arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۶۰۳۱
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۱۸ - ۱۳ مهر ۱۳۹۵
محمدرضا باهنر:

اگر کسی 6 بار کاندیدا شد و دوم شد، این یعنی مردم دیگر به او رای نمی دهند / اگر احمدی نژاد می آمد، در اصولگرایان وحدت ایجاد نمی شد / اصلاح طلبان صد درصد از روحانی عبور نمی کنند / روحانی رد صلاحیت نمی شود

معتقدم افرادی که در گذشته کاندیداهای ریاست جمهوری شدند و موفق نشدند دیگر مردم توجهی به آنها نمی کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دبیرکل جهه پیروان خط امام و رهبری گفت: اگر مدیر اقتصادی قدرتمند و شناسنامه داری وارد انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شود، احتمال پیروز رقابت خواهد شد.

به گزارش «انتخاب»، برنامه‌ریزی‌های ابتدایی و دیدار سران احزاب با نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هرچند کم رنگ اما از هم‌اکنون شروع‌شده است، تحلیلگران و رسانه‌ها نیز بی‌کار ننشسته و به دنبال اثرگذاری بر این میدان بزرگ انتخاباتی در کشور هستند.  محمدرضا باهنر از کسانی است که این روزها بروز و ظهور رسانه‌ای ویژه ای دارد و به نظر می‌رسد از فعالین عرصه انتخابات سال آینده باشد.

متن گفتگوی محمدرضا باهنر با نسیم را در ادامه می خوانید:

برخی معتقدند در انتخابات آتی فضای رقابت اصولگرا و اصلاح‌طلب بیش از گذشته شکسته خواهد شد و افراد آرای مردم را نمایندگی خواهند کرد ؛ لطفاً نظر خود را در این خصوص بفرمائید.

این‌یک مشکل همیشگی در انتخابات کشور ماست و ریشه آن نیز این است که چند حزب شناسنامه‌دار و صاحب موضع در این کشور نداریم. اصولاً در کشور ما جناح‌ها و جریان‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند و این جریان‌ها هم هرکدام حزب‌های متعدد دارند برخی از آن‌ها در زمان انتخابات ائتلاف‌های بزرگ تشکیل می‌دهند. اما همه بازیگران سیاسی در کشور این‌ها نیستند، یکسری افراد هستند که مستقل وارد میدان می‌شوند و رقابت می‌کنند و قاعدتاً انتخابات آتی نیز از این امر مستثنا نیست اما عموماً در جریان انتخابات چون ممکن است در درون جریان‌ها اختلافاتی وجود داشته باشد همواره تلاش می‌شود که این اختلافات به حداقل برسد.

در انتخابات شهرهای بزرگی همچون تهران دو جریان تقریباً با یکدیگر رقابت می‌کنند و اگر 10 دوره مجلس را درجایی مانند تهران مرور کنید ظرف 10 دوره مجلس اگر نمایندگان تکراری را کنار بگذاریم شاید 200 نفر در تهران نماینده شدند که از این تعداد شاید 5 نماینده توانستند به‌صورت مستقل وارد مجلس شوند و همواره افرادی که در لیست بوده‌اند توانسته‌اند وارد مجلس شوند گاهی رأی آوری در تهران 30-هیچ‌گاهی اوقات هیچ-30 و گاهی نیز ترکیبی از دو جریان می‌شود، اما  عملاً در تهران مستقل‌ها رأی ندارند.

در 92 اگر به هرکدام از کاندیداهایمان می‌گفتیم کنار بکشید، می‌گفتند ما ربطی به اصولگرایی نداریم، مستقل وارد شده‌ایم

