ می تواند منجر به تغییر فضای نمایش شود؟
بازیگر باید متن را به درستی بفهمد، وقتی به عنوان بازیگر درک دستی از متن داشته باشید، نحوه ارائه آن را به خوبی انجام می دهید، اکسن گذاری های درستی خواهید داشت. به نظر من مهم ترین نکته متن است که به درستی نوشته شده است و این کار ما را راحت می کند. من بازیگر هستم و اگر شما متنی را به من بدهید که این نکات در آن رعایت نشده باشد هر چقدر هم تلاش کنم نمی توانم آن را درست اجرا کنم، اما اگر متنی به من داده شود که نکات لازم را رعایت کرده باشد، می دانم کجا باید اکسن بگذارم، چه مواقعی سکوت کنم و همه این ها در ارائه بهتر و اجرای مناسب تاثیر بسزایی دارد.
نوع گریم و چگونگی لباس به بازیگران کمک می کند تا نقش را بهتر اجرا کنند؟
گریم و لباس به بازیگر کمک می کند. در مورد من در نمایش آقای رحمانیان کار کمی سخت تر بود، چرا که باید دو دست لباس را پشت هم می پوشیدیم، حجم زیادی از ریش و سبیل و مو و وسایلی که به ما آویزان بود. شاید برای تماشاگر به نظر سخت نباشد، اما واقعا سخت است اما جزئی از لذت های بازیگری است.
شما این روزها در حال تدارک کارگاه بازیگری «تنفس و حرکت» هستید. برگزاری چنین کارگاه هایی چه تاثیری می تواند در بازیگران داشته باشد؟
بله،این کارگاه بر پایه ی گونه های مختلف تئاتر شرق است و در طی تمرینات، مهارت هایی چون جذب و ذخیره ی انرژی با روش های تنفسی، افزایش تمرکز بازیگر و تسلط بر بدن و بیان را به بازیگران آموزش می دهیم. پایۀ این کارگاه در سال 1377 زمانی که برای اجرای نمایش «در انتظار گودو» به فرانسه رفته بودیم، زده شد. در آنجا با گروه آرین مشکین آشنا شدیم که در آن زمان کاری را انجام می دادند بر اساس گونه های مختلف تئاتر نو، بونراکو، کابوکی، کاتاکالی و تلفیقی از تمام این کارها.چند ورکشاپ با بچه های آن گروه گذاشتیم و فردی به اسم فرید پایا که کارگردان ایرانی ـ فرانسوی بود هم چند کارگاه برای ما داشت و حاصل همه این کارگاه ها به همراه تمرین های مختلفی که انجام دادیم شد نمایش «کرگدن» که ما در تئاتر شهر انجام دادیم. من از آن به بعد روی این تنفس ها کار و تمرین کردم، ورکشاپ های مختلف گذاشتم و همچنان هم روی این پافشاری دارم چون اتفاقی که برای بازیگر می افتد، یکسری ورکشاپ معمولی خاصی نیست که بگوییم 10 روز در فلان شهر برگزار می شود و یا در فلان کشور یک چیزی یاد می گیریم. این کارگاه بر پایۀ تنفس و حرکت است و به درد بازیگر، مخصوصا بازیگرانی که تازه می خواهند شروع به کار کنند می خورد، تمرکز بالایی به بازیگر می دهد و باعث استفاده از تمام بدن برای ایجاد صدا می شود چون ما در شکل کلاسیک دریافت صدا از دیاف را یاد می گیریم، ولی با این تنفس می توانیم به صدای دست، کمر و پا هم اتکا کنیم.
