پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مسعود ده نمکی که آخرین فیلم او «رسوایی 2» با مضمونی اجتماعی نتوانست موفقیت فیلمهای قبلیاش را تکرار کند، به تازگی گفتوگوی مفصلی درباره سینمای جنگ و دفاع مقدس داشته است و در میان صحبتهایش به خاطره جالبی نیز اشاره کرده؛ یکی از بخشهای قابل توجه این گفتوگو روش برخورد عجیبی است که این کارگردان برای کشاندن بازیگران به فیلمهای برخی ارگانها پیشنهاد داده است!
به گزارش انتخاب به نقل از وبسایت آی سینما، در همان بخشهای ابتدایی این گفتوگو به موضوع کاهش تولید فیلمهای دفاع مقدسی اشاره میشود و مصاحبهکننده اصرار دارد که قوانینی که تا کنون گذاشته شده برای جذب سینماگران کارایی لازم را نداشته است. از سوی دیگر دهنمکی معتقد است بهترین جا برای ارئه دستور العمل در اینباره همان شورای عالی سینما بوده است که جواد شمقدری در دوره حضورش آن را راهاندازی کرد و مصوباتش، مصوبات هیئت دولت محسوب میشد و میتوانست ابلاغ کند.
درادامه از او پرسیده میشود واقعاً با دستورالعملی و قانونی میشود هنرمندان را مجاب کرد که به سمتش بروند؟ که میگوید: «حتماً میشود.»
و پس از این پاسخ قاطعانه، پیشنهاد حضور بازیگران به روشی عجیب و به اجبار را میدهد: «اگر بخواهند میتوانند. آقایان یک بازیگر را در خیابان یا محفل خاص میگیرند به جای زندان که جریمه مردم عوام و بیچاره است بگویند در فیلم فلان ارگان یا نهاد باید بازی کنید. خیلی از اینها علایق دارند... خیلیهایشان برای اینکه زمینه کار داشته باشند و خیلیها هم برای اینکه علایق دارند و لازم است کسی حس فطرتشان را بیدار کند و تلنگری به آنها بزند، حتماً در این زمینهها کار میکنند.»
این حرف دهنمکی ناخودآگاه این فکر را به ذهن میآورد که حضور در فیلمهای برخی ارگانها در واقع نوعی مجازات برای هنرمندان است و در بهترین حالت تا مجبور نشده باشند در چنین فیلمهایی حاضر نمیشوند!
از هنرور عملی انتظار دارید شب عملیات بدود
اما بخش دیگر صحبتهای دهنمکی نیز در نوع خود جالب است، او خاطره جالبی درباره هنروران فیلم «اخراجیها 2» بازگو میکند: «شما یک فیلم جنگی میخواهید بسازید باید بروید عملیهای خیابان و معتادان را جمع کنید. ما میخواستیم در اخراجیهای 2 در اردوگاه را بسازیم، یک نفر گفت من میآورم و چندصد نفر آورد و چند روز بعد دیدیم فرمانده نیروی انتظامی با شیرینی به اردوگاه آمد. گفتیم چه شده؟ گفت از وقتی شما آمدید آمار دزدی و اعتیاد پایین آمده است، گفتم چرا؟ گفت چون همه را یک جا جمع کردید. اینجا از هنرور عملی انتظار دارید شب عملیات بدود.»
دهنمکی که معتقد است تمام فیلمهایش کلیشهشکن و پرسشگر است و درباره ساخت فیلم در آیندهاش نیز میگوید: «ایده دارم ولی مرددد هستم، مگر اینکه شرایطش فراهم شود. شرایطی که میگویم باج نیست، امکانات ویژه نیست بلکه امکانات اولیه تولید یک فیلم جنگی است.»
هیچکجای دنیا ارزشهای ملیشان را با هنر لجنمال نمیکنند!
در حالی که در تمام دنیا، جنگ به خاطر لطمات بسیارش به عنوان پدیدهای شوم تقبیح میشود و فیلمسازان قصد دارند با گنجاندن مضامین صلحآمیز در فیلمهایشان نگاه مسئولان را دراین باره تغییر دهند، دهنمکی نظر متفاوتی در اینباره دارد و میگوید: « در تعریف سیاستگذاری باید تفکیک شود، سینمای ضد جنگ به نوعی ساختش در کشور و نگاهش به مقوله دفاع مقدس خیانت به دفاع مقدس است. کجای این جنگ مثلاً ضد ارزش انسانی بوده که شما با تقلید از سینمای ضد جنگ غرب بخواهید اینجا مشابهسازی کنید؟ باید در همان قانون تبیین شود که امکانات در اختیار قرار بگیرد، هیچ جای دنیا هم چنین کاری نمیکنند که ارزشهای ملی و معنوی خودشان را با هنر و... لجنمال کنند.»
به گفته او به کسانی که در این وادی گرد و خاک خوردند و در زمان بدبختیها به سینمای دفاع مقدس پرداختهاند، کار داده نمیشود: «بعد میگویند روشنفکران را جذب کنیم که در مورد دفاع مقدس کار کنند. آنها هم که میآیند کلاه گشادی سرشان میگذارند و از فیلم، مضمون جنگ درمیآید و وقتی میگویی ضد جنگ است نمیفهمند و میگویند اینکه خوب است، مگر چه دارد؟ یکی از فیلمهایی که دیدم و در جشنواره هم خیلی جایزه برد و دفاع مقدسی هم بود این بود که آخر فیلم شما با عراقیها همذاتپنداری میکردید!»
دهنمکی که همه را در این قصه مقصر میداند، به بچههای به قول خودش حزباللهی نیز نقد دارد و میگوید: «از آن طرف هم بچههای نقد سینما به خودمان نقد میکنند و خود حزباللهیها هم به این نتیجه رسیدند که وقتی فیلم میسازند عکس امام در آن نشان ندهند یا یک وقت پرچم ایران، پرچم امام حسین (ع) نشان ندهند. یا مثلاً حاجی و سید در آن نیاوریم، دیالوگهای شعاری را نیاوریم، ادبیات را تغییر دادیم یعنی تحریف دفاع مقدس در حوزه ضد جنگ، فقط در آن بخش نیست بلکه تحریف از لباس و پوشش گرفته که لباس بسیجها جدید است تا ماشینها و... از فیزیک جنگ تغییر میدهند تا ادبیات آن. تو، من، حسن، تقی، اصلاً جبهه چنین ادبیاتی نداشت و حتی ادبیات دیالوگیشان هم این نبود.»