پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : معاون اسبق شورای عالی امنیت ملی گفت: همکاریهای استراتژیک اروپا و ایران قدم مهمی برای پیشگیری از فاجعه سقوط خاورمیانه است.
به گزارش ایلنا، سیدحسین موسویان در مقالهای در مجله سورویوال (Survival) در رابطه با ایجاد روابط فراگیر ایران و اروپا بعد از برجام و برگزیت نوشت:
برجام عامل بهبود روند روابط ایران و اروپا، با رای مردم انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) همزمان شد. بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران، روابط اروپا با ایران عمدتا در زمینه تجارت بوده است، اما برجام، تحولات منطقه و برگزیت شرایطی را به وجود آورده که تعامل استراتژیک ایران و اروپا به موازات گفتوگوهای سطح بالا با انگلیس را میسر میکند.
بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، لندن و تهران روابط با ثباتی نداشتهاند. سیاستهای استعماری انگلیس در مورد ایران در یک قرن گذشته موجب شده که ایرانیها سوظن زیادی به انگلیس داشته باشند، چیزی که اروپا و انگلیس را در دید ایرانیها متفاوت کرده است. همه ایرانیها تبانی روس و انگلیس در تقسیم ایران در سال ۱۹۰۷ به حوزه نفوذ خود، روی کار آوردن رضاخان در ۱۹۲۵، مخالفت با ملی شدن صنعت نفت و کودتا علیه مصدق با همدستی سازمان سیا را بیاد دارند. چنین تاریخی موجب شده که هنوز خیلیها معتقدند که انگلیس سیاستهای مداخلهگرایانه گذشته را همچنان دنبال میکند.
چنین تصوری به خاطر این است که بعد از انقلاب، انگلیس از سیاستهای خصمانه آمریکا علیه ایران حمایت کرده ضمن اینکه خطاهای گذشته خود را هم نپذیرفته است. زمانیکه من به عنوان عضو تیم مذاکرهکننده هستهای درباره راهحلی با همتایان سه کشور اروپایی گفتوگو کردم، آلمان و فرانسه نظر مثبت داشتند اما جان ساورز، نماینده انگلیس مخالفت کرد که دلیل آن پیروی از سیاستهای واشنگتن بود. بعدا جک استراو، وزیر خارجه وقت انگلیس هم تصریح کرد که اگر مخالفت آمریکا نبود ما در ۲۰۰۵ با ایران به توافق رسیده بودیم.
اما مذاکرات سه کشور اروپایی با ایران حاکی از این بود که اروپا مایل است در خاورمیانه نقش مهمتری ایفا کند.
در جریان بحران داخلی ایران بعد از انتخابات دور دوم ریاست جمهوری احمدینژاد در سال ۲۰۰۹، نه نفر از کادر سفارت انگلیس به اتهام مداخله در بحرانسازی دستگیر شدند. در سال ۲۰۱۱ با فشار آمریکا و حمایت انگلیس بدترین تحریمها علیه ایران اعمال شد، مجلس ایران خواستار اخراج سفیر انگلیس شد و عدهای هم به سفارت انگلیس حمله کردند که در نهایت موجب قطع رابطه دو کشور شد.
در عین حال پیوستن اروپا به تحریمهای کشنده علیه ایران موجب شد که روابط اقتصادی این اتحادیه از ۲۷ میلیارد یورو در ۲۰۱۱ به ۶ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۳ کاهش یابد. با انتخاب روحانی به سمت ریاست جمهوری ایران و تصمیم اوباما در تغییر سیاست آمریکا از «غنیسازی صفر» به «بمب صفر» ایران، توافق هستهای تحت عنوان برجام بهدست آمد.
امکان روابط گسترده با اروپا همزمان با تنش در روابط لندن ـ تهران میسر نخواهد بود، ضمن اینکه جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا نیز موجب کاهش تاثیرگذاری انگلیس بر اتحادیه اروپا در پیروی از سیاستهای آمریکا نیز خواهد شد. به هر حال این یک واقعیت است که همچنان نوع روابط ایران و انگلیس بر روابط جهان غرب با ایران تاثیرگذار خواهد بود. از این رو گفتوگوهای سطح بالای لندن ـ تهران برای رفع بیاعتمادیها، فرصتی ایجاد خواهد کرد تا انگلیس دغدغهها و گلایههای ایرانیها را درک کرده و اشتباهات گذشته خودش را بپذیرند در این صورت تعریف یک روابط جدید ممکن خواهد شد. همچنین با توجه به نفوذ قابل ملاحظه انگلیس در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به ناچار در مورد منطقه هم باید گفتوگو شود زیرا که خیلی از مقامات ایران معتقدند که انگلیس در ایجاد شکاف در روابط همسایگان عرب با ایران نقش دارد. انگلیس میتواند نقش مثبت برای تحقق سیستم همکاریهای منطقهیی بین ایران و همسایگان عرب در خلیج فارس ایفا کند. چنین تحولی به ختم بحرانهای جاری منطقه از جمله تروریسم و آوارگان و امنیت صادرات انرژی از خلیج فارس کمک خواهد کرد. در نهایت گفتوگوهای لندن ـ تهران باید مستقل اما همزمان با گفتوگوهای ایران و اتحادیه اروپا برای احیاء روابط باشد.