بنابراین در انتخابات ریاست جمهوری رأی آوری به چه صورت خواهد بود؟

در انتخابات ریاست جمهوری فضا متفاوت است چراکه اشخاص اول تصمیم می‌گیرند بعد جریانات و احزاب از بین اشخاص سعی می‌کنند فردی را انتخاب کنند ، یعنی انتخابات ریاست جمهوری برعکس انتخابات مجلس است. بعضی احزاب موفق می‌شوند که افراد مدنظر خودشان را به حداقل افراد و درنهایت به یک فرد برسانند که ابن حزب‌ها قاعدتاً برگ برنده دارند و گاهی برخی تشکل‌ها نمی‌توانند به چنین مسئله‌ای برسند، کما اینکه در سال 92 ما این مشکل را داشتیم و 4 نفر از کاندیداها منتسب به جریان اصولگرایی بودند که اگر بنا داشتیم به آن‌ها بگوییم کاندید نشوید، می‌گفتند که ما به‌صورت مستقل شرکت کرده‌ایم و ربطی به جریانات نداریم ؛ این مشکل اصولاً در فعالیت‌های سیاسی در کشور ما وجود دارد . بارها گفته‌ام که از آینده نظام مردم‌سالار دینی بدون داشتن چند حزب مقتدر و شناسنامه‌دار و چارچوب دار، نگران هستم  و فکر می‌کنم بالاخره ما باید به سمت یک انتخابات کاملاً حزبی برویم.

انتخابات حزبی نیز چند فاز دارد، یک‌فاز را با همین قوانین موجود می‌شود انجام داد یک‌فاز را باید برخی قوانین را اصلاح کنیم و در آخر نیز برخی مسائل در قانون اساسی باید اصلاح شود که بتوانیم انتخاباتی کاملاً حزبی برگزار کنیم.

روحانی گزینه قطعی اصلاح طلبان در 96 خواهد بود

چقدر این احتمال وجود دارد که حسن روحانی در سال 96 گزینه اصلاح‌طلبان باقی بماند؟

این مسئله صد درصد است. فکر می‌کنم اصلاح‌طلبان از روحانی عبور نمی‌کنند یعنی نه می‌توانند عبور کنند و نه اراده‌ای برای این کاردارند و شاید درست هم تصمیم می‌گیرند ، اگر من نیز جای آن‌ها بودم حتماً از گزینه روحانی عبور نمی‌کردم چراکه وی فردی است که فعلاً رئیس‌جمهور است و یک دوره دیگر نیز حق دارد که رئیس‌جمهور باشد و در اشتهار و میزان رأی از کاندیدهای جدیدی که می‌خواهند تازه‌وارد میدان شوند، چند قدم جلوتر خواهد بود و به همین دلیل معتقدم که اصلاح‌طلبان از روحانی عبور نمی‌کنند.

اصلاح طلبان می‌خواهند به استقبال مظلومیت بروند

اصلاح‌طلبان معتقدند که امکان دارد شورای نگهبان رأی مثبت به حسن روحانی ندهد؟ نظر شما در این خصوص چیست؟

تصورم این است که حرف زدن‌هایی از این جنس یک مقدار رفتن به استقبال مظلومیت است و یا یک نوع پیشگیری قبل از موعد است. تصورم این نیست که چنین اتفاقی رخ دهد و شاید هم این شایعه را برخی از اصلاح‌طلب‌های تند و یا دوستان تند رئیس‌جمهور آغاز کرده‌اند تا هم مظلوم‌نمایی کرده و هم آراء وی را بیشتر کنند و هم به قول علما دفع دخل مقدر کنند که اگر احتمال این مسئله (عدم تائید صلاحیت روحانی در انتخابات ریاست جمهوری) وجود دارد نیز از الآن درباره آن صحبت کنند ولی تصورم این نیست که چنین اتفاقی رخ دهد.

در مصاحبه‌تان با وطن امروز گفته بودید که معتقدید آقای روحانی اصلاح‌طلب نیست ولی گزینه اصلاح‌طلبان خواهد بود  آیا معتقدید وی نماینده گفتمان توسعه است و اصلاح‌طلبان نمایندگی آزادی را در بین گفتمان‌ها دارند ؟ به نظر شما در رقابت با اتحاد گفتمان توسعه و گفتمان آزادی چه گفتمانی می‌تواند رقابت خوبی داشته باشد؟

ما اگر مقداری فراتر از نظام جمهوری اسلامی از لحاظ زمانی حرکت کنیم و نگاهی به تاریخ 100 سال اخیر کشورمان داشته باشیم متوجه این مسئله می‌شویم که استقلال و آزادی و رفاه و توسعه هر از چند گاهی علیه یکدیگر پررنگ می‌شود. در واقع قانون اساسی کشور اصلی دارد که آزادی و استقلال را در کشورمان نهادینه کرده و مدافع استقلال و آزادی و محافظ آن است تا جایی که می‌گوید حتی به بهانه استقلال نمی‌توانیم آزادی‌های مردم را محدود کنیم و یا به بهانه آزادی‌خواهی نمی‌توانیم استقلال کشور را مخدوش کنیم که هر یک از این مسائل به‌عنوان مطالبات طبیعی نوع بشر است یعنی نه  برای انقلابیون و مردم ما که انقلاب کردند بلکه این مسئله جزء حقوق حقه هر انسانی است.

