به گزارش انتخاب، بخشهایی از این گفتگو را در دامه بخوانید؛
بعد از تجربهاي كه در انتخابات مجلس اتفاق افتاد و ائتلافي كه
شكل گرفت و بعد عدم همراهي بخشي از نيروهاي اعتدالي كه وارد ليست اميد شدند
در تصميمگيريهاي فراكسيون اميد و دلخوريهايي كه پيش آمد اين زمزمه به
ويژه در بخشهايي از بدنه اصلاحطلبان شنيده ميشد كه اين ائتلاف كار درستي
نبوده و نبايد ادامه پيدا كند. از همينجا حتي طرح كانديداي متفاوت
اصلاحطلبان در انتخابات ٩٦ شنيده شد. ارزيابي شما در اين خصوص چيست؟
من
نديدم كسي از ميان اصلاحطلبان ائتلاف سال ٩٢ و يا ٩٤ را اشتباه تلقي كند و
بگويد در هدفي كه دنبال ميكرديم شكست خورديم و به آن نرسيديم. به هر حال
سال ٩٢ با همه مشكلاتي كه بود ائتلاف اصلاحطلبان و نيروهاي معتدل دولت
آقاي روحاني را روي كار آورد. من هيچ اصلاحطلبي را نميشناسم كه بگويد ما
از اين ائتلاف پشيمان هستيم. در سال ٩٤ هم ائتلافي كه بين نيروهاي
اصلاحطلب و معتدل اتفاق افتاد با اين هدف بود كه مجلس را از اكثريت
نيروهاي افراطي و نيروهايي كه روشهاي اصلاحطلبانه و اعتدالي را براي
اداره كشور نميپسنديدند يا مانع اجراي آنها بودند نجات دهد.
اين هدف هم به انجام رسيد. الان گذشته از تغيير بيش از ٧٠ درصد تركيب مجلس؛ مجلس الان بسيار معتدلتر شده و نيروهاي مخالف مشي اعتدالي دولت به حاشيه رانده شدند و بسيار تعدادشان در اين مجلس كم شده و مجلس به يك مجموعه اصلاحطلب و معتدلي متكي شده كه ميتوان به آينده تصميمگيريهاي آن اميدوار بود. فكر نميكنم هيچ اصلاحطلبي از اين مساله نااميد باشد يا پشيمان باشد و بگويد اين اتفاق بدي بود كه افراطيها از مجلس بيرون رفتند يا نيروهاي معتدل و اصلاحطلب اكثريت را در دست گرفتند.
اما اشتباه در اينجاست كه كسي از اين مجلس توقعاتي مازاد بر اين داشته باشد. آن چيزي كه از اول تعريف و بارها هم بر آن تاكيد شد و همه نيروهاي اصلاحطلب هم در سال ٩٤ و در انتخابات مجلس اعلام كردند، اين نبود كه هدف ما تشكيل يك مجلس صد درصد يا با اكثريت اصلاحطلب است. اصلا برنامه اين نبود. از اول هم همه ما ميدانستيم با شرايط كشور و وضعيتي كه در ردصلاحيتها هست، وضعيتي كه نيروهاي اصلاحطلب داشتند و امكاناتي كه در اختيار داشتند و همينطور توان تبليغاتي كه نداشتند چنين فرصتي بسيار مشكل است كه برايشان ايجاد شود. من هيچ كدام از نيروهاي اصلاحطلب را نديدم كه وعده دهد يك مجلس كاملا اصلاحطلب تشكيل خواهد شد. اما اينكه خودمان دچار چنين توقع و توهمي شده باشيم اين غيرواقعي است و هر انتظار غيرواقعي وقتي برآورده نميشود تحليلهاي منطبق با واقع هم ندارد.
من بسيار به وضعيت مجلس خوشبين هستم. فكر ميكنم اصلاحطلبها و معتدلها به آنچه ميخواستند رسيدند. االبته اگر در اين مجلس چهرههاي برجستهاي از نيروهاي سياسي اصلاحطلب حضور داشتند و ميتوانستند از تجربيات و توانمنديهاي سياسي و اجرايي و اقتصادي خودشان استفاده كنند خيلي خوشحالتر ميشديم. اما ما چنين شرايطي نداشتيم كه مجلسي با توانمنديهاي بسيار بالاتر به لحاظ سياسي و اجرايي تشكيل بدهيم. من كسي را از ميان اصلاحطلبان نميشناسم كه از ائتلافي كه اتفاق افتاد و نتيجهاي كه اين ائتلاف داشت يعني حذف بسياري از نيروهاي افراطي پشيمان باشد. اما اين ادعا كه به اهداف بالاتري نرسيديم ناشي از توقعاتي است كه بيجهت برخي نيروها داشتند و هيچوقت نميتوانست واقعي باشد.
شما فكر ميكنيد جديترين رقيب اصلاحطلبان و حاميان دولت در انتخابات ٩٦ چه جريان و گروهي باشد؟
شرايط
تا ١٠ ماه آينده قابل تغيير است و من نميتوانم پيشبيني صددرصدي داشته
باشم. اگر ١٠ ماه آينده وضعيت كشور چه از لحاظ داخلي و چه بيروني و چه
اقتصادي و اجتماعي همين شرايط امروز باشد تصور ميكنم مجموعه نيروهاي
طرفدار دولت رقيب جدي نداشته باشند. ولي اگر شرايط تغيير كند يعني چه به
لحاظ اقتصادي و چه به لحاظ اجرايي تغييراتي اتفاق بيفتد يا مشكلاتي كه
رقباي سياسي دولت براي آن ايجاد ميكنند، بتواند وضعيت ديگري را رقم بزند،
آن وقت شايد شرايط براي اصلاحطلبان و نيروهاي حامي دولت دشوار شود.
