پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از مقایسه های تاریخی سیاسی که خسرو معتضد در گفتگو با روزنامه اصولگرای وطن امروز انجام داده بود، به منظور شفاف سازی این اقدام یعنی تشبیه محمد جواد ظریف با قوام در دوره های مختلف تاریخی و طرح این موضوع که علت مخالفتش با برجام، ناکامی ایران در اقتصاد است، گفتگویی با سعید لیلاز انجام شد که در ادامه چکیده ای از این مصاحبه را می خوانید.
سیاست و دغدغهها و منافع جناحی سبب میشود که حتی دانشمندان یک علوم نیز وارد حوزهای شوند که اولا در آن تخصصی ندارند
معتضد در مصاحبه خود با یک روزنامه اصولگرا در دامی سقوط میکند که توسط دست اندرکاران این روزنامه برایش پهن شده بود
مقایسه ماجرای توافق قوام- سادچیکف با ظریف- کری به هیچوجه از نظر تاریخی شباهتی ندارد.
قوام مستظهر به حمایت و پشتیبانی کل بلوک غرب بود. وی از طرف امریکاییها حمایت میشد اما اینجا ظریف در مقابل امریکاییها نشسته بود. مذاکرات قوام بیش از اینکه تامینکننده منافع ایران باشد به نفع منافع امریکا و بلوک غرب بود.ولی همسو با منافع ایران قرار گرفته بود.
در مذاکرات هسته ای امروز، اولا ایالات متحده به جای اینکه پشت ایران باشد رو به روی ایران نشسته بود و جمهوری اسلامی ایران نه تنها در پشت سر خود نیرویی مثل چین یا روسیه را نداشت بلکه همه اینها طرف امریکا نشسته بودند. یعنی منافع و مصالح امنیتی روسیه امروز، کاملا مغایر با هستهای شدن ایران بود.
ایران به تنهایی و بدون کوچکترین کمکی روبهروی ١+٥ نشست و مذاکره کرد که یکی از اعضای آن نیز روسیه بود.در شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی، تمام قطعنامههای ضدایرانی با اجماع و رای مثبت روسیه و چین انجام شد.ذکر همین یک مورد و مثال، نشاندهنده این است که مقایسه، یک قیاس کاملا معالفارق و غیرمنصفانه است.
قیاس معالفارق ایشان بین مذاکرات قوام - سادچیکف با مذاکرات ظریف- جان کری از سوی خسرو معتضد که مطرح شد، دخالت منافع و مصالح سیاسی در علم است.
بزرگترین کار مدیریتی دولت روحانی - چه در زمینه اقتصادی و چه در حوزه مذاکرات هستهای - بیرون کشیدن ایران از لبه پرتگاه سقوط اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی بوده که در این حوزه دولت صد در صد موفق بوده و بسیار بیشتر از نقطه مورد انتظار ما عمل کرده است.
در ظرف یک دوره کمتر از شش ماه توانستیم صادرات نفت کشور را به سقف قبل از تحریمها بازگردانیم،نه تنها یک پیروزی بزرگ اقتصادی بلکه یک پیروزی بزرگ ژئوپولتیک است.
برای نخستینبار در تاریخ تولید نفت عراق در سال ٢٠١٣ از جمهوری اسلامی ایران پیشی گرفت و این یک خفت و شکست ژئوپولتیک بود تا شکست اقتصادی، و ما هنوز نتوانستهایم آن را جبران کنیم.
ثابت ماندن نرخ دلار ناشی از ثبات و آرامشی است که به اقتصاد ایران داده شده و آن را پیشبینیپذیر کرده است و همه اینها دستاورد آن مدیریتی بوده که در داخل آن ظریف نیز به عنوان وزیر امور خارجه حضور داشته است.
قبل از توافق هستهای گفته بودم که نباید درمورد آثار مثبت آن اغراق شود. یعنی من جزو بدبینها بودم نه خوشبین ها!
هیچوقت مساله اصلی اقتصاد ایران را تحریم نمیدانستم، الان هم نمیدانم. به اعتقاد من مسأاله اصلی اقتصاد ایران مدیریت است.
با سرعتی بیش از انتظارمان، مسائل اقتصادی ایران را حل کردیم.مسائل اقتصاد ایران یک شبه پدید نیامدهاند که یک شبه از بین بروند. در ١٠ سال گذشته در اقتصاد ایران سرمایهگذاریای صورت نگرفته است.
دستاوردهای اقتصادی ما چه در سه سال گذشته و چه اختصاصا در یک سال گذشته مافوق انتظار من بوده است. من اصلا انتظار نداشتم که در کوتاهمدت بتوانیم مسائل اقتصاد ایران را حل کنیم.
