پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 16 روز و شب گذشته از تيرماه سنه 1390 خورشيدي هوا كم كم كاملاتاريك مي شود. آسمان پايتخت بي ستاره است و از يك روز گرم ديگر تابستان تهران گذشته و زمان پرواز پرنده شب كور فرارسيده كه نمي دانم از كجا سر از تالار وحدت درآورده است؛ كه اين روزها پيچيده در بال هاي گشوده شده سيمرغ است.
به گزارش انتخاب به نقل از شرق، سيمرغي كه با پر زدنش هم صدايي «همايون» و سازهاي ايراني تولد و عاشقي خردمندترين پهلوان ايراني را روايت مي كند: دستان سام. نور صحنه كم رنگ مي شود و در ميان صداي سازهاست كه نواي نيايش سام نريمان كه هراسناك از ديدار كودكي كه بعد از سال ها يزدان به او اعطا كرده مي پرسد: «كه اي برتر از كژي و كاستي/ بهي زان فزايد كه تو خواستي/ اگر من گناهي گران كرده ام/ و گر كيش اهرمن آورده ام/ به پوزش مگر كردگار جهان/ به من برببخشايد اندر نهان...» اما پهلوان پهلوانان ايران به پادافره گناهي كه نمي داند چيست، گناهي بزرگ را مرتكب مي شود و كودك موي سپيد خودش را پاي البرز كوه رها مي كند تا سيمرغ اسطوره اي در زير بال و پرش او را بپروراند.
اينجا هر چند تالار وحدت است و اين يكي از داستان هاي اسطوره اي شاهنامه، اما اين بار زال و سيمرغ نه در تصوير و بازي كه در نواي موسيقي در هم پيچيده و همراهي دوباره همايون شجريان و حميد متبسم با داستان هاي شاهنامه.
كنسرتي كه به جز پاره نخست تكرار كنسرتي است كه سال گذشته با رهبري محمدرضا درويشي اجرا شد، اما اين بار خود متبسم كه به تازگي از هلند بازگشته؛ به جز تنظيم و آهنگسازي، هدايت اين اركستر حدود 30 نفري از تركيب سازهاي ايراني را برعهده دارد. كنسرت در دو بخش و سه پاره تنظيم شده.
پاره نخست با نام «ونوشه» بر اساس نغمه مازندراني در آواز دشتي است. اما بعد از پايان اين بخش است كه متبسم به همراه همايون شجريان روي صحنه مي آيند تا بخش اصلي كنسرت كه در دو بخش داستان زال و سيمرغ و داستان عاشقي پهلوان سپيد موي شاهنامه و رودابه است، آغاز شود. موسيقي در بخش نخست كه داستان تولد زال و بي مهري پدر از ديدن موي و صورت سپيدش است تا رها شدنش در پاي البرز كوه و بزرگ شدنش توسط سيمرغ بيشتر مايه رزمي دارد و همراهي سازهاي كوبه اي و زهي است.
ديباچه در دستگاه چهارگاه آغاز مي شود و شش پرده آن بعد از گذر از چندين دستگاه موسيقي به دستگاه نوا مي رسد. شجريان جوان هرچند اين روزها در سكوت خواسته و ناخواسته پدر به جاي او هم مي خواند. آوازش در دستگاه چهارگاه جايي كه داستان زال آغاز مي شود، با وجود تنظيم نبودن ميكروفن و پخش ضعيف تالار وحدت و شنيده شدن صداي خش خش قدرتمند است. او اين آواز را در پرده هاي مختلف اجرا مي كند؛ از چهارگاه به همايون مي رود و از اصفهان و ماهور به نقالي مي رسد.
هرچند كه گروه كر را در بيشتر حماسي شدن كار ناديده گرفت. در ميان روايت داستان زال و سيمرغ جايي كه سيمرغ كودك را پيدا مي كند كه پرواز سريع پرنده اي كوچك در تالار وحدت نگاه ها را به خود جلب مي كند.
پرنده اي كه به نظر گنجشك مي آيد اما با كمي دقت بر بال هاي چرمي اش معلوم مي شود خفاش كوچكي كه معلوم نيست از كجا در ميان اين همه آلودگي و بي درختي در مركزي ترين نقطه تهران سر از تالار وحدت درآورده است؟ با اين همه داستان سيمرغ در ميان اوج گرفتن هاي مرغ شب كور به بخش دوم مي رسد كه داستان عاشقي پهلوان خردمند شاهنامه با دختر مهراب كابلي است.
داستان در ميان اين جملات سيمرغ در اوج صداي موسيقي در حالي به پايان مي رسد كه تشويق تماشاگراني كه از هر گوشه شهر به تالار وحدت آمدند با تكرار نام شجريان همراه مي شود.