arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۸۹۴۸۲
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۱۰ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۵

حضور جلیلی و احمدی‌نژاد به نفع روحانی است

یک تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه حضور جلیلی و احمدی‌نژاد به نفع روحانی است، گفت: ظرفیت ظهور چهره گمنام در انتخابات ۹۶ وجود ندارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
یک تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه حضور جلیلی و احمدی‌نژاد به نفع روحانی است، گفت: ظرفیت ظهور چهره گمنام در انتخابات ۹۶ وجود ندارد.

بسیاری از تحلیلگران سیاسی، با وجود فاصله یک ساله تا انتخابات ریاست جمهوری، گمانه‌زنی‌های فراوانی نسبت به اقبال یا عدم اقبال حسن روحانی در انتخابات پیش رو، شانس سایر رقبا و زمینه‌های شکل‌گیری رقابت و مسائل مرتبط با انتخابات مطرح می‌کنند.
 
برخی شانس روحانی را برای پیروزی در انتخابات آتی بسیار می‌دانند و برخی معتقدند روحانی اولین رییس جمهور یک‌دوره‌ای پس از انقلاب خواهد بود.
 
رسول بابایی تحلیلگیر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با ایلنا با وام گرفتن از مفاهیم «ویرتو» و «فورتانا» از اندیشه سیاسی ماکیاولی، در تحلیل وضعیت روحانی و رقبای او معتقد است بیش از اینکه «ویرتو» یا همان «قابلیت‌های شخصی» یک سیاستمدار، آقای روحانی را جلو برده باشد؛ این «فورتانا» یا «اقبال» است که به کمک آقای روحانی آمده و نه تنها باعث پیروزی او در انتخابات ۹۲ شده بلکه همچنان او را در مقام جدی‌ترین مدعی انتخابات ۹۶ حفظ کرده است.
 
او توضیح می‌دهد که وضعیت رقبای روحانی و نگرش‌های افکار عمومی چگونه در قالب «فورتانا» به کمک روحانی آمده و ضعف‌های او  در حوزه برند و عملکرد دولت را تا حدی پوشش می‌دهد.
 
بابایی می‌گوید «فورتانا» همیشگی نیست و خصلت سیالی دارد لذا ممکن است از این جهت انتخابات ۹۶ دستخوش اتفاق‌های تازه‌ و پیش‌بینی نشده‌ای باشد.
 
نقش اقبال و فضیلت در انتخابات سال ۱۳۹۲
 
با وجود مدت باقی‌مانده تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، وضعیت روحانی را به عنوان یکی از گزینه‌های اصلی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
برای فهم وضعیت آقای روحانی در سال ۱۳۹۶ باید نحوه به قدرت رسیدن ایشان در سال ۱۳۹۲ را دوباره تحلیل کرد و دید ایشان با چه شرایطی به قدرت رسیدند؛ در چه فضایی پیروز شدند، این فضا چگونه در انتخابات ایجاد شد و در نهایت ایشان اکنون چه وضعیتی دارد  و در آینده چه وضعیتی خواهد داشت.
 
از یک زوایه می‌توان فضای پیروزی ایشان در سال ۱۳۹۲ را بر اساس دوگانه مهمی که در اندیشه ماکیاولی مطرح شده تحلیل کرد؛ ماکیاولی می‌گوید ما در عرصه سیاسی با دو عنصر مواجه هستیم؛ یکی «ویرتو» و دیگری «فورتانا»؛ یکی «فضیلت» و یکی «شانس».
 
«ویرتو» به معنای شیرمرد، جنگاور با صفاتی مانند فضیلت و پرهیزگاری و تقواست و  ماکیاولی از آن به عنوان مردانگی یاد می‌کند در مقابل «فورتانا» عنصر بخت است. ماکیاولی توصیه می‌کند شهریار نباید بر بخت یا همان «فورتانا» تکیه کند و باید تکیه‌اش بر «ویرتو» باشد؛ زیرا این عنصر  شاخص‌های اصیل قدرت را در بر می‌گیرد.
 
ماکیاولی معتقد است که «فورتانا» آنگاه خودنمایی می‌کند که سیاستمداری از جنس «ویرتو» دربرابر آن نایستد و هرجا که سیاستمدارانی از جنس «ویرتو» حاضر باشند، «فورتانا» را به آنجا راهی نیست. به هرحال به نظر من عنصر «فورتانا» در پیروزی آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ نقش موثرتری نسبت به «ویرتو» داشت یعنی مجموعه فضا و شرایطی که برای ایشان ایجاد شد، بی‌آنکه ایشان نقش بسیار موثری در به وجود آمدن آنها داشته باشد، آقای روحانی را به سر منزل مقصود رساند و معتقدم برای انتخابات سال ۱۳۹۶ هم عنصر «فورتانا» بیشتر یار ایشان است.
 
