پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : برنامه «هفت» در دوره تازه اش هنوز به یک سالگی نرسیده است،اما جنجالهایی که برایش به وجود آمده از سطح یک برنامه تلویزیونی به شکل عادی بیشتر است.بهروز افخمی در این برنامه سعی می کند بیشتر به جنجالها دامن بزند تا کمکی برای سینمای ایران باشد.
وقتی پای بحث درباره کیفیت برنامه هفت و میزان علاقهمندی دوستداران سینما به این برنامه پیش می آید، اولین نکتهای که طرح میشود مقایسه با «هفتِ فریدون جیرانی» است.در واقع غالب آنهایی که دوست دارند در این خصوص حرف بزنند یا حرفی برای گفتن دارند با خارج کردن دوران بهشدت محافظه کارانه و خنثای محمود گبرلو از حیطه مقایسه ادوار پخش برنامه هفت، همچنان معتقدند آنچه جیرانی و تیمش جمعه شبها روی آنتن می فرستادند به مراتب هوشمندانهتر، جذاب تر و بهتر از برنامه بهروز افخمی بود.
نمی دانیم، شاید تولد برنامه ای تازه در تلویزیون با رویکرد پرداختن به اتفاقات و محتوای سینما ضمن ایجاد یک میز نقد تند و تیز، پس از مدتی طولانی رخوت باعث شد کفه ترازوی قضاوتها همچنان به سوی جیرانی سنگینی کند، یا پیدایش و مطرح شدن منتقدی مثل مسعود فراستی وتازگی حرفهایش باعث شد اکثر مخاطبان تلویزیون و هفت، از آن مقطع به عنوان دوران طلایی مطرح ترین برنامه سینمایی 8-7 سال اخیر یاد کنند.با این حال پر واضح است که افخمی و تیمش مدتهاست تلاش دارند با آنچه تحویل مخاطب میدهند کفه مثبت ترازو را به سود خود سنگین کنند یا حداقل تلاش دارند در این زمینه تردیدهایی در ذهن مخاطبان شان ایجاد کنند که ظاهرا هنوز ناموفق مانده اند.
پرده اول:برنامه تولیدی است، چون نمیخواهم جنجال ایجاد کنم
بهروز افخمی مدعی بود برنامه اش در اوائل پخش 15 میلیون بیننده داشت و البته در آن مقطع هنوز 5 میلیون نفر از آنچه جیرانی داشت عقبتر بود.هر چند در خصوص استخراج این آمار شک و شبهات اساسی وجود دارد و نمی توان به استناد پیامک های دریافتی و نسبت آن با مخاطب کلی یا تعداد مراجعه به سایت برنامه، آمار درستی از تعداد تماشاگران واقعی هفت داشت - افخمی در مصاحبههایش اعلام کرده از این طریق مشخص شده برنامه اش 15 میلیون بیننده دارد - اما همین که برنامه او همچنان از جیرانی عقبتر است و به کف رضایتمندی غالب مخاطبان نرسیده ناامید کننده به نظر می رسد.در واقع آنچه افخمی و همکارانش طی یک سال گذشته به مخاطب برنامه هفت ارائه داده اند با وجود تمام تغییراتی که در محتوا ایجاد شده همچنان جذاب نیست.
کارگردان «عروس» ابتدا با برنامه تولیدی کارش را شروع کرد و با تلفیقی از یک کارگاه سینمایی مختص عاشقان سینما و دانشجویان این رشته و البته مسائل مربوط به نقد، برنامه را روی آنتن برد اما در این بازه زمانی، قسمتهایی مثل معرفی کتاب و سینمای کلاسیک را در بین آیتمهای برنامه اش گنجاند که از دلبستگی های خاص شخص افخمی نشات می گرفت و نتوانست نظر عموم مخاطبان را جلب کند.
افخمی که خودش مدعی شده برای ساخت این آیتم های تولیدی شش برابر گبرلو پول می گرفته بعد از چندبرنامه خسته کننده در شبهای جشنواره فجر، تغییرات وسیعی در قالب برنامه اش ایجاد کرد.او که اصلا به عشق تدوین، دنبال آیتم ها طولانی و تولیدی بود، بعداز ناکامی در تحقق اهداف اولیه اش - اینکه با یک برش هنرمندانه از آیتمی طولانی، آن را برای مخاطب عام جذاب کند - سرانجام راضی شد برنامه زنده روی آنتن بفرستد.
