پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حضور ترزا می در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس تردیدهای زیادی را در رابطه با وابستگی این شورا و برنامههای کاری و غربی - آمریکایی و نقش و افق تأثیرگذاری کشورهایی نظیر آمریکا و انگلیس در مناسبات کشورهای منطقهای ایجاد کرده است. همچنین به نظر میرسد انگلیس اخیراً توجه ویژهای را به تحولات منطقه معطوف کرده و به دنبال مشارکت استراتژیک با کشورهای خلیج فارس در راستای منافع و اهداف راهبردی خود است.
مشارکت نخست وزیر انگلیس در اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس یک سال بعد از حضور فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه در این نشست صورت گرفت که اولین رئیس یک کشور غربی بود که در این اجلاس حضور پیدا میکند. پس از وی نیز باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا در آوریل گذشته در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض حاضر تا در رابطه با امضای برجام و آنچه که سیاست باز واشنگتن در قبال ایران توصیف می شد، به کشورهای این شورا توضیح دهد.
بخش دوم: شورای همکاری خلیج فارس، چالش ها و اهداف
شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 و در زمان جنگ اول خلیج فارس در فضای سیاسی، نظامی و امنیتی و با ضرورت های اقتصادی آن دوران تاسیس گردید و بعدها با تغییر روند موضوعات و بحران های منطقه ای به سمت همکاری های اقتصادی اعضا حرکت کرد. عواملی چون نوع سیستم سیاسی(پادشاهی، سلطان نشین و شیخ نشین)، وسعت سرزمینی هم اندازه و پیوستگی سرزمینی، جمعیت، مولفه های قومی، زبانی و دینی و مذهبی از جمله شباهت هایی است که باعث شده تا این سازه با وجود اختلافات سیاسی و امنیتی، همچنان بتواند برای بیش از سه دهه به حیات خود ادامه دهد.
درباره علل و عوامل مؤثر بر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس نظرات متعددی وجود دارد ، به صورت کلی عوامل شکلگیری شورای خلیجفارس را سه محور کلان منطقهای میتوان مورد بررسی قرار داد:
- پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران
- حمله شوروی به افغانستان و اشغال نظامی این کشور و بیم کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از نزدیک شدن هرچه بیشتر شوروی به خاورمیانه.
- وقوع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران.
در اولین نشست این شورا که در ابوظبی برگزار شد کشورهای عضو به بررسی خط مشی و اساسنامه شورا پرداخت و مهمترین اهداف تشکیل شورای مذکور را در موارد زیر برشمردند:
- گسترش مناسبات در میان کشورهای عضو
- اتحاد رویه در سیاستهای کلان اقتصادی، مالی، تجاری، آموزشی و قانونگذاری.
- ارتقای سطح علم و فناوری در کشورهای عضو.
- گسترش ارتباطات اطلاعاتی و امنیتی در برابر گروهها و جریانهای مخالف.
- ایجاد یک سازمان دفاعی مشترک.
سران کشورهای عضو شورای همکاری بیش از هر چیز دیگر به اهمیت مسائل نظامی و امنیتی تأکید دارد و در حال بررسی این امور را در صدر برنامهها و اهداف این شورا میدانند. همواره یکی از نگرانی های دولتمردان و حکام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ضعف نظامی است و این ضعف ناشی از وسعت کم سرزمینی و جمعیت اندک آن است. لذا پس از تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، کمیته ای متشکل از روسای ارتش 6 کشور، حداقل سالی دو بار جهت تصمیم گیری در امور همکاری دفاعی مشترک و ارتقای توان دفاعی شورا تشکیل جلسه داده است. توصیه های این کمیته به اجلاس سالیانه وزیران دفاع ارائه می شده که تعیین کننده خطوط این همکاریها هستند ولی حرف آخر و تصمیم نهایی در این زمینه بر عهده شورای عالی شورای همکاری خلیج فارس بوده است.
نقش اجرایی و پشتیبانی در این راستا توسط کمیته نظامی دبیرخانه شورا ایفاء می شود و زیر نظر این بخش، سه بخش فعالیتهای مشترک، آموزش و تعلیم و نیروهای مسلح فعالیت دارند که هر یک از این بخشها به سه بخش فرعی تقسیم می شوند که بتوانند کلیه زمینه های همکاری های دفاعی شورا را پوشش دهند. مسئولیت حساس ارشاد معنوی بر عهده واحد ویژه ای است که در کویت قرار دارد و اجرای توصیه های مدیران ارشاد معنوی ارتشهای شورا را پیگیری می کند.