یعنی به نظر شما در انتخابات ۹۲ معیارها و شاخص‌های فردی آقای روحانی فارغ از فضا و شرایط  نقش چندانی در پیروزی ایشان نداشت؟
 
توانمندی‌های شخصی آقای روحانی و به عبارتی «ویرتو»ی ایشان بحث مفصلی را می‌طلبد و در مصاحبه‌ای که درباره برند ایشان داشتم به بخش‌هایی از آنها اشاره کردم. به هرحال ایشان به عنوان سیاستمداری که سال‌ها در بخش‌های مختلف حکومت حضور داشته دارای نقاط ضعف و قوتی است اما تاکید دارم فارغ از اینها در انتخابات ۹۲ بیشتر «فورتانا» یار ایشان بود.
 
شما ببینید آقای هاشمی‌ در مصاحبه‌ای عنوان کرده که آقای روحانی در انتخابات سال ۹۲ تنها  ۳ درصد رای داشت و بنا به دلایلی با افزایش تصاعدی آرای روبه‌رو شد و پیروز انتخابات شد. به نظر بنده هم این اظهار نظر آقای هاشمی تا حدی صحیح است.
 
شاخص‌های ثابت رای‌آوری  و به عبارتی «ویرتو»ی آقای روحانی در انتخابات به هر دلیلی چندان بالا نبود ولی روند تحولات و به عبارت ماکیاولی بخت یا همان «فورتانا» همراه ایشان شد و پیروز انتخابات شدند.
 
حمایت آقای هاشمی و موجی که به سود ایشان ایجاد شد، به همراه حمایت آقای خاتمی، کنارکشیدن آقای عارف به نفع ایشان و البته نقش دو کاندیدای جبهه سیاسی مقابل یعنی آقایان ولایتی و جلیلی هم  اقبال آقای روحانی برای پیروزی در انتخابات را افزایش داد.
 
کمک ولایتی به انتخاب روحانی
 
آقای ولایتی از دیرباز از چهره‌های مورد اعتماد اصولگرایان بوده با این وصف شما چگونه نقش ایشان را در بالا بردن آرای آقای روحانی و بخشی از فورتانای موهبت شده به ایشان تحلیل می‌کنید؟
 
از نظر مرزبندی سیاسی آقای ولایتی در تیم طرف مقابل قرار داشت، ولی کمکی که به پیروزی آقای روحانی کرد، بسیار مهم بود. آقای روحانی درباره پرونده هسته‌ای ایران با توجه به صبقه و سوابقشان در مذاکرات داعیه‌هایی داشتند و البته گفتمان عمومی هم اظهارات آقای روحانی در این مورد را در حد داعیه می‌انگاشت.
 
ولایتی به سخنان روحانی مهر تایید زد
 
آقای ولایتی به عنوان یکی از سیاستمداران کهنه‌کار در عرصه سیاست خارجی مهر تاییدی بر داعیه‌های هسته‌ای آقای روحانی زد. این مهر تایید در مناظره‌ای که بین آقای روحانی و جلیلی درباره ماجرای هسته‌ای شکل گرفت و به طور مشخص در مناظره تلویزیونی آخر هم بروز یافت و آقای ولایتی به صورت مؤید داعیه‌های آقای روحانی نقش‌آفرینی کرد و این تایید در گفتمان عمومی بازتاب گسترده‌ای یافت چراکه مشاور رهبری صحت ادعاهای آقای روحانی را تایید می‌کرد و نشان می‌داد آقای روحانی صرفا ادعا مطرح نمی‌کند چرا که رقیب او هم حرف‌هایش را تایید می‌کند.
 
در یک قالب کلی، آقای روحانی و یک طرف مدعی بودند می‌شود بر اساس مذاکره و تعامل با غرب و آمریکا قضیه هسته‌ای را حل کرد، ولی آقای جلیلی و طرف مقابل نافی این ادعا بود. در نهایت ورود آقای ولایتی به سود آقای روحانی بسیار موثر بود و آمار و ارقام و نظرسنجی‌ها نشان داد که چقدر این تاییدیه در افزایش آرا به آقای روحانی کمک کرد.
 
ترکیب ستاد ولایتی نشان می‌داد با آیت‌الله هاشمی فاصله دارد
 
بیاید این فرض را در نظر بگیریم که خود آقای روحانی نامزد کمپین دیگری مثلا کمپین آقای هاشمی بود و همین کمپین برنامه‌ریزی کرد تا آقای ولایتی اینگونه نقش ایفا کند یا هر آنچه که شما زیرمجموعه «فورتانا» قرار دادید به سوی ایشان بیاید. در این صورت می‌شود گفت که «ویرتو» فرد یا یک کمپین دیگر عامل پیروزی آقای روحانی بوده است؟
 
تحلیل‌هایی دیدم که در آنها مطرح شده که آقای ولایتی مهره آقای هاشمی در انتخابات بود یا آقای روحانی دربست در اختیار تیم آقای هاشمی قرار داشت. برای این ادعا که آقای ولایتی در هماهنگی با آقای هاشمی در انتخابات شرکت کرد دلایل و نشانه‌های زیادی ندیدم. البته همه ما از رابطه نزدیک سیاسی و تا حدی گفتمانی آقایان ولایتی و هاشمی خبر داریم اما دلیل قاطع یا نشانه محرزی در اختیار ندارم که نشان دهد آقای ولایتی به عنوان مهره صددرصد آقای هاشمی در انتخابات شرکت کرده بود.
 