یک حکومت هر مقدار بتواند از این دو واژه بیشتر دفاع کند، قاعدتاً مقبولیت بیشتری می‌تواند بین مردم خود داشته باشد و کسانی که می‌خواهند آن‌ها را مخدوش کنند قاعدتاً باید تکیه‌گاه خود را از مردم برداشته و روی سرنیزه قرار دهند. حکومت‌هایی که می‌خواهند حکومتشان با مخدوش کردن آزادی مردمشان ادامه پیدا کند، تکیه‌گاهشان از روی دوش مردم برداشته‌شده و به سرنیزه منتقل می‌شود و کسانی که می‌خواهند حکومت خودشان را با فروش استقلال کشور حفظ کنند، همان حکومت‌هایی هستند که امروزه در خاورمیانه داریم که استمرار حکومت خودشان را به بهای استقلال کشورشان حفظ می‌کنند اما در ایران هیچ‌کدام از این‌ها به‌تنهایی نمی‌تواند جواب دهد، درحالی‌که هیچ‌کدام از آن‌ها متضاد یکدیگر نیستند و حتی می‌توانند باهم جمع شوند. به‌عبارت‌دیگر توسعه، استقلال و آزادی جزء مطالبات اولیه و به‌حق شهروندان است و هر کس بتواند توأمان این را عرضه کند قاعدتاً می‌تواند دست برتر داشته باشد.

نمایندگی از گفتمان عدالت می‌تواند دست برتر را برای کاندیدا داشته باشد؟

حتماً. مردم غیر از آنکه از نداشتن رنج می‌برند از ظلم در توزیع امکانات رنج بیشتری می‌برند. البته این امکانات و رفاه هم مسئله‌ای نسبی است یعنی نمی‌توان گفت که رفاه صفر یا رفاه اوج چیست. یک‌زمانی اگر مردم در روستاها آب آشامیدنی سالم پیدا می‌کردند می‌گفتند که مرفه هستند، یک‌زمانی با داشتن آموزش حداقلی در روستاها راضی بودند ولی یک زمانی است که مردم همه این موارد را دارند ولی چون سرعت اینترنتشان بالا نیست، ناراضی هستند نمی‌گویم این حق مردم نیست این هم حق مردم است ولی مطالبات مردم حد ندارد و درست هم همین است چراکه همیشه انسان باید از روز قبل خود جلوتر باشد چه یک حکومت چه یک طایفه و چه یک فرد اگر به سکون برسد اول گندیدنش است.

می‌توان از هم‌اکنون نماینده گفتمان عدالت را پیش‌بینی کرد؟

قاعدتاً باید این بحث‌ها را جلو برد و شعارهای محوری جناح‌ها را پیدا کرد و اینکه چه کسانی می‌خواهند خودشان وارد میدان شوند را کشف کرد، بنابراین الآن هر چه هست ظن و گمان و شایعه است و برخی هم هستند که هر روز باید اعلام کنند که ما کاندید نیستیم.

80 درصد از احزاب کشور فقط روی کاغذ موجودیت دارند

در مواضع چند وقت اخیرتان عنوان کردید که راهبری سیاسی و کار تشکیلاتی را بر بازیگری سیاسی ترجیح می‌دهید و به نظر می‌آید که این مسئله یک اتفاق خوبی است که نشان‌دهنده شکل‌گیری یک کار اصولی است، آیا معتقدید که این کار اصولی را دیگر فعالین سیاسی اصولگرا هم باید انجام دهند و خودشان را در جایگاه یک فرد در تشکیلات ببینند؟

از لحاظ محتوایی که حتماً طرفدار این حرف هستم و معتقدم باید این اتفاق رخ دهد اما این محتوا کاملاً به وجود نمی‌آید مگر اینکه شکل قضیه درست شود . در واقع  اگر شکل فعالیت‌های سیاسی‌مان تبدیل به یک شکل قانونمند حزبی شود آن زمان معلوم می‌شود چون اگر قرار باشد عده‌ای تنها بازیگر سیاسی باشند و فعال سیاسی نباشند، خطشان از فعالان سیاسی جدا می‌شود الآن چون این ظرف وجود ندارد اگر مظروفی هم وجود داشته باشد نمی‌داند در کدام ظرف باید قرار بگیرد.