برنامه های نظامی شورا دارای اهداف بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت است. برنامه های بلند مدت بر تقویت توانایی شورا به مقابله با تعرض و تخفیف وابستگی به تسلیحات، جنگ افزارها، مشاوران و نیروهای مزدور خارجی در ارتشهای 6 کشور مبتنی است.
الف: معضلات امنیتی شورای همکاری خلیج فارس
ساختار نامتوازن قدرت منطقهای و آسیبپذیری امنیتی و ضعف نظامی بالای اکثر اعضای شورا؛ استراتژیهای امنیتی و اقتصادی متغیر قدرتهای فرامنطقهای از جمله آمریکا در خلیجفارس و ممانعت از شکلگیری و تحکیم همگرایی منطقهای و سوءظن و تردید کشورهای عضو نسبت به یکدیگر و تأثیرپذیری از ذهنیت تاریخی مبتنی بر مناقشات بین اعضا، باعث شده تا معمای امنیت همچنان بر شورا سایه بیفکند.
1- ناکار آمدی فرمول امنیت دسته جمعی
هجوم عراق به کویت نشان داد که تمهیدات نظامی شورا نخواهد توانست امنیت آنها را بدون تکیه بر نیروهای خارجی تامین سازد. پیمان های امنیتی با آمریکا، انگلیس، فرانسه و چین در طول این سال ها گویای این موضوع بوده است. ناکام ماندن طرح سلطان قابوس برای تشکیل نیروی صدهزار نفری مرکب از اعضای شورا، ناکارایی سپر جزیره از جمله این موارد است. همچنین در اساسنامه شورا بر 4 محور توانایی های بومی، شورا، عربی و بین المللی تاکید شده است. از زمان اشغال کویت تاکنون لایه چهارم یعنی بین المللی بر دیگر ظرفیت های سایه افکنده است.
2- گرایش به سمت خریدهای تسلیحاتی
تکیه بر لایه بین المللی باعث شده تا اعضا به سمت خریدهای کلان تسلیحاتی گرایش پیدا کنند. در سال های اخیر عربستان به عنوان بزرگترین خریدار عمده تسلیحات در سطح جهان شناخته شد. این نشان از آن دارد که ظرفیت های شورای همکاری ناچیزتر از آن است که بخواهد امنیت اعضا را تامین کند. در واقع مسئله به ظرفیت های بومی دولت های عضو بر می گردد که توانایی این را ندارد که پاسخگوی نیازهای داخلی و در یک مرحله بالاتر شورای همکاری باشد.
3- ائتلاف های فردی با قدرت های فرامنطقه ای
ناکارآمدی فرمول امنیت دسته جمعی و گرایش فردی به خریدهای تسلیحاتی باعث شده تا زمینه ها برای شکل گیری ائتلاف های فردی و به شکل دوجانبه با قدرت های فرامنطقه ای بخصوص آمریکا میان اعضای شورا فراهم شود. اگرچه کلیت شورا در چارچوب استراتژی امنیت ملی آمریکا در منطقه خلیج فارس عمل می کنند، اما این مسئله باعث نشده تا ضرورت های حفظ ائتلاف دوجانبه، نادیده گرفته شود.
ب: چالش های شورای همکاری خلیج فارس
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در حوزه سیاسی، رقابت های آشکار و نهان با یکدیگردارند. تنش ها و سوءتفاهمات سیاسی همواره بر این شورا سایه انداخته و علاوه بر اختلافات ارضی و مرزی میان طرفین، شاهد اختلافات در نگاه به همسایگان و همچنین موضوعات منطقهای پیش رو هستیم. در واقع شورای همکاری خلیج فارس هیچگونه قدرت سیاست خارجی مبتنی بر قرارداد مشخص ندارد. منشور شورا تنها خواستار هماهنگی سیاست خارجی و همکاری سیاسی است. دولتهای عضو در اغلب ابعاد سیاسی و اقتصادی سیاست خارجی، حاکمیت خود را حفظ میکنند و هرگونه محدودیت بر حاکمیت با مقاومت دولتهای عضو مواجه شده و نتیجه آن، عدم شکل گیری اجماع در اتخاذ یک استراتژی هماهنگ در برخورد با موضوعات پیرامونی است. در این چارچوب توجه به اختلافات ارضی و مرزی، نگرانی از هیمنه عربستان بر شورا و اختلاف در نگاه به ایران به عنوان همسایه شمالی است، به آنها اشاره می شود.
