پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یكی از كاربران خبرآنلاین از عماد افروغ پرسیده بود: به نظرتان امكان بازگشت آقایان كروبی و موسوی به عرصه سیاست وجود دارد؟
پاسخ وی به این سوال را بخوانید:
این یك سوال مشروط است. این آقایان فعلا در مظان اتهام هستند. این افراد به
عنوان شهروند باید محاكمه شوند و اسناد محكمهپسند علیه آنها مطرح شده و
فرصت دفاع هم به آنها داده شود. در نهایت هم قوه قضاییه با روال قضایی خود
تصمیمگیری كند. ولی به نظر میرسد كه عدهای نمیخواهند این اتفاق رخ دهد و
چنین محاكمهای برگزار شود. چون احساس میكنند در شرایط پیش از محاكمه
بهتر میتوانند اهدافشان را دنبال كنند. اما این زیبنده نظام نیست. اینكه
بگوییم در یك دادگاه صالح به اتهام این افراد رسیدگی شود كه یك تقاضای
غیراسلامی و ضدانقلابی نیست و از آن بوی فتنه به مشام نمیرسد. اتفاقا به
نظرم این درخواست عین بصیرت است.
باید یك اقناع عمومی در این زمینه صورت بگیرد. البته باید این دادگاه
متناسب با كیفرخواست اولیه كه اتهام به ایجاد «انقلاب مخملی» با تمام
شرایطش (زمینهای، ساختاری و عاملیتی) بود، تشكیل شود. البته بماند آن كسی
كه این كیفرخواست را تنظیم كرده خودش متهم اول پرونده كهریزك است. باید
اسناد محكمهپسندی دال بر مخملی بودن اقدامات آنها ارائه شود. اسنادی كه نه
در سند بودنش و نه در دلالتش تردیدی نباشد.
اگر چنین اسنادی هست ارائه دهند. اگر هم نیست بروند مسائل و تخلفات دیگر را
در حد خود بررسی كنند. ولی چون به اتهام اعلام شده این افراد رسیدگی نشده،
شرایط روانی، اجتماعی و فرهنگی مستعدی برای بازگشت این آقایان به عرصه
سیاست وجود ندارد. مگر اینكه بخواهند شرایط را تلطیف كنند و طرفین قضایا
متوجه اشتباهاتشان بشوند و بتوانند در یك فضای سالم اشتباهاتشان را مرتفع
كنند.
البته تاكید دارم كه این اشتباهات طرفینی است و شخصا معتقدم كه اشتباهات طرف قدرت و دولت را نباید دست كم گرفت.
شبهه تقلب را قبلا هم مطرح می كردند اما چنین بازتابی ایجاد نمیشد. برای
رفع شبهه تقلب، باید یك فرایند اقناعی صورت میگرفت. اما چنین نشد. این را
هم بگویم كه بنده در تخلف انتخاباتی مستقیم یا غیرمستقیم هیچ شكی ندارم. من
مترجم كتاب «قدرت، نگرش رادیكال» هستم. در آن كتاب مساله اغوا مطرح شده
است دال بر اینكه صاحبان قدرت نتایج انتخابات را پیشبینی میكنند و سعی می
كنند، خط و ربط دهند. من این خط و ربط ها را در جریان قبل از انتخابات
زیاد دیدم و از نزدیك شاهد دخالت قوه مجریه در فرآیند انتخابات بودم.
نمیتوان
” باید این دادگاه متناسب با كیفرخواست اولیه كه اتهام به ایجاد «انقلاب
مخملی» با تمام شرایطش (زمینهای، ساختاری و عاملیتی) بود، تشكیل شود.
البته بماند آن كسی كه این كیفرخواست را تنظیم كرده خودش متهم اول پرونده
كهریزك است. "
گفت كه اینها تخلف نیست. باید به این تخلفها رسیدگی شود.
من قبلا هم در مورد فتنه نظراتم را دادهام. البته تعریف من از بصیرت با
دیگران متفاوت است. من در اوج آن قضایا كتاب «احیاگری و مردمسالاری دینی»
را چاپ كردم. در آن كتاب من بحثی درباره ولایت فقیه كرده و به سهم خود آن
را تئوریزه كردم و در جایی گفتم كه مهمترین مساله ما وحدت در ذیل اصل ولایت
فقیه است. آن هم در شرایطی كه شعار داده میشد مرگ بر اصل ولایت
فقیه....به علاوه به مواضع بنده در مورد جمهوری ایرانی، همانند مكتب ایرانی
نیز توجه كنید.