هر چند که در نهایت برایند عملکرد ایشان صد درصد به نفع آقای روحانی تمام شد. از طرف دیگر آقای روحانی هم از هماهنگی بالایی با آقای هاشمی برخوردار بودند اما ترکیب ستاد ایشان و بعدها کابینه نشان می‌دهد، فاصله‌هایی وجود دارد.
 
حوه حضور جلیلی در انتخابات به نفع روحانی تمام شد
 
با استناد به صحبت‌های قبلی شما، آقای جلیلی چگونه در بالابردن شانس حسن روحانی در انتخابات نقش داشت؟
 
نحوه حضور آقای جلیلی در انتخابات هم در نهایت به نفع آقای روحانی تمام شد و ندیدم نقش محوری ایشان در پیروزی آقای روحانی خیلی شکافته شود. در سال ۹۲ کل رقابت‌ انتخاباتی تحت‌الشعاع دوگانه جلیلی- روحانی قرارگرفت.
 
آقای جلیلی در آن انتخابات از یک طرف نماد تکرار و تداوم احمدی‌نژاد بود و از طرف دیگر تصویری از نوعی موضع ویژه، در خصوص تحریم و موضع دولت قبل در سیاست خارجی و داخلی را تداعی می‌کرد که باعث ایجاد یک دوقطبی بین او و آقای روحانی شد. جامعه تصور می‌کرد که انتخابات به دور دوم راه خواهد یافت و به احتمال زیاد آقایان قالیباف و روحانی در دور دوم باهم رقابت می‌کنند.
 
نظرسنجی‌های مراکز مستقل هم مؤید این وجود این نظر در مردم بود. جالب اینکه برای عدم حضور آقای جلیلی در دور دوم برخی از حامیان آقای قالیباف که نظرسنجی‌ها نشان می‌داد در حدود ۲۰ درصد هستند، به آقای روحانی رای دادند تا مانع حضور آقای جلیلی در دور دوم انتخابات شوند. تصور آنها این بود که ما باید به روحانی رای دهیم تا به همراه قالیباف در دوم قرار گیرند.
 
نظرسنجی یک هفته پس از انتخابات نشان می‌داد که درصد بالایی از افرادی که به آقای روحانی رای دادند، طرفدار آقای روحانی نبودند و می‌خواستند به آقای قالیباف رای دهند اما به آقای روحانی رای دادند تا به نوعی از نظر خودشان دفع خطر کرده باشند.
 
با این اوصاف که یعنی آقای روحانی فی‌النفسه، شانس چندانی در انتخابات سال ۱۳۹۲ نداشت و صرفا سوار بر بخت و فورتانا پیروز شد؟
 
می‌گویم عنصر «فورتانا» با ایشان بسیار همراهی کرد، به‌گونه‌ای که شاید با کمتر سیاستمداری در ایران پس از انقلاب همراهی کرده باشد. فضای قبل از انتخابات ۹۲ را به خاطر بیاورید. بسیاری از تحلیلگران سیاسی کشور، حتی حلقه نزدیک این دولت، شانس کمی برای ایشان در انتخابات قائل بودند.
 
حتی  از نزدیکترین افراد همین حلقه به رییس‌جمهور معتقد بودند آقای روحانی به دلیل ویژگی‌های شخصیتی، ارتباطی، الگوی رفتار مدیریتی، نوع نگاه به جامعه و سیاست، سیاست‌های اقتصادی و .. شانس بالایی ندارد. تصور آنها این بود آقای روحانی برند احساسی و عاطفی ندارد و به همین دلیل در فضای احساسی سیاست در ایران شانس پیروزی ندارد. به هرحال در چنین چهارچوبی «فورتانا» با آقای روحانی بسیار یار بود و ایشان پیروز انتخابات شد
 
آیا این مسئله در انتخابات سال ۹۶ هم با آقای روحانی همراهی خواهد کرد؟
 
بر مبنای تحولات و اتفاقاتی که از سال ۱۳۹۲ تا کنون افتاده آقای روحانی نتوانسته به معیارهای ثابت قدرت و به عبارت بهتر «ویرتو»هایی دست یابد که ایشان را  از اقبال و شانس بی‌نیاز کند. ببینید ایشان گفته ما سه دستاورد در این سه سال داشته‌ایم. یکی برجام؛ دومی ثبات اقتصادی و سومی طرح سلامت.
 