1- تلاش عربستان برای تسلط مطلق بر شورای همکاری
به لحاظ شاخص های اقتصادی، سیاسی، وسعت، جمعیت، تاریخ شکل گیری و نفوذ کلی عربستان در جهان عرب، باعث شده تا عربستان در اهداف خود به دنبال بسط نفوذ در شورای همکاری به عنوان مهمترین حوزه سیاسی و امنیتی خود باشد. این مسئله برای قطر و عمان و امارات مطلوب نیست. اختلافات فیمابین در مارس 2014 منجر به فراخواندن سفرای امارات، بحرین و عربستان از دوحه شد. عمانی ها هم به دلیل رویکرد عمدتا متوازن و دور از درگیری خود در شورای همکاری به طور غیرمستقیم از پذیرش این هژمونی خودداری کرده است. تنها بحرین است که کاملا خود را تحت نفوذ برادر بزرگتر شورا قرار داده است. امارات و کویت هم در یک رویکرد بینابین قرار دارند. چرا که عمده تلاش و گرایش این دو کشور مسائل اقتصادی و بسط همکاری های تجاری و گسترش تبادلات بوده است.
2- اختلافات عربستان سعودی و قطر
دو دولت عربستان و قطر، از سال 1965 تاکنون، در نقطه «ابوالخفوس» درگیری دارند. همچنین جزیره «حالول» نیز از موارد اختلاف ریاض و دوحه است و قطر به موافقتنامه 1974 بین ریاض و امارات متحده عربی برسر «خور العدید» معترض است و درگیری فوق همچنان ادامه دارد. در اوت 1992 بین دو کشور درگیری مسلحانه رخ داد و در جریان آن یک سعودی و2 قطری کشته شدند.
اختلاف میان ریاض و دوحه، از درگیریهای سرزمینی و ارضی فراتر رفته و وارد عرصه منطقه ای شده است، بهطوریکه این دو کشور در بسیاری از موارد، در سطح منطقهای و بین المللی مواضعی متضاد اتخاذ میکنند. ماهیت همکاری قطر با اسرائیل، سیاستهای قطر در قبال تحولات منطقه، سیاستهای شبکه الجزیره، حمایت قطر از حماس و اخوان المسلمین از جمله مواردی است که نگرانی عربستان به عنوان برادر بزرگتر را برانگیخته است.
3- دیوار بی اعتمادی بین عربستان و امارات
منطقه نفت خیز «بوریمی» دهه های گذشته مورد اختلاف عربستان و ابوظبی و عمان بوده است که بالاخره در سال 1974 سه کشور طی توافقنامه ای مساله را حل نمودند. ناحیه بوریمی که سرسبز و پرآب و دارای منابع نفتی است طبق این توافقنامه بین عمان (سه دهکده) و ابوظبی (6 دهکده) تقسیم شد و عربستان در سال 1974 در مقابل چشم پوشی از ادعاهای خود بر منطقه لیوا، قسمتی از اراضی امارات متحده عربی را در غرب این کشور (خورالعدید) به دست آورد که بدین وسیله عربستان معبری به خلیج فارس به دست آورد. عربستان همجنین طبق این توافقنامه بهره برداری انحصاری از میادین نفتی زراره را به دست آورد.
«سبرخه مطی» نیز از جمله مناطقی است که در توافق جده به خاک عربستان الحاق شد، امارات عربی متحده مدعی است که این توافقنامه در شرایطی امضا شده است که امارات در حال استقلال بوده و عربستان نیز اعلام کرده بود تا زمانی که امارات شروط توافقنامه 1974 را قبول نکند، این کشور را به رسمیت نخواهد شناخت، به همین دلیل امارات تحت فشار این توافقنامه را پذیرفته و اکنون به آن توافقنامه پایبند نیست.
در سال 2006 سعودیها با طرح احداث خط لولهی «دلفین» برای انتقال گاز قطر به امارات مخالفت نمودند و مدعی بودند این خط از مناطق خاک عربستان سعودی در خور العدید میگذرد. این منطقه هم در سال 1974 طبق قرارداد جده، جزئی از خاک عربستان محسوب شد. پذیرش این مناطق به حاکمیت سعودیها، امارتیها را نگران این موضوع مینماید که منابع نفتی «زرکوه» در محدوده 20 مایلی آبهای سرزمینی سعودیها قرار خواهد گرفت.
عربستان و امارات در زمینه جزئیات جنگ یمن نیز اختلافات قابل توجهی با هم دارند که همین موضوع باعث چند تکه شدن جبهه درگیری ها در یمن شده است.
4- منازعات بحرین و قطر
درگیریهای قطر و بحرین از جمله برسر جزیره «حوار» است که در 20 کیلومتری بحرین و 2 کیلومتری قطر واقع شده است و بحرین تلاش می کند تا حاکمیت خود بر جزایر حوار و زباره را تثبیت و نیروهای خود را در آنجا مستقر کند. در مقطعی بحرین تصمیم گرفت به دیوان دادگستری بین المللی شکایت کند که با میانجیگری کشورهای عضو این اقدام متوقف شد.