هرچند من معتقدم درك مردم نسبت به اين مسائل و مشكلات خيلي بالا رفته و به راحتي اين نوع فعاليتها و حركات را كه هميشه در ايام انتخاباتي اوج ميگيرد، ميشناسند. اما به هر حال جامعه مجموعهاي از نيروهايي است كه ذهنيتشان براساس شرايط مختلف شكل ميگيرد. بايد منتظر باشيم. الان نيروهاي اصلاحطلب و معتدل به نظر ميرسد رقيب سياسي جدي كه بتواند خود را مطرح كند، نداشته باشند. اما اينكه در آينده چه اتفاقي بيفتد و چه موانعي پيش بيايد را نميتوانم از الان صددرصد پيشبيني كنم. اين نكته بسيار مهم را هم نميتوان ناديده گرفت كه مجوزات تغيير الگوهاي فرهنگي و سياسي و نظامهاي اطلاعرساني و رسانههاي نو واقعا نوعي دگرگوني جدي در پسندهاي سياسي جامعه به چشم ميخورد كه بايد فعالان سياسي به آن توجه كنند طرح شعارهاي تكراري چه اصلاحطلبانه چه اصولگرايانه معلوم نيست در تحولات آتي قدرت انگيزش سابق را داشته باشد.
شما هم خواستار ترميم كابينه هستيد. پيشنهاد شما براي حل اين نابساماني كه اشاره كرديد در دولت وجود دارد چيست؟
من
اطلاع دارم شخص آقاي رييسجمهور از بخشي از دستگاههاي اجرايي ناراضي
هستند. اما نگراني كه رييسجمهور دارند اين است كه اگر بخواهد تغييري در
اين مجموعهها انجام شود آيا توانمندي اين را دارند كه جايگزين بهتر و
تبديل به احسني را انجام بدهند يا خير. من ميخواهم بگويم كه به هر حال رفع
يك نقص در سيستم اجرايي دو بخش دارد. يكي اينكه آن نقص برطرف شود و ديگر
اينكه جايگزين بهتري بيايد. اگر مردم احساس كنند آقاي رييسجمهور خواسته آن
نقص را برطرف كند اين خودش اقدام مثبتي است. البته من فكر ميكنم با شرايط
فعلي مجلس امكان جايگزيني احسن و بهتر هم تا حد زيادي وجود دارد. اما اگر
به هر دليلي هم اين اتفاق نيفتد به اعتقاد من ذهنيت مردم نسبت به اينكه
رييسجمهور اين اراده را داشته و خواسته تا مشكل را برطرف كند مثبت خواهد
بود و نتيجه كار هم به لحاظ عملي و هم به لحاظ تبليغاتي منفي نيست.
از نگاه شما اين تغييرات در چه بخشهايي از دولت ضروريتر است؟
خود
آقاي رييسجمهور در بخشهاي مختلف نارساييها را ميبينند و ميدانند
بخشهايي بسيار در دولت موفق بوده و كارهاي درخشاني داشتهاند. بخش سياست
خارجي، بهداشت و درمان، نفت و صادرات و كشاورزي و توليد گندم در اين دولت
بسيار موفق عمل كردهاند. اما نارساييهايي در سيستم اجرايي داريم كه بايد
ترميم شود. بخشهاي اجرايي، اقتصادي و حتي سياسي نيازمند ترميم هستند. در
بعضي استانها اگرچه نگراني از اينكه اگر فلان مدير تغيير كند جايگزين او
بهتر عمل خواهد كرد يا نه وجود دارد اما خود اين تغيير اگر نارسايي در آن
استان وجود داشته گام مثبتي است. اگر در افكار عمومي يك استان اشكالي نسبت
به مديري به وجود آمده كه در شان نماينده دولت نيست خود تغيير ميتواند
اثرات مثبتي در ذهنيت مردم داشته باشد. اگر هم بتوانند نيروي بهتري جايگزين
كنند كه قطعا مثبتتر خواهد بود. اما اگر هم اين اتفاق نيفتد باز هم
تغيير، قدم مثبتي است. به هر صورت دولت سياستهاي موفق و كارآمدي را دارد
ولي مهمترين مساله به خصوص در اين سال پاياني افزايش كارآمدي و لياقت
مديريتي است كه بتواند اين سياستها را اجرايي و عملياتي كند.
فكر ميكنيد با مجموعه فعاليتهايي كه احمدينژاد دارد چقدر ميتواند رقيب جدي براي روحاني محسوب شود؟
همانطور
كه هميشه گفتهام منهاي نهادهاي حاكميتي و نيروهايي كه ميتوانند در اين
زمينهها نقشي بازي كنند، مجموعه اين افراد و نيروهايشان را چندان موثر و
توانمند براي اينكه بتوانند حركتي را ايجاد كنند نميبينم. به نظرم نيروهاي
ارزشي جامعه و نيروهاي حاكميتي بايد فكر كنند ديگر از يك تجربه شكست خورده
در مسائل مهم و كلان كشور نبايد استفاده كنند.
فكر ميكنيد امكان بازگشت احمدينژاد نيست يا اگر بازگردد استقبالي از او نميشود؟
اول
اينكه بنده اينها را جدي نميبينم. تحركات اينها در واقع موانع ذهني
وتبليغاتي است كه ميخواهند براي دولت ايجاد كنند. خودشان را هم در چنين
جايگاهي نميبينم كه بتوانند كاري از پيش ببرند. برخوردهايي كه در جامعه
ميشود و عكسالعملهايي كه از مردم ديده ميشود هم نشاندهنده استقبال سرد
مردم از اينها است.