نگاه چندگانه مردم به برجام
 
آیا به نظر شمادولت می‌تواند به برجام به عنوان یک دستاورد انتخاباتی نگاه کند؟
 
 درباره برجام نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم نگاهی چندگانه دارند؛ نخست اینکه مردم به برجام نگاهی مثبت دارند. دوم، درباره اینکه برجام دستاوردهای مثبی دارد امید مردم کمتر شده و سوم اینکه مردم دولت را در حوزه برجام که دستاورد نداشته کمتر مقصر می‌دانند و چهارم اینکه معتقدند باید برجام تداوم داشته باشد مگر اینکه طرف مقابل معاهده را نقش کند و برجام را بهم بزند.
 
اینجا معتقدند اگر طرف مقابل بازی را بهم زد، باید ما برجام را پاره کنیم و البته ما نباید پیشاپیش بدعهدی کنیم، ضعف نشان دهیم و برجام را کنار بگذاریم. از  طرف دیگر اگر استراتژی‌های رسانه‌ای دولت را دقیق رصد کنیم، در می‌یابیم دولت هم از تاکید بر دستاوردهای مادی و اقتصادی برجام کاسته و درباره دستاوردهای غیرمادی مثل کاهش ایران‌هراسی و عزت و از بین بردن خطر جنگ مانور می‌دهد.
 
دولت به تدریج بدعهدی طرف مقابل را برجسته می‌کند
 
تیم دولت قبلا بر بدعهدی طرف مقابل تاکیدی نداشت، اما به تدریج بدعهدی طرف مقابل را هم برجسته می‌کند. در حوزه برجام رویکرد این است. اگر امید مردم نسبت به دستاوردهای برجام کاملا از بین برود و دولت را در این زمینه بیشتر مقصر ببینند، آقای روحانی در این حوزه در وضعیت نامناسبی قرار خواهد گرفت.
 
روحانی قبلا از رونق اقتصادی می‌گفت، اکنون از ثبات اقتصادی
 
در حوزه اقتصادی هم اگر به صورت دقیق ‌به صحبت‌های اخیر آقای روحانی توجه کنیم ایشان قبلا از رونق اقتصادی سخن می‌راند، اما هم اکنون از ایجاد ثبات اقتصادی می‌گوید. اگر وضعیت اداره کشور مناسب باشد و همه شاخص‌ها خوب باشد شما از ثبات بگویید و این خیلی خوب است اما وقتی رکود بر وضعیت اقتصادی حاکم است و شما از ایجاد ثبات می‌گویید در واقع از ایجاد ثبات در رکود می‌گویید و این خیلی بد است.
 
ثبات ایجاد کردن در رکود، هنر نیست. وقتی رکود است شما باید تحول ایجاد کنید نه ثبات. قبلا گفته می‌شد که آقای احمدی‌نژاد و تیمش در حوزه اقتصادی بد و ناموفق عمل کردند و نتجه آن وضع نامطلوب تا قبل از ۹۲ شد حالا آقای روحانی و تیم‌شان می‌گویند ما ثبات ایجاد کردیم خوب این ثبات یعنی ثبات در وضعیت نامطلوبی که آقای احمدی‌نژاد ایجاد کرده است.
 
این وضعیت از منظر افکار عمومی هم مطلوب نیست. در طرح سلامت هم که ملاحظات جدی در خصوص آن وجود دارد و در درون دولت هم درباره آن اختلافاتی شکل گرفته و در بحث بودجه و اجرای آن مشکلات زیادی وجود دارد.  
 
شعار روحانی در سخنرانی‌ها عوض شده است
 
با توجه به این نکات به نظر شما موضع افکار عمومی درباره آقای روحانی در انتخابات ۹۶ چه خواهد بود؟
 
اگر وضع به همین منوال باشد کم‌کم امید افکار عمومی مبنی بر اینکه که با این دولت می‌شود تغییر و تحول ایجاد کرد، زایل می‌شود و این تصور ریشه خواهد دواند که سال ۹۶ با آقای روحانی بهتر از ۹۵ نخواهد بود. سال ۹۷ با آقای روحانی هم بهتر از سال ۹۶ با آقای روحانی نخواهد بود.
 
این مهم از منظر استراتژی‌های رسانه‌ای دولت هم خیلی مهم است. شما ببینید خود شخص روحانی هم خیلی دیگر روی بحث امید تاکید ندارد و روی ثبات تاکید دارد، در حالی که شعار آقای روحانی در ورود به انتخابات سال ۱۳۹۲ شعار دولت تدبیر و امید بود.
 
به هر حال آقای روحانی نتوانسته «ویرتو»یی برای خودش ایجاد کند. وقتی دولتی چهارسال کار می‌کند حتما نقاط مثبتی دارد اما این نقاط مثبت خیلی برجسته نیست یا در تراز وعده‌های داده شده در انتخابات ۹۲ نیست.
 
