arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۶۳۸
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۴۴ : ۰۱ - ۰۵ تير ۱۳۹۰
درحاشيه جدال قلمي برگزيدگان يک جايزه ادبي؛

اتهام ؛ سرقت ادبي

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آرش شفاعي:رؤيا زرين را با مجموعه «مي خواهم بچه هايم را قورت بدهم» مي شناسيم. اين مجموعه در نخستين دوره جايزه ادبي خورشيد که به زنان شاعر اهدا مي شود برگزيده شد. کتابي که شعرهايش در فضاي روايتي اسطوره اي و با اتکا به زباني متأثر از کتاب مقدس و تلفيق اين روايت با زندگي ذهني انسان امروز، تجربه نويني در نوع خود بود و استقبالي نيز که از آن شد نشان دهنده عطش مخاطبان شعر امروز براي خواندن شعري متفاوت و از جنسي ديگر بود.
سال گذشته جايزه ادبي خورشيد در بخش شاعراني که هنوز مجموعه اي منتشر نکرده اند يک شاعر جوان زنجاني به نام «نسيم جعفري» را برگزيد. با نام اين شاعر دو سال پيش در جريان داوري شعرهاي جايزه شعر خبرنگاران آشنا شدم. در همان داوري نخست، شعر او نيز شعري از جنسي ديگر و متکي بر روايتي اسطوره اي و بياني نزديک به لحن کتاب مقدس بود. اگر چه او آن سال رقابت را به شعرهاي جنون آميز و وحشي مصطفي غضنفري باخت اما داوران متفق القول بودند که مي توان به زبان و ذهن خلاق شاعر اميد بست تا اين که سال بعد جايزه ادبي خورشيد نام نسيم جعفري را به عنوان برگزيده اعلام کرد.

شروع ماجرا

وبلاگي در فضاي ادبي چندي پيش با نام «شعر را سرمي برند» توسط فردي به نام ماکان مسيحا راه اندازي شد که نويسنده وبلاگ پس از شرحي در مذمت همه جوايز ادبي مدعي شده بود نسيم جعفري اشعار رويا زرين را سرقت کرده است .
اين تجربه قبلاً در فضاي مجازي تکرار شده بود و وبلاگ هاي ديگري مدعي تاثيرپذيري شاعر خانم ديگري از چند شاعر شده بودند. اگر چه شفاف شدن فضاي ادبي و ايجاد امکان گفتگو درباره شعر شاعران امر مبارکي است اما اين گونه وبلاگ ها که مدعي روشن گري و ايجاد فضاي تعامل درباره شعراند با مسدود کردن امکان گذاشتن نظر عملاً به گفتگويي يک طرفه بسنده کرده اند.
ماکان مسيحا که گويا ارتباط نزديکي با شاعر دارد در وبلاگش مژده داده بود که به زودي يادداشت خانم زرين درباره اين مسأله منتشر خواهد شد تا اين که او چند روز پيش ايميلي گروهي براي تعداد زيادي از شاعران ارسال کرد به اين مضمون که: دوستان عزيز به سايت تابناک سر بزنيد يادداشت رويا زرين. در يادداشتي که در سايت ياد شده منتشر شده است نامي از رويا زرين نيامده بود اما زبان نوشته اول شخص از زبان وي بود که چنين گلايه کرده بود: چندي پيش کتاب سومين برنده خورشيد به دستم رسيد وحيرت زده شدم وهر چه جلوتر مي رفتم حيرتزده تر. تعداد تواردهاي بي ذکر نام و گيومه در اين کتاب و تعداد برداشت ها و تاثير پذيري ها آن قدر زياد بود که کتاب مذکور را رونويسي ناشيانه اي يافتم از کتاب «مي خواهم بچه هايم را قورت بدهم» که اولين برنده همان جايزه بود.
او سپس به ذکر مواردي از اين سرقت ادبي مورد ادعاي خود پرداخته بود که تعدادي از اين نمونه ها، استفاده از اصطلاحات و تعبيراتي چون «فرامين»، «فيلادلفيه»، «مرا ببوس»، «در مقابل مرگ برابريم»، «ژان دارک» و مانند آن است.
در پاسخ هايي که اغلب کاربران سايت بر يادداشت شاعر گذاشته اند بر اين نکته تأکيد شده است که اين نمونه ها اثبات کننده وجود سرقت ادبي در متن مورد ادعاي خانم زرين نيست .