من این گونه به بررسی مسائل میپردازم و نباید هم توقع داشت كه مثل برخی
افراد به گونهای موضعگیری كرده و فحاشی و هتاكی و بیحرمتی كنم! من این
رفتارها را عین بیبصیرتی میدانم كه اتفاقا نتیجه معكوس در بر دارد.
من یك سوالی هم دارم كه در وبلاگم نوشتم و آن اینكه «چرا همه با بصیرتهای
خاص دستی در قدرت دارند؟ و چرا آنها كه در قدرت نیستند از نظر گروههای
افراطی بیبصیرتند؟» بالاخره باید این آشفته بازار حل شود و اینگونه نباشد
كه هر كس جرات كرد حرفی بزند، به او دروغ و تهمت ببندند و فحاشی كنند. شما
خودتان شاهدید كه با من چه كردند در زمانی كه تشریح كردم انقلاب مخملی سه
شرط دارد.
این شروط عبارتند از زمینه، عامل و ساختار انقلاب مخملی. زمینه این
انقلابها نشان میدهد كه همواره در كشورهایی رخ داده كه سابقه
توتالیتاریسم یا شبه توتالیتاریسم داشتهاند. ساختار آن هم به ایدئولوژی
براندازی نرم و رابطه سازمانی و مالی به طور خاص رهبری جنبش بر میگردد. بر
این اساس بود كه من پرسیدم رهبر این جریان كیست؟ آیا چنین ارتباط ساختاریی
داشته است یا نه؟ و اگر این دو شرط وجود دارد، آیا شرط اول یعنی سابقه
توتالیتریسم هم در كشور ما وجود دارد یا نه؟ آیا میتوان گفت كه مادر این
سی سال سابقه شبه توتالیتاریسم داشتهایم؟ من میگویم كه چنین زمینهای را
نداشتهایم. اگر هم برای دو شرط دیگر، مدركی هست، آن را رو كنند تا ما هم
ببینیم.
چه چیزها كه علیه من به دلیل این تحلیل ننوشتند! هم علم من را زیر سوال
بردند و هم گذشتهام را و به جای نقد نظراتم انواع و اقسام هتاكیها و
بیحرمتیها را نثارم كردند و تنها نقل قولی از امام از زبان آقای حسن
صانعی تسلیبخش بنده شد. آنقدر فضا را علیه من متشنج كردند كه در یك
جلسهای گفتم: من تا كنون فكر میكردم این جریان مخملی نبوده، چون فضای 30
سال گذشته را توتالیتر یا شبه توتالیتر نمیدانستم. اما حالا كه آقایون
اصرار دارند آنچه رخ داده مخملی بوده، لابد اطلاعاتی دقیقتر از من دارند،
پس حتما در سی سال گذشته ما سابقه توتالیتریسم داشتهایم! بعد از این حرف
من یكی از آقایان گفت كه نه شما همان حرف خودت را بزن و بگو كه مخملی نبوده
است.
من هنوز هم معتقدم كه آنچه رخ داد، مخملی نبوده است و البته همواره بین نیت
غربیها و فعل رخ داده تفاوت قائل بوده و هستم و در نیت سوءدشمنان هیچ
گاه تردید نداشتهام. اما اینكه دو نفری را كه در بهترین حالت هم
نمیتوانستند دو هزار نفر را جمع كنند، بیاورند در تلویزیون و اعتراف كنند
كه مخالف ولایت فقیه بوده و فیالحال متنبه شدهاند كه بیانگر مخملی بودن
یك جریان نیست. وزن این اعترافات چقدر است؟ آن هم اعترافاتی كه بیشتر تحلیل
شخصی آن افراد بود، نه اعتراف! قرار نیست امثال من یا هیچ حرفی نزنند یا
اینكه به زور حرفی در راستای مصالح برخی بزنند. من برای این حرفها آبرویم
را گذاشتهام، قانعم كنید تا حرفی دیگر بزنم.
بالاخره يك آزاده هم در ايران پيدا شد.
خداوند در هر دو دنيا ايشان را آزاده قرار دهد.