پرده دوم:ریتم تند و طنازی نچسب در یک جنگ خبری- تحلیلی
پیش از جشنواره او صراحتا اعلام کرده بود برنامه زنده با ریتم تند مختص ایام جشنواره است، اما بازخوردهای مثبتی که طی آن شبها گرفت باعث شد از موضع اولیه اش کوتاه بیاید و داستان تدوین و آیتم های تولیدی را کنار بگذارد.با زنده شدن برنامه و تغییر رویکرد افخمی، هفت بیشتر از قبل شبیه یک جنگ خبری - تحلیلی سینمایی شد و آیتمهای تازه ای مثل میزخبر و هفت نما جای بخشهایی نظیر معرفی کتاب و فتورمان را گرفت.
افخمی بعد از مقطعی اعلام کرد قصد دارد طنازی را در برنامه اش جای دهد و با حس و حال کمیک فضای هفت را از حالت جدی معمولش خارج کند.برای او برنامه تخت گاز و آنچه سه مجری توانمندش لابه لای حرف های جدی و جذاب تحویل مخاطب می دادند ایده آل به نظر می رسید اما متاسفانه نه خودش آدم طنازی بوده- و هست- نه عناصر لازم و کافی( مثل شوخی نویس خوب) را برای تغییر فضای برنامهاش در اختیار داشت.
کارگردان «روباه» که هیچگاه حتی یک جوک را خوب تعریف نکرده است، برای به کرسی نشاندن آنچه درسر داشت یکی دو بار با سرمقالههایی حاوی از متلک پرانی به این آن-مثل همایون اسعدیان و پرویز پرستویی و چند نفر دیگر- برنامه اش را آغاز کرد و شوخ و شنگشدن فضای برنامه اش محدود به این تغییر و البته شوخی با مسعود فراستی در شروع برنامه بود.او برای این چالش بزرگ، منتقد مشهور برنامه اش را انتخاب کرده بود تا با وارد کردن فراستی به اتمسفر جدید و خودمانی، گام بزرگی در راستای تغییر حال و هوای برنامه اش ایجاد کند اما تلخی و بداخلاقی ذاتی فراستی و آنچه مخاطبان از او در ذهن دارند کمکی به این قضیه نکرد و جواب عکس داد تا همه کاره هفت بی خیال این تغییر محتوایی شود.
پرده سوم:پیش به سوی فیلمسازی با نهادهای دولتی
دوره سوم هفت افخمی بعد از یک ماه تعطیلی - که انگار خود افخمی هم منتظرش بود - مدتی است آغاز شده و طی سه برنامه گذشته آنچه تیم برنامه ساز هفت به خورد مخاطب داده پیشرفت محسوسی به لحاظ جذابیتهای بصری و محتوایی نداشته است.
او که در ابتدای راه برنامه سازی برای تلویزیون گفته بود هیچگاه تن به تیغ سانسور نخواهد داد، و حتی در یکی از برنامه های تولیدی ابتداییاش آنقدر ایستادگی کرد تا 20 مورد سانسور را به 2 مورد تقلیل دهد حالا بخشهای حاشیهدار برنامه اش - گفت و گو با کارگردانهای ناراضی یا آنهایی که با فیلمهایشان حاشیه ساز شده اند - را به صورت تولیدی روی آنتن می برد که قطعا با تیغ سانسور کوتاه شده است.
از سوی دیگر افخمی که در ابتدای راهش با هفت گفته بود نمیخواهد جنجال کند و هدفش آموزش جوانهاست، مدتی است عاشق جنجال سازی شده و به نظر می کند حس کرده اگر برنامه اش جنجالی به پا نکند، چیزی برای ارائه نداشته است.او برای این هدفش بیشتر از همیشه روی نقدهای تیز مسعود فراستی حساب کرده و اخیرا در گفتوگوهای خارج از مسئله نقد- مثل گفت و گو با میهمان یا میزگرد- نیز فراستی را وارد بازی می کند تا صبح شنبه حرفهای تند دوست جنجالی اش در سایت های سینمایی و شبکه های اجتماعی بازتاب داشته باشد.
افخمی که با هدف نجات سینمای ایران - به زعم خودش - ساخت برنامه هفت را در دست گرفته بود با استقبال فوق العاده مردم از فیلم های سینما و فروش استثنایی فیلمها از این هدفش کوتاه آمد و حالا دنبال جمع کردن مخاطب ببیشتر برای هفت رفته است.او که قطعا تصور نمیکند حرفهایش درباره مرگ سینما به این تغییر فاز کمک کرده باشد و استقبال میلیونی از فیلمها ربطی به انتقادها یا سیاه نماییهای او درباره حال و هوای سالن های سینما ندارد، از ابتدای سال جدید برنامه اش را با اعلام میزان فروش فیلمها و تدوام میزان استقبال مردم آغاز کرده و بعد از 4 ماه همچنان به این رویه ادامه میدهد.
