arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۸۴۲۰۲
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۱۷ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۵

حسین الهی قمشه‌ای : فراق خواهرم برای من غیرقابل تحمل است

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مراسم ترحیم این پژوهشگر ادبیات عرفانی و شاعر با حضور چهره‌های فرهنگی، علاقه‌مندان این چهره فقید و علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مسجدجامع شهرک غرب برپا شد.

سیدعباس صالحی (معاون فرهنگی وزیر ارشاد)، موسوی بلده قاری بین‌المللی، محمد عثمان، محمدعلی ابطحی، سیدمحمود دعایی،، ایازی (نماینده وزیر بهداشت)، بامداد فلاحتی، میلاد کیایی، اسماعیل آذر، رضا رفیع، صیدی، حسین پرنیا، فاضل جمشیدی، اسماعیل امینی، کریم زمانی، فلسفی، خانواده مشفق کاشانی، خانواده سیدحسن حسینی، خانواده حمید سبزواری و ...از جمله حاضران در این مراسم بودند.

حسین الهی قمشه‌ای در مراسم ترحیم مهدیه الهی قمشه‌ای در سخنانی گفت: من و خواهرم به جز 50 سال خویشاوندی، 50 سال دوست بودیم؛ به همین دلیل انسی ایجاد شد که فراق او برای من غیرقابل تحمل است. سعدی گفته است یاد وصال حضرت حق باعث تسکین هجران‌ها می‌شود اما غم مهدیه نمی‌گذارد به وصال فکر کنم.

او در ادامه متذکر شد: هر مجلس ختم یادآوری برای همه ماست و باید بیاندیشیم که این مجلس می‌تواند مجلس ختم من باشد. در واقع هر زنگی که به صدا درمی‌آید نه این‌که برای دیگران باشد بلکه برای ما به صدا درمی‌آید.

این ادیب و مترجم  سپس اظهار کرد: چنانچه در دین ما آمده مرگ پایان راه نیست؛ فیلسوفان بزرگ جهان هم گفته‌اند که ما نمی‌میریم و تنها به جهان دیگر سفر می‌کنیم. این خبر را که ما می‌میریم شیطان داده است.

او در ادامه بیان کرد: هیچ جایی در قرآن گفته نشده است که ما به گور می‌رویم، بلکه در تمام قرآن بشارت داده شده که به پروردگارمان می‌پیوندیم؛ پروردگاری که آرامش‌بخش است و مانند این است که به آغوش مادر رفته باشیم.

قمشه‌ای درباره زمان مرگ انسان گفت: زمانی که جان انسان به بالا آمدن نزدیک می‌شود فرد محتضر می‌گوید کسی کاری کند اما زمانی که از رفتنش مطمئن می‌شود می‌فهمد که به سوی پروردگارش باز می‌گردد.

او با بیان این‌که «در ادبیات ما با ادبیات شیرین به مرگ اشاره شده است»، اظهار کرد: ادبیات ایران انسان را چون پرنده‌ای در قفس تصویر می‌کند و معتقد است انسان آمده، در قفس گرفتار شده و روزی از آن فرار خواهد کرد؛ همچون داستان طوطی و بازرگان. ادبیات غرب هم به این صورت به مرگ نگاه می‌کند و تنها به اصول مذهبی ما محدود نمی‌شود. در داستان «پیامبر» جبران خلیل جبران هم به مرگ چنین نگاهی شده است.

الهی قمشه‌ای افزود: کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته تولستوی  به مرگ نگاه حیرت‌انگیزی می اندازد. همچنین امیلی نیکلسون در شعری می‌گوید صبح بیدار می‌شوی، دم آینه می‌روی، دست به زلفت می‌کشی، پنجره را باز می‌کنی و از هوای خوب و نسیم ملایم لذت می‌بری و به شب سیاهی که دوساعت پیش تو را ترسانده بود می‌خندی. او در کمترین عبارت بشترین مفهوم را گنجانده است.
 
این سخنران درباره تعبیر دیگری که از مرگ در ادبیات جهان گنجانده شده است، مطرح کرد: این که دوباره زاده شویم یکی دیگر از تعبیرهایی است که ادبیات جهان به آن پرداخته است. ما مرحله به مرحله پیشرفت می‌کنیم و تبدیل می‌شویم. هیچ گفته‌ای بهتر از این نیست؛ «از جمادی مردم و نامی شدم». این شعر به بهترین نحو مراحل تبدیل و اوج گرفتن انسان را ذکر می‌کند.