پاسخ از زنجان رسيد

نسيم جعفري در پاسخ به اين يادداشت در متني با تيتر «به رؤياپردازي هاي رؤيا زرين» در وبلاگ شخصي اش نوشت: صادقانه اعلام مي کنم که پيش از اين نمي دانستم ضرب المثل معروفي چون «پا را از گليم خود درازتر کردن»، جمله «مرا ببوس» (مربوط به آواز مشهور مرحوم گل نراقي)، يا مثلاً عبارت بسيار استعمال شده اي چون «نيمه روشن» که دست بر قضا، نام فيلمي ايراني نيز هست، يا واژگاني نظير «فرامين»، «ابتر»، «متنفر»، «لامسه»، «عزيزم» و همچنين افعالي چون «يادم رفته»، «برويد»، «مي ترسم» و... به نام خانم رؤيا زرين ثبت شده است و بنابراين از ايشان خواهش مي کنم فهرست تمام افعال، عبارات، صفات و ضرب المثل هاي فارسي را که شاعراني غير از ايشان حق به کار بردن آن در شعر خود را ندارند، در دايرَ المعارفي گرد آورند تا از اين پس با مراجعه به آن، ديگر چنين خبط هايي از کسي سر نزند!
وي در ادامه نوشته است: اما مي رسيم به واژگان و عباراتي نظير «فيلادلفيه»، که در کتاب داخل گيومه آمده، يا «مردمان زلال» و «بزرگ ترين آب ها»، که درون گيومه قرار گرفته است. همچنين، جمله «دنيا برايم از دکمه هاي پيراهن تو آغاز مي شود» داخل گيومه است و حتي جمله «در مقابل مرگ برابريم» را که اصلاً متعلق به شخص رؤيا زرين هم نيست اما در اشعارش استفاده کرده، داخل گيومه آورده ام.البته جعفري ننوشته است که آيا تنها به آوردن گيومه بسنده کرده است يا نام شاعري را که از او نقل قول کرده نيز در کتاب آورده است يا خير؟
در پايان مطلب شاعر زنجاني از رويا زرين به تلخي و تندي گلايه کرده و از اين که خواننده اشعار او بوده اظهار تأسف کرده است.