در حال حاضر بیش از 400 مجوز حزب توسط وزارت کشور صادرشده است که 80 درصد این مجوزها تنها روی کاغذ نوشته‌شده است که شاید یک زمانی بتوان از آن استفاده کرد ولی امروزه هیچ آثار بیرونی ندارند، حدود 80 تشکیلات سیاسی هم هستند که مجوز گرفتند که شاید 10 تا 15 تای آن‌ها فعالیت سیاسی  و سایت و ارگان خبری داشته باشند و در ایام انتخابات و غیر انتخابات فعالیت کنند، مابقی یا زمان انتخابات فعال می‌شوند و یا اصلاً وجود ندارند؛ این رویه را نمی‌توان سازمان حزبی تلقی کرد چراکه سازمان حزب زمانی است که 2 یا 3 حزب شناسنامه‌دار داشته باشیم.

انتخابات ریاست جمهوری ما در اوج هیجانات شکل می‌گیرد نه در برنامه‌ها و واقعیت‌ها

عنوان کردید که قطعاً آقای روحانی و اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور فعال خواهند داشت، وجوه شاخص فردی که می‌تواند با این جریان و آقای روحانی رقابت کند، چیست؟

مردم در هر صورت همواره از هرکسی مطالباتی را دارند شاید این حرف خوبی نباشد ولی واقعیت دارد که انتخابات ریاست جمهوری ما عموماً در هیجانات شکل می‌گیرد نه در برنامه‌ها، واقعیت‌ها و مدیریت‌ها و این نقطه‌ضعفی است که واقعیت دارد.

یک‌زمانی رئیس دولت اصلاحات واژه‌ای را به نام جامعه مدنی گفت جالب است که این جامعه مدنی تا 7 یا 8 سال بر سرش بحث بود، عده‌ای می‌گفتند جامعه مدنی یعنی مدینه النبی و عده دیگر می‌گفتند مدینه فاضله ارسطو و عده‌ای نیز می‌گفتند مدینه لائیک، درحالی‌که جامعه مدنی خودش تنها یک واژه بود ولی برداشت‌های متفاوت و بعضاً متضادی از آن می‌شد و تازه این واژه توسط کسی به کار گرفته‌شده بود ولی تعریف جامعی از آن ارائه نمی‌شد. یا به‌طور مثال کسی می‌گوید حزب‌الله، یکی حزب‌اللهی را در اوج قانون‌شکنی تعریف می‌کند و دیگری در اوج قانون‌مداری، حزب‌اللهی یک واژه است ولی هرکسی از ظن خودش تعریف می‌کند و گاهی همین واژه‌ها رأی آور می‌شود و کسی که می‌گوید عدالت یک مقدار رأی می‌آورد و کسی که می‌گوید آزادی یک‌میزان دیگری رأی می‌آورد درحالی‌که نه کسی که می‌گوید آزادی محدوده آزادی‌هایی که در ذهنش هست را درست تعریف می‌کند و نه کسی که می‌گوید عدالت می‌تواند  درست آن را تعریف کند به همین دلیل است که ما می‌بینیم برخی از این واژه‌ها در همه دولت‌ها وجود داشته است.