این اشتباهی که برخی میکنند و برجام را حاصل توافق ظریف با جان کری میدانند و نه توافق نظام جمهوری اسلامی ایران با مجموعه کشورهای ١+٥ به هیچوجه موجه نیست.
من اعتقاد دارم که این توافق هستهای، توافق موفقی بوده و اینها بدون اجازه مسوولان ارشد نظام حتی١٠ دقیقه هم امکان ادامه مذاکره را نداشتهاند و امریکاییها همچنین چیزی را از آنها قبول نمیکردند.
در اینکه ایالات متحده به هیچوجه خواهان اعتلای ایران نیست تردید نداریم. ما امریکا را دشمن و یک رقیب بزرگ منطقهای و بینالمللی ایران میدانیم، ما که ساده لوح نیستیم. بنابراین، طبیعی است که حتی بیتوافق یا با توافق همواره انگشتها روی ماشه باشد. اما باید بدانیم که اگر امریکاییها انگشت خود را از روی ماشه برنداشتهاند جمهوری اسلامی نیز برنداشته است و هرگز هم برنخواهد داشت.
هیچ تضمینی بالاتر از منافع ژئوپولتیک یک کشور نیست.
حتما آقای معتضد هم باید بدانند دانش هستهای ابزاری نیست که از بین رفتنی باشد و این همان ابزاری است که ما آن را در اختیار داریم.
نصیحت من به آقای معتضد و به تمام منتقدان توافق هستهای است که اگر این دستاورد را کافی نمیدانیم به خاطر این است که زور ژئوپولتیک ما نرسیده است.
اگر میخواهیم در مصالحهها یا در نزاعها و کشمکشهای بعدی حرف خود را به کرسی بنشانیم، باید قوی باشیم و برخلاف تصور آقایان این قدرت تنها در موشک نیست بلکه در اقتصاد هم هست. یک اقتصاد نیرومند به شما یک ساختار موشکی نیرومند میدهد
رقابت منطقهای بین ایران و ایالات متحده امریکا، با برجام یا بدون برجام و با تحریم و بدون تحریم، بهطور مداوم شکل عوض میکند اما ماهیت آن تغییر نمیکند.
در بهترین حالت، وضعیت رقابت ژئوپولتیک بین تهران و واشنگتن را ممکن است به سال ٨٤ برگرداند اما به سال ٥٤ که برنمیگرداند.شکل رقابتها عوض شده اما ماهیت آنها عوض نمیشود.
برجام یک فرصت بزرگ تاریخی به ایران داد که البته هدیه امریکا نبود و آن این بود که توافق داخلی و ملی بر سر دولت روحانی شکل گرفت و امریکاییها به یقین دریافتند که برخلاف دوره احمدینژاد زمان به سود آنها نیست بلکه به زیانشان است زیرا ما با توافق یا بدون توافق هستهای، اقتصاد ایران را میساختیم و میسازیم. امریکاییها دیدند که از آنجایی که ورق در ایران برگشته است و دیگر نمیتوانند بر سود مدیریت یا غارت سازمان یافته طی سالهای ٨٤ تا ٩٢ و خرد شدن پایههای مردمی نظام جمهوری اسلامی حساب کنند و وقتی دیدند که برعکس شده و اقتصاد ایران به نیرومند شدن و به جلوگیری از دزدی و فساد رو خواهد کرد، مجبور شدند بر سر میز مذاکره بنشینند وگرنه آنها که دلشان برای ملت ایران نمیسوزد.
یقین دارم که محدودیتهای ژئوپولتیکی که هم بر ایران و هم بر ایالات متحده وارد شده و وجود دارد این توافق را تداوم خواهد داد و دو طرف راهی جز ادامه آن نخواهند داشت. زیرا امریکاییها متوجه شدند که گزینه نظامی درباره ایران کار نمیکند و فقط دیپلماسی چاره ساز است.
ایرانیها نیز متوجه شدند با رفتاری که در گذشته داشتهاند نمیتوانند به احیای اقتصاد بپردازند. بنابراین، دو طرف بر اساس محدودیتهای خود بر سر میزی نشستند که این محدودیتها استوار خواهد بود و بنابراین توافقنامه نیز زنده خواهد بود.
نه تنها قوام حتی علی امینی! حالا ممکن است که در کشمکشهای سیاسی بعد از این، ما باید منتظر تعریف و تمجیدهایی از امثال داریوش همایون و منوچهر آزمون و امثال اینها در روزنامههای اصولگرا باشیم.
منبع: اعتماد
متاسفانه در این کشور افراد معلوم الحالی که هیچ سواد تخصصی ندارند درباره همه چیز نظر میدهند.