البته الان یکی از نقاط قوت دولت آقای روحانی فعالیت‌های شخص ایشان در قالب سخنرانی و موضع‌گیری و... است اما این نقطه قوت هم در نهایت و با  معیار وعده‌های داده شده، نمی‌تواند آورده چندانی برای آقای روحانی داشته باشد.
 
این وضعیت کم دستاوردی را کارشناسان حامی دولت هم تایید می‌کنند. حالا وقتی شما «ویرتو»یی برای خودت نساخته‌ای دوباره تکیه‌ات بر روی فورتانا قرار می‌گیرد. اما فورتانا برای همیشه قابل تکیه نیست و هر آن می‌تواند تغییر کند.
 
یعنی «فورتانا»ی آقای روحانی در انتخابات ۹۲ هم مثل ۹۶ نیست؟ حتی حمایت آقایان هاشمی، خاتمی و ...
 
در تحلیل انتخابات سال ۹۲ اشاره کردیم که یکی از دلایل رای آوردن آقای روحانی حمایت آقایان هاشمی و  خاتمی بود و یکی از مسائل مهم انتخابات پیش رو هم  همین است. آیا این حمایت همچنان برقرار است؟  آیا این حمایت همچنان مثل سال ۹۲ تاثیرگذار است؟ نقل قولی از آقای حجاریان منتشر شده - البته  نمی‌دانم چقدر صحت دارد- مبنی بر اینکه آقای روحانی چون احساس می‌کند ما ناگزیر به حمایت از او هستیم، راه خودش را می‌رود و به سمت اصولگرایان هم متمایل شده است.
 
نکته اینجاست که ممکن است آقایان هاشمی، خاتمی و اصلاح‌طلبان از منظر سیاسی از آقای روحانی  حمایت کنند  اما پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان الزامی به این حمایت ندارد. بنابراین «فورتانا» همچنان با آقای روحانی یار است، اما ممکن است رو به افول باشد.
 
البته به نظرمی‌رسد آقای روحانی همچنان از ناحیه رقبا و برخی نگرش‌های ریشه‌دار افکار عمومی مثل اینکه رییس جمهور باید دو دوره‌ای باشد، «فورتانا»ی لازم را با خود دارد.
 
دوقطبی روحانی-جلیلی باز هم شکل بگیرد، آقای روحانی رای بالایی کسب کند
 
رای بالای روحانی در ایجاد دوقطبی جلیلی-روحانی
 
بله؛ اگر دوقطبی روحانی-جلیلی باز هم شکل بگیرد، ممکن است آقای روحانی رای بالایی کسب کند. شاید ایشان با رای ۲۴ و ۲۵ میلیون در برابر ۴ میلیون ۵ میلیون یا حداکثر ۶ میلیون برنده شود.
 
از طرف دیگر ممکن است این فضای ذهنی که رییس‌جمهوری دو دوره‌ای است و باید این شانس را به آقای روحانی داد که بیاید و برای بار دوم به کار خود ادامه دهد هم  به نفع ایشان است اما باز هم ایشان نمی‌تواند روی «فورتانا» بر حسب ماهیت آن تکیه کند.
 
بررسی وضعیت احمدی‌نژاد
 
وضعیت آقای احمدی نژاد را برای انتخابات سال ۹۶ چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
وقتی وضعیت آقای احمدی‌نژاد را بررسی می‌کنیم، صحبت قبلی من درباره آقای روحانی مصداق، شاهد و دلیل می‌یابد. آقای روحانی وقتی به ریاست جمهوری رسید آقای احمدی‌نژاد در پایین‌ترین وضعیت خود به لحاظ محبوبیت در افکار عمومی قرار داشت.
 
این وضعیت تا یکی دو سال اول  دولت آقای روحانی هم ادامه داشت. الان آخرین نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد فاصله آقای روحانی با احمدی نژاد به ۸ درصد کاهش یافته است.
 
یک رییس‌جمهور مستقر در شرایط عادی هم محبوبیت دارد و درصد مشخصی رای دارد اما شرایط آقای احمدی‌نژاد چیست؟ امکانات زیادی در راستای افشای او بسیج شده  و تمام مشکلات به درستی یا نادرستی - از بحث ما خارج است- به گردن او انداخته می‌شود و طیف‌های مختلف سیاسی و رسانه‌ای هم علیه دولت او هستند و او عملا تریبون خاصی ندارد. کسی هم از او دفاع نمی‌کند و رسانه خاصی هم ندارد و اما در نظرسنجی‌ها محبوبیش بالا می‌رود. این نشان‌دهنده چیست؟
 
این نشان می‌دهد مردم در مقایسه با آقای روحانی به هر دلیلی عملکرد دولت قبل را  کمتر منفی و در مواردی هم مثبت می‌بینند. امکان دارد شما از برخی تحلیل‌گران طرفدار روحانی دلیل این امر را بپرسید، پاسخ بشنوید که این نشانه توسعه‌نیافتگی سیاسی مردم است.
 