5- اختلافات عمان – امارات
عمان خواهان راهی است که آن کشور را به شبه جزیره مسندام از طریق فجیره و شارجه وصل کند و امارات مخالف این درخواست است. این اختلاف در موجب درگیری مسلحانه دو کشور در سال 1979 و قطع روابط میان یکدیگر تا سال 1991 و همچنین برخورد مسلحانه نوامبر 1992 شد.
6- منازعه عربستان و عمان
سفر اخیر دورهای پادشاه عربستان به کشورهای عضو شورای همکاری به استثنای عمان در تلاش آل سعود در دور کردن یا تعلیق جایگاه سلطنت عمان در سیستم کنونی یا آینده کشورهای خلیجفارس تعیینکننده بود؛ زیرا این کشور ورود به جنگ یمن و پیوستن به ائتلاف عربی را رد و بر ایجاد روابط خوب با ایران، سوریه و مصر اصرار کرد و سفارتخانههایش در دمشق و تهران را باز گذاشت و وزیر خارجهاش را برای انجام دیدار رسمی از پایتخت سوریه، دمشق، فرستاد.
ج: ارتباط ایران هراسی در شورای همکاری و خریدهای تسلیحاتی
شورای همکاری خلیج فارس از زمان تاسیس در سال 1981 همواره به مخالفت با جمهوری اسلامی ایران پرداخته و اصولا یکی از اهداف اصلی تاسیس آن ایجاد یک جبهه واحد در بین اعراب برای مقابله با انقلاب ایران و جلوگیری از نفوذ تفکرات انقلابی به کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس بوده است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهان حضور قدرتهای فرامنطقهای در خلیج فارس هستند و این در تعارض با منافع جمهوری اسلامی ایران است. تمایل به حضور قدرت های فرامنطقه ای نقطه تعارضی است بین شورای همکاری خلیج فارس با ایران، که معتقد است باید امنیت به وسیله ی همه ی کشورهای منطقه و با همکاری جمعی صورت گیرد.
روابط جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری خلیج فارس در گرو روابط و مناسبات ایران با مهم ترین عضو این شورا یعنی عربستان سعودی است. تاریخ نشان داده زمانی که روابط ایران و عربستان بهبود یافته است، روابط بین شورای همکاری خلیج فارس و ایران نیز بهتر شده است. در حال حاضر نیز مشکلات و چالش های عدیده ای فی مابین ایران و عربستان وجود دارد و تا زمانی که این مشکلات و اختلافات حل نشود نمی توان به بهبود روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس امیدوار بود.
در سال های اخیر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات به بزرگ ترین مشتری تجهیزات نظامی از امریکا تبدیل شده اند. آمریکا در چند سال اخیر سلاح هایی به ارزش بیش از 33 میلیارد دلار به برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس فروخته است. دلیل اصلی میزبانی اعضای شورای همکاری خلیج فارس از پایگاه ها و نیروهای نظامی آمریکا، تامین امنیت این کشورها عنوان می شود اما بیش از آن که امنیت این کشورها تامین شود، آمریکا از همکاری نظامی با اعضای شورای همکاری خلیج فارس سود می برد.
آمریکا در سال 2014 با 24 میلیارد دلار بزرگترین صادرکننده سلاح در جهان بود که یک سوم همه صادرات سلاح در جهان را شامل میشود. از 24 میلیارد دلار صادرات سلاح آمریکا، 9 میلیارد دلار آن در سال 2014 به منطقه غرب آسیا به خصوص به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس صادر شد.
انتشار گزارش ها درباره خریدهای میلیاردی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس درحالی است که موسسات و نهادهای مالی همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در گزارش های اخیر خود اعلام کرده اند به دلیل کاهش درآمدها، کشورهای نفت خیز حاشیه جنوب خلیج فارس با بحران مالی و ده ها میلیارد دلار کسری بودجه روبرو شده اند. کسری بودجه شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس شامل عربستان، امارات، قطر، عمان، کویت و بحرین، تا پایان سال 2016 به رقم بی سابقه 153 میلیارد دلار رسیده و ادامه این روند، این کشورها را با مشکلات جدی در زمینه های مختلف به ویژه اجتماعی روبرو خواهد کرد. افزایش بی سابقه خرید سلاح از سوی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در شرایطی است که بخشی از این تسلیحات در اختیار گروه های تروریستی در کشورهای منطقه ازجمله سوریه و عراق قرار گرفته است.