به دوستانمان گفته‌ایم که در مسئله مفاسد اقتصادی متحد شوید

به‌طور مثال مفاسد اقتصادی در کشور ما در برخی جاها ساختاری شده است و مشکل قانون، مقررات، هوای نفس و ... دارد و موقعی هم که فساد اقتصادی بیرون می‌آید سیاسیون می‌خواهند آن را گردن رقیب خود بیندازند ولی وقتی‌که دنبال می‌کنیم می‌بینیم که هم در آن جناح برخی از افرادشان فساد اقتصادی داشته‌اند و هم در این جناح و اصولاً این مسئله را سیاسی کرده‌اند و زیر یک پرچم سیاسی مخفی‌شده‌اند تا برای خود حاشیه امن درست کنند. درواقع این حاشیه امن را کسی که قصد تخلف دارد، می‌خواهد چراکه فردی که می‌خواهد به‌طور قانونی کاری را انجام دهد به دنبال حاشیه امن نیست. ما عموماً به دوستان خود می‌گوییم که در یک مسئله که همان فساد اقتصادی است متحد شویم و با آن مبارزه کنیم و اصلاً تصور نکنیم که فساد اقتصادی برای ما یا رقیبمان است . نباید به دنبال این باشیم که تا یک فساد اقتصادی ایجاد می‌شود برچسب حزب رقیب به آن بزنیم اما متأسفانه این اتفاق همیشه می‌افتد.

در بحث حقوق‌های نجومی عده‌ای دنبال این بودند که این حقوق‌ها در دولت نهم و دهم بوده یا در دولت یازدهم؛ در حالی که در هر سه دوره بوده و قطعاً کسانی که از این مسئله سوءاستفاده کردند نه علاقه‌ای به دولت نهم و دهم دارند و نه علاقه‌ای به دولت یازدهم بلکه علاقه آن‌ها به حقوق‌های نجومی بوده است.

نسبت به بحث واگذاری املاک نجومی در شهرداری هم که البته واقعیت آن را هنوز نمی‌دانم و آن را دنبال نیز نکردم معتقدم هیچ فرقی نمی‌کند چه کسانی این املاک را گرفته‌اند یعنی اگر فردی منتسب به جریان اصولگرایی این املاک را گرفته باید با آن برخورد شود و اگر فردی از جریان اصلاح‌طلبی نیز در این مسئله بوده باید با آن برخورد شود. قطعاً اصلاح‌طلبان کشور را مفسد اقتصادی نمی‌دانم، ظلم است اگر بگوییم آن‌ها مفسد اقتصادی هستند آن‌ها صرفاً رقیب ما هستند؛ پس ولی اگر در جریان اصولگرایی کسی به این نتیجه رسیده که کل اصلاح‌طلبان مفسد اقتصادی هستند ظلم بزرگی است و برعکس این مسئله نیز وجود دارد و اصلاح‌طلبان نیز نباید این تصور را داشته باشند.

ویژگی‌های رأی آوری و ویژگی های مدیریتی در انتخابات های ما باهم تطبیق ندارند

فرضاً فردی از دوستان و نزدیکان شما می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری باشد، با نگاه به 3 سال فعالیت دولت روحانی و شرایط روز کشور، باید محل بحث را به کدام سمت ببرد که بتواند رأی آوری داشته باشد؟

انتخابات برای شادابی و طراوات کشور است و این واژه دعوا مناسب نیست. اما مردم از مسئولان خود یکسری خواسته‌های روشن و یکسری خواسته‌های نانوشته و ناگفته دارند، مسئله پاک دستی، پاک‌چشمی و مسائلی مانند وفاداری به‌نظام جزء مطالبات اصلی مردم است اما در مورد کارآمدی افراد باید بگویم که پارامترهای بسیار زیادی وجود دارد تا فردی بتواند کارآمد شود.

به‌طور مثال در جریان قهرمانی در ورزش یک نفر تا بخواهد قهرمان شود علاوه بر همه تلاش‌هایی که می‌کند و همه‌کسانی که مراقبش هستند باید موبه‌مو مقررات حاکم بر ورزش مربوطه را رعایت کند. همین المپیکی که اخیرا برگزار شده شاید بیش از 100 هزار رقابت در آن اتفاق افتاد و در این میزان رقابت 2 یا 3 داور عمدا یا سهوا قضاوت ناعادلانه انجام دادند و تنها همین 3 عدالت ناعادلانه در همه دنیا پررنگ شد، در حالی که صدها هزار داوری در المپیک انجام شد ولی اینقدر مقررات جدی و خشن و بدون تعارف است که آن چند داوریِ ناعادلانه پررنگ شد و شاید برای همه قهرمانی یک فرد در المپیک چندان مهم نباشد. حال یک نفر می خواهد رئیس جمهور شود و یک کشور 70 میلیونی با همه فرصت ها و تهدیدها و امکاناتش را مدیریت کند، حال این فرد چطور باید شناسایی شود که مشخص شود توان اداره حکومت را دارد یا خیر. اگر فقط وی فرد خوب و متدینی باشد کافی است ؟ البته متدین و خوب حتما باید باشد ولی اصلا کافی نیست، اینکه فقط تحصیلات داشته باشد کافی است؟ قطعا باید همه این موارد را داشته باشد ولی هیچ کدام کافی نیست اینکه من این همه اصرار دارم که جریانات باید حزبی شوند، طبیعتا یک حزب 10 هزار، 100 هزار نفره و چند میلیون نفره 4 سال کار می کند و افرادش را ازهر لحاظ  تمرین می دهد و بالا می برد و به مرحله یک هشتم که هیچ یک چهلم نهایی می رساند.