بر عکس تصور می‌کنم این نشان دهنده توسعه‌نیافگی ذهن چنین تحلیلگرانی است که ذهن مردم را بر اساس چارچوب‌های ذهنی خودشان تحلیل می‌کنند. در ذهن آنها خط‌کشی‌ها و حب و بغض‌ها و نفرت‌هایی وجود دارد اما ذهن مردم این چهارچوب‌ها را ندارد.
 
نظام سیاسی و اصولگرایان قصد استفاده از احمدی‌نژاد را ندارند
 
پس با  استناد به تحلیل شما عملکرد آقای روحانی در این مدت به‌گونه‌ای  بوده که در رشد اقبال عمومی به آقای احمدی‌نژاد نقش داشته است؟
 
بله، همین طور است. البته اینجا هم فورتانا با آقای روحانی است. به دلایل مختلف نظام سیاسی و اصولگرایان قصدی برای بهره گرفتن از احمدی نژاد در انتخابات ندارند.
 
رفتار آقای احمدی‌نژاد به شکلی است که اصولگرایان تصور می‌کنند خطر استفاده از وی در انتخابات یا عرصه سیاسی بسیار بالاست. البته ما خبر خاصی از پشت پرده نداریم اما شواهد خاص و نشانه‌هایی قوی برای اینکه نظام  بخواهد به آقای احمدی‌نژاد اجازه بدهد که در عرصه حضور داشته باشند یا اصولگرایان از ایشان حمایت کنند وجود ندارد.
 
حضور احمدی‌نژاد تبعاتی فراتر از قوه مجریه دارد
 
نظام احساس می‌کند با توجه به عملکرد احمدی‌نژاد حضور او در رقابت‌ها تبعاتی فراتر از اداره قوه مجربه خواهد داشت. امکان دارد در همان دوران انتخابات مسئله امنیتی ایجاد شود.
 
حمایت از احمدی‌نژاد می‌تواند باعث ایجاد شکافی گسترده در پایگاه اجتماعی اصولگرایان شود. شکافی که آقای احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ در اصولگرایان ایجاد کرد حتما در سال ۹۶ عمیق‌تر خواهد شد و احتمال می‌رود بخشی از اصولگرایان در رقابت احمدی نژاد -روحانی به سمت روحانی بروند.
 
اصولگرایان تا اطلاع ثانوی همچنان هزینه‌های حمایت از احمدی نژاد را می‌دهند
 
حتی معتقدم اصولگرایان تا اطلاع ثانوی همچنان هزینه‌های حمایت از احمدی نژاد را می‌دهند. اگر اصولگراها از احمدی‌نژاد در انتخابات حمایت کنند، نمی‌دانم پیروز می‌شوند یا نه، اما سیاست را به کلی می‌بازند. اخلاق را می‌بازند و افکار عمومی را واگذار می‌کنند. اما به چه معنا؟
 
ما وقتی می‌گوییم اصولگرایی یعنی یک اصول مشخصی وجود دارد که فراتر از قدرت معنا پیدا می‌کند اما اصولگراها حمایت از احمدی‌نژاد را با هیچ اصلی نمی‌توانند توجیه کنند به غیر از قدرت. این ضربه‌ای به اصولگرایان می‌زند که بنیادی است. فارغ از اینها امکان بازگشت به احمدی‌نژاد نیست. برای حضور وی زمینه‌سازی نشده و تطهیر عملکرد هم صورت نگرفته است.
 
حمایت اصولگرایان از احمدی‌نژاد یعنی باخت سیاست، اخلاق و افکار عمومی
 
در عین حال فراموش نکنیم در اینکه احمدی‌نژاد بتواند روحانی را شکست دهد، تردیدهای جدی وجود دارد. به هرحال بخش قابل توجهی از جامعه با سرخوردگی از عملکرد وی در حوزه‌های اقتصادی و سیاست خارجی به آقای روحانی رای داد و حتی اگر الان هم از عملکرد آقای روحانی ناراضی باشد، دلیلی ندارد که به احمدی‌نژاد رای بدهد.
 
از طرف دیگر با حضور آقای احمدی نژاد ممکن است دوباره دو قطبی برجام- نابرجام شکل بگیرد که فایده آن به آقای روحانی برسد. به هرحال مردم در تقابل با آقای جلیلی که نماد حفظ رویه دوران احمدی‌نژاد به ویژه در حوزه سیاست خارجی بود، به آقای روحانی رای دادند  و با حضور خود ایشان ممکن است واکنش شدیدتری به نفع آقای روحانی هم نشان دهند.
 
آیا امکان شکل‌گیری یک دوگانه دیگر و افزایش شانس حسن روحانی در انتخابات سال ۹۶ از این منظر وجود دارد؟
 
به اعتقاد من ظرفیت شکل‌گیری آن وجود دارد. رقیب دیگری که امکان دارد برای آقای روحانی وجود داشته باشد، آقای سعید جلیلی است. آقای جلیلی اگر در انتخابات حاضر باشد فضای دوقطبی برجام- نابرجام حتما شکل می‌گیرد.
 