«از جمادی مردم و نامی شدم / وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حمله دیگر بمیرم از بشر / تا بر آرم از ملایک پر و سر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو / کل شیء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم / آنچ اندر وهم ناید آن شوم»

او با بیان این‌که «غروب کردن تعبیر دیگری از مرگ است»، گفت: همه ما به خوبی می‌دانیم در پسِ هر غروبی طلوعی وجود دارد. مرگ غروبی است که طلوع به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان پس از مرگ از جای دیگری سر درمی‌آورد.

قمشه‌ای مسافر بودن را از دیگر تعبیرهای ادبیات جهان خواند و بیان کرد: ما در این دنیا مسافریم و باید ناهمواری‌ها و مشکلات آن را تحمل کنیم. نظامی هم معتقد است انسان مسافر ازلی و ابدی از عمق هیولا تا اوج عرش را تجربه می‌کند. هرکسی در دنیا ظهور کرده و از آن عبور خواهد کرد.

او با شاره به پیشنهاد خود مبنی بر برگزاری جشن جهانی انسانی اظهار کرد: من پیشنهاد کردم جشنی جهانی بگیریم تا عظمت انسان را به همگی یادآوری کنیم. این باعث شرمندگی است که انسان به این عظمت رسیده اما هنوز از روی زمین ته سیگار جمع می‌کند. باید کسی به مردم یادآوری کند که شما صاحب همه چیز هستید. در واقع باید بگوییم که این همه حرص و آز بی‌دلیل است و هیاهوی زیاد برای هیچ محسوب می‌شود.

الهی قمشه‌ای در ادامه بیان کرد: تعبیر دیگری که در ادبیات جهان از هستی و مرگ وجود دارد تشبیه کردن به چاه است. در واقع دنیا را چاهی می‌بینند که خداوند دستاویزی فرستاده تا ما از آن بیرون بیاییم.

او با اشاره تجربه نزدیک به مرگ شرح داد: هزاران نفر این تجربه را داشته‌اند. افرادی که دروغگو نیستند و نیازی به دروغ ندارند. از این افراد می‌توان به الیزابت تیلور اشاره کرد. در بین این افراد یک آتئیست هم وجود دارد که خدارا نفی می‌کرد اما این تجربه را داشت.

این نویسنده همچنین تصریح کرد: فکر به مرگ  باعث این نشده است که از زندگی ببریم، تنها باعث شده به کار خوب و بد فکر کنیم. همه ما به خوبی می‌دانیم چه کاری خوب و چه کاری بد است. حتی در ادبیات غرب هم گفته شده کار های خوب همچون غلام و کنیز در اختیار فرد قرار می‌گیرد.

قمشه‌ای در بخش پایانی سخنانش درباره خواهرش گفت: من خودم را با این نکته تسلی می‌دهم که خواهرم رنج عالم را نکشید و به بیماری صعب مبتلا نشد و راحت رفت. او هیچ تعلقی به دنیا نداشت تا حدی که به من می‌گفت هر زمانی که قرار باشد بروم به راحتی خواهم رفت. متاسفانه برخی  تصور مرگ و روح را عقب‌افتادگی می‌دانند و می‌گویند که از نظر علمی ثابت نشده است. اما بسیاری از بزرگان فیزیک و علمایی همچون استیو جابز و ماکس پلانک روح را پذیرفته‌اند.
 
رسول نجفیان نیز در بخشی از مراسم با خواندن شعری بیان کرد: برای من بسیار تلخ است در چنین مراسمی شرکت کنم؛ خانواده‌ای که از جوانی با آنها آشنا بودم. برخی از خانواده‌ها برکت مادی دارند اما خانواده قمشه‌ای برکت معنوی خاصی دارند.

همچنین پوریا محمودی به نمایندگی از انجمن شاعران شعری از  مهدیه الهی قمشه‌ای خواند و این ضایعه را تسلیت گفت.

مهدیه الهی قمشه‌ای - شاعر، محقق و مولوی‌پژوه - پس از مدت‌ها دست و پنجه نرم کردن با مشکلات تنفسی و ریوی، عصر شنبه (19 تیرماه) دار فانی را وداع گفت. از او «بهار عشق؛ منتخب اشعار»، «معبد عشق؛ مجموعه اشعار»، «کربلا وادی عشق؛ سروده مهدی الهی قمشه‌ای، بازسرایی مهدیه الهی قمشه‌ای» و «خاطرات من با پدرم» به جا مانده است.

مهدیه الهی قمشه‌ای دختر مهدی محی‌الدین الهی قمشه‌ای و خواهر حسین الهی قمشه‌ای بود.
پیکر او از مقابل تالار وحدت تشییع و در آرامگاه خانوادگی‌شان در لواسان به خاک سپرده شد.

منبع: ایسنا
نظرات بینندگان