 آمریکا چند ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری دارد، در این کشور 2 حزب پرقدرت وجود دارد که از هر حزب روز اول 20 کاندیدا معرفی می شود ولی در نهایت یک نفر تعیین می شود حال عده ای می گویند چرا اصولگرایان 5 کاندیدا دارند، این اشکالی ندارد حتی اگر 20 کاندیدا باشند هم اشکالی ندارد ولی در نهایت باید تنها یک نفر بماند و نماینده حزب اصولگرا و اصلاح طلب در فینال با یکدیگر مسابقه دهند.

اینکه می گویید یک رئیس‌جمهور چه مشخصه هایی باید داشته باشد متاسفانه باید بگویم که مشخصه رای آوردن با مشخصه مدیریت در بسیاری از موارد با یکدیگر تطبیق ندارد و این یکی از مشکلات اساسی ماست . آقایان و خانم هایی که در مجلس انتخاب شدند آدم های خوبی هستند ولی افراد بسیاری در کشور داریم که لیاقت حضور در مجلس را دارند که بخاطر وجود دعواهای جنجالی و تخریبی حوصله ورود به عرصه انتخابات را ندارند. بعضا فردی که حس می کنیم مناسب ریاست جمهوری است نه تنها وارد میدان نمی شود بلکه باید کلی هم از وی خواهش کنیم که حاضر به ورود به عرصه انتخابات شود و این وضعیت به سامانی نیست.

«رفاه و عدالت» مطالبات بالفعل مردم است و کاندیداهای سال 96 باید بر آنها تاکید کنند

فردی که می خواهد وارد رقابت شود، باید به چه موضوعی در همان فضای هیجانی تاکید کند که بتواند به عنوان رقیب اصلی جریان اصلاح طلبی معرفی شود؟

واقعیت امروز این است که مردم عدالت و رفاه می خواهند ولی یکسری مطالبات ناگفته وجود دارد که مردم اصلا مطالبه هم نمی کنند. امنیت که جزء اولین و قدیمی ترین و اصلی ترین مطالبات همه انسان ها است تنها زمانی که وجود نداشته باشد، مهم تلقی می شود اما الان که امنیت وجود دارد اگر از مردم بپرسیم اولین مطالبه شما چیست شاید از 100 نفر یک نفر هم به امنیت اشاره نکند چرا که امنیت وجود دارد اما اگر یک ترقه در تهران منفجر شود مردم همه مطالبات را کنار می گذارند و به امنیت اشاره می کنند بنابراین فردی که می خواهد رئیس جمهور شود باید هم مطالبات بالقوه  و هم مطالبات بالفعل مردم را جواب دهد .

امروزه مطالبات بالفعل مردم رفاه و عدالت است. عدالت جامع تر از عدالت اقتصادی است؛ امروزه نیاز مردم بیشتر معطوف به عدالت درمانی، آموزشی، اقتصادی، سرمایه گذاری و فرصت های شغلی است و باید جلوی فساد اقتصادی گرفته شود البته شاید فساد اقتصادی عدد بالایی نباشد، مثلا در بحث حقوق های نجومی اگر رقم را خیلی هم بالا ببریم یک هزارم بودجه کشور هم نمی شود ولی یک هزارم که هیچ یک میلیون بودجه کشور هم باشد، فساد محسوب می شود و مردم را ناراحت می کند.