جلیلی نماد ضد برجام است
 
این فضا چه دوتایی باشد یعنی فقط ایشان و آقای روحانی باشند و چه افراد دیگر هم حضور داشته باشند باز هم شکل خواهد گرفت و به نظرم شکل‌گیری این دو قطبی رای آقای روحانی را بالای بیست میلیون می‌برد.
 
مردم تا اطلاع ثانوی تصمیمی برای بر هم زدن برجام ندارند. آقای جلیلی نماد ضدبرجام است و به نوعی به نماد دوران تحریم هم تبدیل شده است. ایشان کارنامه عملی هم ندارد به غیر از دورانی که راس پرونده هسته‌ای بوده است و آن دوران هم گره خورده با دوران تحریم.
 
از سال ۹۲ به بعد اتفاقی نیفتاده که مردم بخواهند به ایشان رجوع کنند. همانطور که عرض کردم آقای احمدی‌نژاد هم در انتخابات حاضر باشند این دوقطبی به نفع آقای روحانی شکل خواهد گرفت. هر چند ممکن است مباحث دیگری هم مطرح شود اما در نهایت آقای احمدی‌نژاد هم در تله برجام- نابرجام گیر خواهد کرد.
 
ظرفیت ظهور چهره گمنام در انتخابات ۹۶ وجود ندارد
 
به نظر شما در انتخابات ۹۶ یک چهره گمنام مثل احمدی‌نژاد انتخابات ۸۴ می‌تواند ظهور کند؟
 
 فکر نمی‌کنم این اتفاق بیفتد. آقای احمدی‌نژاد هم چندان گمنام نبود. ایشان با استفاده از فضای شهرداری تهران خودش را به جامعه معرفی کرده بود. البته ناشناس بودن و کم‌شناس بودن یک ظرفیت است. اوباما در ابتدای انتخابات ۲۰۰۸ تنها ۲ درصد شانس پیروزی داشت و فرد ابدا شناخته‌شده‌ای نبود. این ناشناس بودن امکان ایجاد موج می‌دهد اما به هر حال فرمولی دارد و کاندیدای ناشناس باید ظرفیت‌هایی داشته باشد که حداقل در بین چهره‌های سیاسی موجود چنین ظرفیتی را در هیچ‌کس نمی‌بینم. حداقل برای این انتخابات فرصت ساختن چنین چهره‌ای هم وجود ندارد.  
 
بررسی امکان دوره‌ای و یک‌دوره‌ای شدن دولت روحانی
 
امکان یک دوره‌ای شدن آقای روحانی وجود دارد؟
 
«فورتانا» همیشه با شما نیست و هر آن امکان تغییر آن وجود دارد. در آمریکا جورج بوش پسر سال ۲۰۰۴ وضعیت بسیار نامطلوبی را در افکار عمومی داشت و رقیب او تصور می‌کرد به سادگی او را شکست می‌دهد. اما چون تصور این بود که او ماموریت ناتمام دارد و مردم آمریکا احساس می‌کردند او کاری شروع کرده که جنگ علیه تروریسم در عراق یکی از آنهاست و باید به وی برای اتمام آن ماموریت‌ها فرصت داده شود؛ توانست رقیبش را شکست دهد، اما درباره جرج بوش پدر این چنین نشد و مردم تصور کردند با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و پایان جنگ خلیج فارس ماموریت جرج بوش به پایان رسیده و الان وقت اقتصاد است که کار جورج بوش نیست و بهتر است او کار را به کسی بسپارد که بتواند این ماموریت را به پایان برساند.
 
آقای روحانی در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پروژه‌ای در اختیار ندارد که بخواهد آن را تمام کند. این همان‌جایی است که آقای قالیباف می‌تواند ماموریت خود را بر آن متمرکز کند یعنی بحث مدیریت کشور.
 
اخیرا در صحبت‌های چند نفر نکاتی را دیدم که مهم است. آقای پورنجاتی در نامه‌اشان به آقای روحانی و آقای نیلی در مصاحبه با روزنامه ایران نکات مهمی را مطرح کردند. هر دو تاکید داشتند که برای تحول در کشور نیاز به اجماع حاکمیتی است.
 
آقای پورنجاتی از آقای روحانی انتقاد کرده بود که ما تصور کرده بودیم که شما ظرفیت ایجاد این اجماع را در حاکمیت دارید. آقای نیلی هم گفته ما به یک گفت‌وگو برای ایجاد اجماع جهت تحول در اقتصاد کشور نیازمندیم.
 
اینها نشان می‌دهد که آقای روحانی در این حوزه‌ها ماموریت ناتمامی ندارد و امیدی ایجاد نمی‌کند که در سال ۹۶ به بعد در این حوزه هم تحولی ایجاد شود. شما ببینید آقای روحانی وقتی برجام امضا شد اعلام کردند که کشور به برجام ۲ و ۳ و... نیاز دارد یعنی برای خودشان ماموریت آتی را تعریف کردند، اما غافل از اینکه همان برجام یک هم با مشکلات زیادی در اجرا روبرو می‌شود و نوبت به ماموریت‌های بعدی نمی‌رسد.
 