حرفهايي درباره اين دعوا

هر کس با شعر برخوردي حرفه اي دارد و شعر معاصر و فضاي آن را مي شناسد متوجه مي شود که شاعري چون نسيم جعفري تحت تأثير فضا و روايت زرين است، اين نکته پوشيده اي نيست و حتي خود جعفري نيز به شکلي آن را تأييد کرده است. مسأله اين جاست که ورود شخصي خانم زرين و انتشار يادداشت شتاب زده وي در يک سايت پرمخاطب که بسياري از بازديدکنندگانش با شعر آشنايي حرفه اي ندارند تا چه اندازه به وزن و اعتبار شاعري خود او کمک کرده است؟ رؤيا زرين شاعر شناخته شده اي است و هر شاعري که به شخصيت و وزني در حوزه ادبيات معاصر دست يافته است بايد چگونگي رفتار حرفه اي و سنجيده و مديريت هيجان را براي حفظ اين موقعيت حرفه اي آموخته باشد. آيا با مثال هايي که زرين از تاثيرپذيري جعفري از شعر خود داده است مي توان شاعر جوان را به سرقت ادبي متهم کرد؟
شايد آغاز شدن اين گونه مباحث از اين جهت که به شفاف تر شدن حوزه ادبيات معاصر کمک مي کند مفيد باشد منتها چگونه وارد شدن به چنين مبحث حساسي نيز به اندازه طرح مسأله مهم است. اميدواريم خانم زرين (به خاطر شکل طرح مسأله) و خانم جعفري (به خاطر عدم رعايت دقيق حقوق مؤلف) رفتارهاي غيرحرفه اي خود را در اين عرصه بپذيرند و گفتگوي ميان اين دو شاعر از اين مرحله به بعد با رعايت آداب حرفه اي نقد ادامه يابد. گروه ادب و هنر روزنامه قدس آماده درج نظرات دوشاعر در اين حوزه با رعايت ادب نقد است.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
میثم قلیان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
0
0
سلام. جناب شفاعی را با نقدهای ارزشمندش میشناختم و افسوس که میشناختم. اما امروز و با این نقد غیرحرفه یی و متعصبانه که ناشی از عدم خوانش این دو اثر و عدم تطابق واقعی آنهاست باید نام ایشان را از جمله منتقدین منصف حذف و به فهرست کسانی اضافه کرد که مینویسند و مینویسند اما باری به هر جهت. تا سطری پر کنند و ستونی در روزنامه یی به نام خود نمایند. البته متاسفانه عرصه ی ادبیات فارسی همواره از وجود این به اصطلاح منتقدان بی طرف مملو بوده است. جناب شفاعی! در کجای دفاعیه ی خانم زرین آمده است که واژه ها در انحصار ایشانند و کسی حق استفاده از آنها را ندارد؟ یا دستنوشته ی خانم زرین را به درستی نخوانده اید یا دو کتاب را با هم مقایسه ننموده اید. رویا زرین از مضامینش دفاع کرده نه از واژه هایش که شما چند کلمه را گزینش کرده اید و نوشته اید که این کلمات در انحصار رویا زرین نیستند. از منتقدی مثل شما بعید بود که بدون در نظر داشتن سواد مخاطب حرفه یی ادبیات اینگونه بی گدار به آب بزنید و با نگاهی یک طرفه که ناشی از اشتیاق شما به شعر خانم جعفری است اینگونه تشت رسوایی خود را در عرصه ی نقد به اصطلاح بی طرفانه از بام بیندازید.
مضافا اینکه چگونه است که نسیم جعفری چند سال در عرصه ی شعر قلم زده و اصطلاحا شاعر حرفه یی است اما از گیومه و قوانین آن بی اطلاع است و تعجب آور تر این است که حضرتعالی هم از این گناه جعفری به سرعت رد می شوید؟ نکند شما هم که مثلا ناقد حرفه یی هستید از این قانون ابتدایی بی اطلاع باشید؟ دوستانی هستند که یادتان بدهند و یاد همه مان بدهند که سرقت ادبی نکنیم و کوس نداشته های اخلاقی و ادبیمان را نکوبیم و دستی دستی خود را رسوا نکنیم. جعفری در وانفسای اینترنت و کتاب و اس ام اس و هزار ابزار دیگر نه اولین کسی است که به اصطلاح ناشیانه به کاهدان زد و نه آخرین کس. شما قرار بود در جایگاه قضاوت بنشینید که عدالت قرون وسطایی و آگاهی شاعرانه تان بر همه روشن شد. جناب شفاعی اندکی از حرفهایم را گفتم و راست و حسینی هم نام و مشخصات و آدرس را برایتان گذاشتم که مثل خیلی ها در پرده ی نام های مستعار به تماشای سرقت های ادبی و قضاوتهای حامیان آنها ننشسته باشم. خداحافظ نقدهای منصفانه! بدرود شفاعی!
میثم قلیان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
0
0
سلام مجدد. آنچه از قلم افتاد و اسباب ادا نشدن حق مطلب بود، تلاش برای پاک کردن صورت مساله به جای یافتن راه حل توسط آقای شفاعی بود. به این جمله ی غیر حرفه یی در عالم نقد ادبی که بیانگر غلبه ی تعصبهای درونی آقای شفاعی بر فضای عادلانه ی نقد ایشان است در متن فوق در بخش شروع ماجرا، خط هشتم، توجه کنید: «ماکان مسيحا که گويا ارتباط نزديکي با شاعر دارد ...». اولا ایشان نفرموده اند که مرجع این «گویا»ی غیرحرفه یی و با برداشتی دیگر ،غیر اخلاقی، کدام خرس خاله است که ایشان با قطعیت آنرا در نقد خود نقل کرده اند و آنرا دستمایه یی برای منحرف کردن ذهن تیزپوی مخاطب قرار داده اند؟ ضمنا به جناب شفاعی می گویم : حضرت آقا! منقول است که « در گذشته یی نه چندان دور که تعصبات مردان ایرانی مانع حضور زنانشان در خیابانها میشد، جوانی با تاسف به دوستش گفت : تعصبت کجا رفته ؟ بیچاره! مادرم ، مادرت را در خیابان دیده است. دوست پر حوصله اش فرمود: اگر مادر تو در خیابان نبوده، مادر مرا از کجا در خیابان دیده؟»
گفتم که بدانید که نمیتوانید با طرح جمله های غیر حرفه یی و گذر سریع از آنها باعث شوید که ذهن مخاطب، رشته ی کلام را در طول و عرض جغرافیایی کلامتان از دست بدهد. دفاع ماکان مسیحا به زعم حضرتعالی، ناشی از آشنایی نزدیک او با زرین است. دفاع شما از سرکار خانم جعفری به چه معناست؟ دیدید سر رشته گم نشد؟ اخلاق، مهمترین دست افزار ناقد است و پاک شدن آن از خاطر هر نویسنده و ناقدی آن می کند که شما در نقدتان کردید. امیدوارم بدون در نظر داشتن تعصب ها، دوستی ها، فامیلی ها و همه ی اینها بتوانید خانه تکانی مناسبی به نقادیتان بدهید و سرکار خانم جعفری را که از شاعران محترم و جوان کشور است با این دفاعتان تشویق به تکرار اشتباه نکنید.
میثم قلیان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
0
0
سلام. چرا نظر دوم اینجانب در این پست درج نمی شود؟ نکند که کاربران محترم این وب سایت هم همرای جناب شفاعی باشند که از درج آزاد نظرات خودداری میکنند؟
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۲۹
0
0
سلام .بیشتر دقت کرد می توان فهمید که حق با چه کسی است او که دوسال پیش به چاپ رسانده یا او که برنده جایزه خورشید شده و تازه چاپ کرده
نظرات بینندگان