چهره جدید در جریان اصولگرایی در میدان رقابت موفق‌تر است/ کاندیداهایی که در گذشته پیروز رقابت نبوده‌اند، این بار هم توفیقی نخواهند داشت

در مجلس هفتم و شورای شهر دوم جریان اصولگرایی با چهره های جدید پیروز موفق انتخابات شدند، در انتخابات آینده نیز می تواند چنین اتفاقی رخ دهد؟

معتقدم افرادی که در گذشته کاندیداهای ریاست جمهوری شدند و موفق نشدند دیگر مردم توجهی به آنها نمی کنند. در انتخابات مجلس نیز فردی که در دوره های اول تا هشتم مثلا رای کمی بیاورد ولی در دوره نهم نماینده شود، کم داریم ما اینگونه افراد را یا اصلا نداریم و یا اگر هم داریم بسیار اندک هستند.

ممکن است امروز فردی در حوزه انتخابیه اش دوم شود ولی در دوره بعد مردم به وی رای دهند ولی اگر 6 بار در انتخابات شرکت کرد و دوم شد دفعه بعد دیگر مردم به آن فرد رای نمی دهند از این رو حس می کنم خیلی از کاندیداهایی که تا الان مطرح بوده اند نباید در انتخابات شرکت کنند، ضمن اینکه برای آنها احترام هم قائل هستم و بعضی از آنها را واقعا برای ریاست جمهوری لایق می دانم.

 در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس دو وجه وجود دارد یکی اینکه کاندیدا باید لیاقت داشته باشد و دومی اینکه در میان مردم از محبوبیت برخوردار باشند؛ ممکن است فردی لایق باشد ولی مردم دوستش نداشته باشند بنابراین قطعا اگر بشود از بین چهره جدیدی که قبلا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده است، انتخاب کنیم، خوب است، البته چهره جدید به معنی چهره گمنامی که تا به حال در فعالیت های سیاسی اصلا حضور نداشته و ظرف 35 سال گذشته نه قهرمان جنگ بوده و نه قهرمان اقتصادی و فرهنگی و... نیست ولی فردی که در رقابت‌های انتخاباتی تا به حال حضور نداشته اگر در انتخابات شرکت کند احتمال می دهم که شانس برنده شدنش بیشتر باشد.

یک قهرمان اقتصادی می‌تواند پیروز انتخابت 96 باشد

قهرمانان کدام یک از عرصه هایی که عنوان کردید قدرت بیشتری دارند؟

اقتصادی. اگر مدیران اقتصادی قدرتمند و شناسنامه دار باشند شانس بیشتری دارند، البته همین الان نیز افرادی داریم که مدیران بنگاه های اقتصادی بزرگ هستند ولی موفق نیستند البته افراد خوب و دست پاک و دلسوز و متدین هستند ولی نتوانستند قهرمان باشند.
می‌توانیم تیم متشکلی از افراد موفق در هر بخشی را به‌عنوان تیم دولت آینده معرفی و یک نفر را از میان آن‌ها کاندیدا کنیم

اگر شرایطی را فراهم کنیم که تیمی مرکب از افراد موفق مثلا بهداشت و درمان، مسکن، سیاست خارجی و ... تشکیل دهیم و کسی که شاید در قله هم نباشد ولی از سوی تیم مورد قبول باشد، راس گروه قرار دهیم می توانیم با چنین مدلی موفق شویم؟ آیا این مدل متصور شرایط فعلی انتخابات است؟

قابل تصور است ولی کابینه کامل را نمی توان چید.برخی از اینها هم هستند که نیاز به رای اعتماد مجلس دارند و یک کاندیدای ریاست جمهوری از الان نمی تواند بگوید که به طور مثال وزیر مسکنش کیست چرا که در نهایت باید با مجلس تعامل کند ؛ من هم در دولت اصلاحات، هم دولت احمدی نژاد و هم دولت روحانی گفتم که 3 عنصر هستند که اگر اینها هماهنگ و مقتدر باشند بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی کشور را می توانند حل کنند، این 3 عنصر یکی رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس بانک مرکزی و سومی هم وزیر اقتصاد است، خیلی از وزرای دیگر هم هستند اما اقتصاد کلان کشور دست این فردی است که گفتم و اگر این 3 فرد با یکدیگر هم موضع، هم گفتار و همراه نباشند برای خود دولت مشکل ایجاد می کنند چه برسد به مردم و مجلس و ...