از شما می‌پرسم با شکست برجام دیگر چه ماموریتی را برای آقای روحانی می‌توان در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و ... متصور بود؟ شاید مهمترین کاری که آقای روحانی انجام داده فریز کردن وضع موجود آقای احمدی‌نژاد باشد. این یک نقص بزرگ است.
 
جامعه مطالبات مهمی در حوزه اقتصادی دارد که با فرمول پیشنهادی آقای روحانی به آنها نرسیده است. به هرحال فارغ از اینکه برجام خوب یا بد بوده؛ فارغ از اینکه نظام با برجام موافق بوده یا نه  آقای روحانی نماد نرمش در برابر غرب است  و آهسته آهسته این بحث در حال شکل‌گیری است که با نرمش در برابر غرب  نمی‌شود به نتایج و اهدف مورد نظر در برجام دست یافت.
 
به هرحال معاهده‌ای بسته شده و قرار بود این معاهده به نفع ما عمل کند اما آقای روحانی بنا به دلایلی نتوانسته نشان دهد که می‌تواند با برجام در حوزه‌های مختلف تحول ایجاد کند. به تدریج هم ظرفیت تبلیغاتی و رسانه‌ای او برای مانور دادن روی این موضوع کم می‌شود.
 
به تدریج امید مردم برای اینکه روحانی با برجام بتواند کاری از پیش ببرد کم شده است. بدین ترتیب به مرور ماموریت ناتمامی برای روحانی باقی نمی‌ماند که بخواهد با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ به آن را تمام کند.
 
فراموش نکنید که آقای روحانی در سال ۹۲ چهره یک تکنوکرات را از خودش نشان داد که نمادش کلید بود و کارکردش باز کردن قفل‌ها. ایشان در حوزه سیاست خارجی تا حدی این کار را  انجام داد اما  در حوزه اقتصادی نه.
 
دعوای با حاکمیت، سیاسی کردن برخی فضاها و .... هم به چهره تکنوکرات ایشان آسیب زده است. تکنوکرات کسی است که چارچوب سیاسی و ایدئولوژیک را می‌پذیرد و در همان چهارچوب تلاش دارد قفلی را باز کند و گرهی را بگشاید و کاری را پیش ببرد. آقای روحانی تا حد زیادی این ظرفیت را داشت اما به اعتقاد من به آن آسیب جدی زد.
 
وضعیت آقای قالیباف را برای انتخابات سال ۹۶ چگونه ارزیابی می کنید؟
 
آقای قالیباف هم مثل سایرین  نقاط ضعف و قوتی دارد و این خودش می‌تواند موضوع یک مصاحبه مفصل و مجزا باشد. به هرحال او نتیجه رقابت‌ انتخابات ۹۲ را به آقای روحانی واگذار کرده و اینکه بتواند ذهنیت مردم را درباره این موضوع تغییر دهید کمی سخت است.
 
به لحاظ قدرت ارائه پیام، آقای قالیباف ظرفیت‌هایی دارد که بتواند پیام جذابی در حوزه مدیریت به جامعه بدهد. به عبارتی نقطه ضعف آقای روحانی به نوعی نقطه قوت آقای قالیباف است.
 
البته اگر در سال ۹۶ رقابت بر سر برجام و نابرجام باشد و حتی اگر دو قطبی روحانی – احمدی‌نژاد شکل بگیرد باز هم فضای ذهنی افکار عمومی به سمت بحث هسته‌ای می‌رود و برنده اصلی این جهت‌گیری آقای روحانی خواهد بود و فضا برای حضور افرادی مثل قالیباف سخت می‌شود.
 
یکی از ویژگی‌های مثبت برند آقای قالیباف تحول‌خواهی و  تحول آفرینی است. وی در شهرداری تهران و نیروی انتظامی نشان داد به عنوان یک مدیر می‌تواند مجموعه‌های کلانی مثل شهرداری و نیروی انتظامی را متحول کند.
 
از طرف دیگر او به طور معمول اهل ایجاد آرامش است و شاید برخی تصور کنند او در تعامل با حاکمیت بتواند این آرامش را در حوزه‌های مختلف ایجاد کند.
 
علی‌رغم اینها همانطور که عرض کردم ضعف‌هایی هم وجود دارد؛ از جمله اینکه قالیباف به طور معمول با کمپین دائمی تخریبی رقبایش درگیر است و همین موضوع انرژی زیاد از  او می‌گیرد. قالیباف حمایت جناحی و سیاسی پررنگی را با خود ندارد و شناخت از عملکرد و برند او بیشتر در تهران است تا کل کشور.
 

نظرات بینندگان