او که به اعتراف خودش با تاکید بر لزوم حفظ سینما و تلویزیون دولتی در یادداشتهایش - احتمالا - نظر مساعد مدیران سیما را برای در اختیار گرفتن سکان هفت در اختیار گرفته و سایر مدعیان را کنار زده، حالا مدتی است که از در آشتی با سینمای دولتی و مدیرانش وارد شده و حتی از مدیران دولتی برای حضور در برنامه اش دعوت می کند تا بعد از نجات یافتن سینما از پیله ای که دور خودش کشیده راحتتر رها شود و راههای فیلمسازی بیشتری دراین سینمای دولتی را برای خود باز کند.
با تمام این تغییر فازها و نوسان های برنامه هفت که ظاهرا عامدانه و آگاهانه انجام می شود - افخمی با توصیه افراد مختلف آیتمهایی را حذف و اضافه می کند مثل همین بر نامه هفته اخیر که تحت تاثیر حرفهای مهران مدیری که گفت شاید بخش های مربوط به سینمای کلاسیک و پرداختن به مباحث آموزشی سینما را به هفت برگرداند - او فاقد اتاق فکر مشخص و مشاوران برجسته است و تنها از نظرات جسته و گریخته همپالکیهایش در جلسه شورای راهبردی سینما استفاده می کند و از آنجا که کلا سختپسند است و کسی را به عنوان مشاور واقعی و همه چیزدان قبول ندارد، مدام تحت تاثیر حرف این و آن تن به تغییرات محتوایی می دهد.
با تمام این احوال و کاستی ها و پس از زنده شدن سالنهای سینما، افخمی می خواهد قبل از شروع ساخت فیلم سینمایی تازهاش به رکورد مخاطبان برنامه جیرانی دست بیابد و کاری کند تا مخاطبان هفت برای قیاس آنچه او می سازد و دوست کارگردانش ارائه می داد دچار مشکل شوند، اما واقعیت این است که با وجود هزینههای گزاف برنامه حالا به جایی رسیده که نه برنامه دلخواه و مورد پسند خودش را می سازد، و نه به همه خواستههای مخاطبان و منتقدانش توجه کرده و تنها بخشی از آنها را که می پسندد به کار می گیرد.
افخمی می گوید برنامه فعلی تقریبا تمام هفته وقت او را می گیرد، اما مشخصا آیتمهای تولیدی او چندان درگیرکننده و مشکلزا نیست و گفت وگوهای بیرون از استودیو یا حضور گزارشگر در جشنها وبرنامههای سینمایی یا گزارش مختصر از پشت صحنه فیلم های سینمایی در کنار وله هایی که در باب موضوع میزگرد پخش می شود، نمی تواند یک تیم چند نفره را برای کل هفته درگیر کند.از طرفی ایراد دیگری که به برنامه هفتههای اخیر هفت وارد است این است که دایره منتقدان برنامه هر روز کوچکتر می شود و حتی آنچه پیش از این از دل چالشهای نه چندان جدی بین مسعود فراستی با منتقدانی مثل فهیم، طوسی یا کامیار محسنین بیرون می آمد هم از بین رفته و فراستی همه کاره میز نقد شده تا دوز جنجال سازیها پائین نیاید.
زمانی بهروز افخمی اعتقاد داشت که شان فیلمساز،نشستن مقابل منتقد نیست،آنهم منتقدی مثل مسعود فراستی.این رویه منطقی البته در ادامه برنامهاش تغییر کرد و در برنامههای تازه نه تنها منتقد مقابل فیلمساز می نشیند که خودش هم در کنار فیلمساز در مقابل فراستی قرار میگیرد و حتی کاری میمی کند که منتقدش و نقدی که احیانا قرار است در برنامهاش ارائه شود از طرف فیلمسازان به تمسخر گرفته شود. این تغییر رویه کاملا به ضرر هدف اصلی برنامه از ابتدای فصل اول تا انتها قرار گرفته است.یعنی نقدی که بتواند سینما را رشد دهد و ایرادهایش را بازگو و احیانا برطرف کند.کاملا هم مشخص است که چرا این روند ضد هدف اولیه است.ساده اش این است که افخمی اعتقادی به نقد ندارد و با این رویه همه بار جنجالی برنامه اش را بر دوش مسعود فراستی انداخته است.
با وجود کاستی ها و تغییراتی که فعلا منجر به بهتر شدن برنامه نسبت به دوره دوم افخمی ( جشنواره بعد از آن) نشده به اعتراف خود افخمی او پول خوبی برای این برنامه می گیرد و از آنجایی که قرار است دکور و گرافیک برنامه تغییر کند احتمالا هزینه های سیما برای برنامه مد نظر کارگردانش سنگینتر هم خواهد شد که باید دید با وجود این تغییرات و هزینهها آیا پسرفت مخاطبان برنامه هفت در مقایسه با دوران اولش جبران می شود یا خیر.