البته کاندید ریاست جمهوری می تواند بگوید که تیم اقتصادی اش چه کسانی هستند و حتی معاون اول خودش را نیز می تواند معرفی کند چرا که معاون اول نیاز به رای اعتماد ندارد و کاندیداها باید حداقل معاون اول و مسئول سازمان برنامه و بودجه را معرفی کنند تا فعالان اقتصادی بتوانند قضاوت عادلانه تری را درباره داشتن یک تیم اقتصادی موفق در دولت داشته باشند.

در اصولگرایان نیز می تواند این اتفاق رخ دهد؟
پیشنهاد خوبی است و تلاش می کنیم.

نهی رهبری درباره احمدی نژاد کمکی به رأی آوری روحانی نخواهد کرد

نهی رهبری درباره احمدی نژاد به رأی آوری روحانی کمک کرد؟

خیر. احمدی نژاد در بین اصولگرایان دو جبهه دارد. قبلا نیز گفتم هم مخالفان احمدی نژاد خیلی شاد نباشند و هم موافقان وی خیلی ناراحت نشوند بالاخره یک مصلحتی در کشور بوده و تشخیص هم داده شده و ما نیز کاملا حس می کنیم که ریشه های این مصلحت چیست و اگر احمدی نژاد می آمد و می ماند حتما همه اصولگرایان روی وی تفاهم نمی کردند، نمی گویم حمایت نمی کردند شاید بخشی از اصولگرایان نیز از وی حمایت می کردند ولی حتما یک وحدت جدی در اصولگرایان ایجاد نمی شد بلکه یک تفرقه ایجاد می شد و الان که احمدی نژاد نیست احتمال وحدت بیشتر شده نه اینکه وحدت صددرصد باشد خیر ولی اینکه کسی فکر کند با رفتن احمدی نژاد آرای روحانی بیشتر شد، اینگونه نیست چرا که کسانی که به احمدی نژآد رای می دادند قطعا در هیچ حالتی به روحانی رای نمی دهند ولی معتقدم جناح رقیب روحانی مستحکم تر می شود.

 در صحبت هایتان گفتید اگر تعدد کاندیدها وجود داشته باشد ایرادی ندارد؟

این را نگفتم. گفتم اگر پیش از انتخابات تعدد کاندیدها وجود داشته باشد اشکالی ندارد ولی اتفاقا وقتی به انتخابات می رسیم باید یک فرد مطرح باشد و اشکال این است که از اول تعدد است و در آخر نیز این تعدد می ماند و این حتما عیب است.

از همین امروز باید سراغ عده‌ای برویم و بگوییم که در انتخابات کاندیدا نشوید

چگونه می توان تعدد کاندیداها را در انتخابات مدیریت کرد چرا که این تجربه را داشتیم که عده ای با اسم ائتلاف آمدند ولی در نهایت نیز این اتفاق نیفتاد؟

داشتن احزاب برای همین است شاید یکی از روش های خوب این است که از همین الان باید سراغ عده ای برویم و بگوییم که در انتخابات شرکت نکنند نه اینکه برویم و بگوییم که شرکت کنید و باید همین افرادی که مظان کاندیداتوری هستند را بگوییم که در انتخابات شرکت نکنند چرا که اگر فردی وارد میدان شود و تا یک ماه مانده به انتخابات در این میدان باقی بماند آن وقت کنار گذاشتن آن فرد سخت می شود؛ جریانی که گفتم در حزب اتفاق میفتد چرا که حزب مقررات دارد و افراد درحزب حتی تا نیمه نهایی انتخابات نیز شرکت می کنند ولی در مرحله نهایی کنار می روند به طور مثال در مرحله نیمه نهایی انتخابات آمریکا کلینتون با سندرز رقابت کرد و کلینتون برنده شد، دراین قضیه با وجود آنکه سندرز تا یک هفته ناراحت بود ولی بالاخره بیانیه داد و از کلینتون دفاع کرد چرا که چاره ای نداشت و مقررات حزبی اینطور حکم می کرد اما اینجوری که جریان ها در کشور ما فعال هستند تا زمانی که جریان حزبی از کسی حمایت می کند آن فرد نیز در عرصه حضور دارد ولی وقتی جریان گفت از انتخابات کنار بکش فرد عنوان می کند که به طور مستقل ادامه خواهد داد.

نظرات بینندگان