روابطی نو بین ایران و اروپا
روابط ایران و اروپا بعد از انقلاب اسلامی در ایران تحت تاثیر تروریسم، حقوق بشر، تسلیحات کشتار جمعی و پروسه صلح خاورمیانه دچار تشنج بوده است. من در دوره ماموریت خود در آلمان و با حمایت تهران، سعی کردم با تشکیل گروه کاری مشترک برای رفع این اختلافات اقدام کنم که هلموت کهل، صدر اعظم وقت آلمان موافقت کرد، اما آمریکا آن را رد کرد.
در عین حال نمیتوان نقش اساسی اروپا در حصول توافق هستهای را نادیده گرفت. برجام فرصتی برای اتحادیه اروپا به وجود آورده که روابط با ایران را به طور سازندهای متحول کند. منافع مشترک اروپا و ایران به حدی است که نه تنها درها را برای ارتقای روابط اقتصادی بلکه برقراری «دیالوگ استراتژیک» در مورد مسایل حیاتی نیز گشوده است.
سوریه و عراق جولانگاه تاخت و تاز تروریستهای تکفیری شده، کشورهایی همچون لیبی، مصر و بحرین با بحرانهای جدی مواجهاند، میلیونها مهاجر به سمت اروپا به حرکت درآمده و پروسه صلح اعراب و اسراییل شکست خورده است. در واکنش به این بحرانها، اروپا نمیتواند فقط نظارهگر باشد.
ایران با وجود همه مشکلات، کشوری قدرتمند، باثبات، با نفوذ و دارای ساختارهای لازم است و در مقایسه با سایر کشورها دارای سیستم کثرتگرایانه است. ایران در خط مقدم مبارزه با داعش عمل میکند و در مسایل سوریه، عراق، افغانستان و یمن نفوذ دارد. ایران میتواند شریک مهمی برای اروپا در مسایل تروریسم، مهاجرین و اقتصاد بهم ریخته منطقه باشد.
اختلافات سنتی اروپا و ایران یا تغییر کرده یا شانس بهتری برای تفاهم به وجود آمده است. امروز تهدید اول برای اروپا و ایران گروهکهای تروریستی مثل داعش، القاعده، جبهه النصره یا جبهه الشام است. اختلاف اروپا و ایران در موضوع هستهای حل شده و برجام مدلی برای همکاری دو طرف در عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای هستهای و کشتار جمعی شده است. زمینههای دیالوگ موثر در مورد موضوع حقوق بشر فراهم شده، ضمن اینکه اروپا درک میکند حقوق بشر در ایران قابل مقایسه با کشورهای متحد عربیاش مثل عربستان هم نیست.
همکاریهای استراتژیک ایران و اروپا موجب بهبود امنیت منطقه و جهان خواهد شد. ایران و اروپا میتوانند در مورد مدیریت بحرانهای منطقه همچون سوریه، یمن، عراق و بحرین بر مبنای سه اصل: نظر اکثریت، مشارکت همه گروههای غیرتروریستی در قدرت و انتخابات آزاد همکاری جدیدی را آغاز کنند.
امنیت صدور انرژی برای اروپا حیاتی است. اروپا میتواند همکاری مشترکی با ایران و کشورهای عضو شورای همکاریهای خلیج فارس آغاز کند. ایجاد یک سیستم همکاری جمعی در خلیج فارس ایدهای بود که مرحوم گنشر وزیر خارجه آلمان در اوایل دهه ۹۰ مطرح کرد. این یک ایده اروپایی است که ایران آماده همکاری برای تحقق آن است.
محیط زیست از چالشهای بزرگ ایران و اروپا و منطقه است. این نیز یکی دیگر از زمینههای همکاری فراگیر ایران و اروپا میتواند باشد.
اجرای کامل و موثر برجام کلید موفقیت مسیر جدید روابط ایران و اروپاست. خاورمیانه در آستانه سقوط است. شکی نیست که همکاریهای استراتژیک اروپا و ایران قدم مهمی برای پیشگیری از این فاجعه است. سیاستهای استعماری گذشته قدرتهای غربی زمینهساز بحرانهای جاری بوده و از اینرو باید دور انداختن چنین سیاستهایی و اتخاذ استراتژی همکاری و مشارکت، منطقه و جهانی امن به وجود آورد.