یک موضوعی که وجود دارد این است که الان خیلی از بازیگران مختلف وارد حوزۀ تئاتر می شوند، مثل بازیگرانی که در تلویزیون فعالیت کردند یا در حوزۀ سینما. در تخصص های بازیگری تئاتر تنفس و حرکت اهمیت بالایی دارد، اینکه بتوانند صدایشان را به کل سالن برسانند، چیزی که ممکن است یک بازیگر سینما با آن آشنا نباشد. شما بیشتر در جریان این مسئله هستید، بازیگران فعلی چه میزان با این فضا آشنا هستند، چقدر توانایی دارند و چقدر لازم است تا آشنا شوند با چنین فضایی؟
بله همینطور که شما می گویید، تصویر و تئاتر دو مدیوم متفاوت است. بازیگرسه ابزار اصلی دارد، بیان، بدن و تخیلش. بازیگری که از تصویر وارد کار تئاتر می شود باید از بیان استفادۀ درست داشته باشد و روی برد صدایش کار کرده باشد تا بدون اینکه به خودش فشار بیاورد بتواند صدایش را به کل سالن برساند. این تکنیک ها با کار کردن جلوی دوربین متفاوت است. صدایی که از میکروفون گرفته می شود با صدایی که خود بازیگر باید به گوش تماشاگران برساند خیلی متفاوت است. دوستان زیادی داشتیم در این حرفه که یک کار کردند و بعد رفتند چون دیدند که نمی شود و کار سختی است. در کار تئاتر اجازۀ خطا وجود ندارد و مثل کار تصویر نیست که صحنه را تکرار کنند تا به آن چیزی که می خواهند برسند. به خاطر همین که جای خطا نیست خیلی کار را مشکل می کند، تمرکز خیلی بالایی می خواهد مخصوصا روی بدن، این ها خیلی مهم است و فکر می کنم که این تفاوت ها با کار تصویر خیلی زیاد است. دوستانی هستند که از کار تصویر آمدند و خیلی هم موفق هستند، آن ها حتما توانستند به این ماجرا برسند. با آن ها هم اگر صحبت کنید حتما می گویند از وقتی که وارد نمایش شدند مجبور شدند تمرین بیشتری انجام دهند، چون بدون تمرین اصلا امکان ندارد.
بحث دیگری که مطرح شده است این است که تعداد بازیگرانی که از حوزه های مختلف وارد تئاتر می شوند خیلی زیاد شده است، حتی برخی حضورشان بازتاب های منفی داشته است فکر می کنید چرا هرچه رفته رفته می گذرد فضای تئاتری ما از بازیگران حرفه ای کمتر بهره می برد و بازیگران تازه ای که شاید خیلی هم تخصصی نداشته باشند وارد این عرصه می شوند؟
سیستمی که ما داریم سیستم کاملا بیماری است. من به شخصه مشکلی با حضور افراد در تئاتر ندارم. هر کسی می تواند بیاید کار کند چون همان طور که گفتم این عرصه اصلا جای خطا ندارد، مخاطب در لحظه واکنش نشان می دهد، حالا کسی می تواند در صحنه در مقابل تماشاگر بازی کند و خیلی ها هم نتوانستند و رفتند. تماشاگر بهترین قاضی است زمانی که دارد اجرایی را می بیند. من خیلی با آن مشکلی ندارم، مسئله این است که از وقتی که اسم تئاتر خصوصی آمد و مرکز هنرهای نمایشی حمایت هایش رااز تئاتر ها برداشتند، خیلی از این نمایش ها برای اینکه بفروشند و حداقل بدانند تماشاگری وارد سالن می شود و بتوانند هزینه هایشان را تامین کنند، ناچار به استفاده از این چهره ها شدند. حال از میان چهره هایی که از تصویر می آیند تنها عده ای که تلاش می کنند و می توانند خودشان را نشان دهند، ماندگارتر می شوند.
در یک همچین فضایی بازیگر تئاتر حرفه ای می تواند به واسطۀ کار در تئاتر امورات روزمره اش را بگذراند و هزینه های زندگی اش را تامین کند؟
در حقیقت بازیگر حرفه ای همیشه می تواند کار کند چون به هر حال کارگردانان به دنبال کسی که تخصص این کار را دارد می روند. معمولا بازیگران تازه کار را با بازیگران حرفه ای ترکیب می کنند تا کیفیت کار بالا برود. البته این نظر شخصی من است . همیشه جنگیدم که کارمند تئاتر نشوم و بتوانم نه بگویم بتوانم سر خیلی از این کارهایی که حرفی که الان زدیم نروم. ولی واقعا نمی دانم چگونه زندگی کنیم، فقط می دانم که فقط زنده ایم چون تلویزیون و سینما هم که اوضاع و احوال خوبی ندارد مخصوصا تلوزیون که الان چند سالی است که اصلا چیزی نمی سازد. شاید یکی از دلایلی که خیلی ها از تلویزیون به سمت تئاتر آمدند برای این است که کلا بیکارند. مسئله این است که نمی دانم چرا فکر می کنند بیکارند در تئاتر خیلی اتفاق خوبی می تواند بیفتد در حالی که کار بسیار سخت و بسیار پیچیده ای است و نمی دانم چرا انقدر ساده نگاه می کنند.
امیدوارم حال تئاتر خوب باشد، حال همه خوب باشد. همه کار کنند و جاها مشخص باشد یعنی تعاریفی برای سالن ها بدهند، سالن هایی را تعریف کنند مثلا سالنی که دانشجویی است، این سالن سالن حرفه ای است، در این سالن فلان اتفاق می افتد.