پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی درگفتگو باشهروند امروز درباره آغاز حضور مرحوم حجت الاسام صدوقی در قم گفت:
كلاسهایی در آن دوره در قم برگزار میشد كه یكی كلاس خطابه و دیگری كلاس مقالهنویسی بود. به یاد دارم كه كلاس خطابه را آقای خزعلی برگزار میكردند كه خطبای خوبی پرورش داده شد؛ همچون آقایان شیخ عباس شیرازی، فلاح یزدی، مهرپور، مروی، مدنی، فاكر و... . جلسه دیگر، كلاس مقالهنویسی بود كه مرحوم آقای علی حجتی آن را برگزار میكرد. در همین جلسه بود كه آقای خاتمی هم شكوفا شد. اسم این كلاس «هدایت افكار» بود كه من هم در آن شركت میكردم. به یاد دارم كه آقای صدوقی هم گهگاهی در آن به تناسب شركت میكردند.
* آقای صدوقی در پاریس خدمت امام خمینی حضور داشتند. خاطرات آن دوران را بگویید.
نزدیك نوفللوشاتو یك رستورانی كه محل استراحت برخی كه اغلب از دوستان صمیمی حاجاحمدآقا بودند، بود. من هم به این محل هدایت شدم. حاجاحمدآقا خمینی به شوخی به دلیل بههمریختگی محل استراحت، آنجا را «هتل ...» نامیده بودند. من یكی، دو روز اول فقط به نظافت و مرتب كردن آنجا پرداختم. در آن روزها، آقایان شیخ محمدعلی صدوقی، موسویخوئینیها، مرحوم لاهوتی و... را در این مكان میدیدم.
* آن روزها، آقای صدوقی بیشتر به چه اموری میپرداخت؟
اگر كاری روی زمین مانده بود، همه از جمله آقای صدوقی انجام میدادند. اما ایشان به دلیل شخصیتشان و انتسابشان به آیتآلله صدوقی بیشتر به عنوان رابط مطرح میان علمایی كه میآمدند، عمل میكرد. ایشان یاور و همراه گرم و صمیمی برای حاجاحمدآقا بودند. همچنین در روزهای آخر، از طرف حاجاحمدآقا به منزل همسایگان رفتند و از اذیت شدن و شلوغی این مدت از آنان عذرخواهی و تشكر كردند.
* از جلسات و روابط غیررسمی آن روزها در پاریس كه آقای صدوقی هم حضور داشت، بگویید. چه بگومگوهایی آن روزها میان حاجاحمدآقا و آقای صدوقی برقرار بود؟
قبل از بازگشت به ایران،قرار شد به همراه دوستان برای تفریح و گشتوگذار به پاریس برویم. حاجاحمدآقا خمینی اتومبیل پژویی تهیه كرده بودند كه از همان ابتدا شروع به شوخی و مزاح كردند. مرحوم احمدآقا به هر كسی میرسیدند، با ایما و اشاره به زبان فارسی آدرس میپرسیدند؛ مثلا از پیرزنی با ترسیم برج ایفل با دست، آدرس آنجا را طلب میكرد. در این گشتوگذار، حاجاحمدآقا، آقای صدوقی، آقای كفاشزاده، مرحوم آقای لاهوتی، آقای موسویخوئینیها و من بودیم. آقای صدوقی نسبت به رفتارهای حاجاحمدآقا حساسیت داشتند و میگفتند: «در شأن امام نیست كه این كارها را بكنید. شاید شما را بشناسند و برای امام خوب نشود.» حاجاحمدآقا هم برعكس این كارها را بیشتر انجام میداد تا حرص ایشان را دربیاورد. این مسئله واقعا از روابط بسیار صمیمانه این دو بزرگوار خبر میداد. بالای برج ایفل هم حاجاحمدآقا همچنان به شوخی كردن ادامه میدادند؛ مثلا دستمال كاغذی را در فنجان چای میكردند. به یاد دارم، مرحوم آقای لاهوتی به یكی از نقاشان حرفهای دورهگرد آنجا سفارش داد كه پرتره آقای صدوقی و حاجاحمدآقا را بكشد كه كاملا چهره آقای صدوقی ناراحت و اخمو بود و چهره حاجاحمدآقا خندان.
* گویا آقای صدوقی در هواپیمای بازگشت امام به ایران حضور داشتند. در آن مدت نكته خاصی به یاد ندارید؟
در این پرواز، تعداد مسافران به دلیل شرایط خاص آن محدود بود كه یكی از همراهان آقای صدوقی بودند. محل ایشان در هواپیما هم پشت سر امام بود كه با محبت در طول سفر صندلیشان را به دیگران هم میدادند تا كنار امام عكس بگیرند. یكی از آن افراد، من بودم. وقتی پرواز نشست، همه دوست داشتند، همراه امام از هواپیما پایین بیایند. احمدآقا با قاطعیت و محكم گفت: فقط اسامیای كه اعلام میكنم، بلند شوند و دیگران سر جایشان بنشینند. یكی از كسانی كه اعلام كردند، مرحوم آقای صدوقی بود. اگر به عكس امام در پلههای هواپیما نگاه كنید، در انتهای آن عكس ایشان را میتوانید ببینید.
* از نظر حضرتعالی مهمترین نكتهای كه در زندگانی آقای صدوقی دیده میشد، چه بود؟
مهمترین نكته در زندگی ایشان، حضور مشاور و همراهی هوشمند، توانا، مدیر، بااستعداد، پرتحمل و اندیشمند در كنارشان بود؛ همسر بزرگوارشان سركار مریم خانم خاتمی. بسیاری از كمكهای فكری را ایشان به همسرشان میدادند. البته ایشان هم از تفكر و منش آقای صدوقی بهره گرفته بودند. آقای صدوقی هم بارها میگفتند كه مشورتهایی كه همسرم به من میدهد، بسیار كارساز و پراهمیت است. اینگونه است كه ثمره این دو بزرگوار (محمد آقای صدوقی) هم شخصی مطلع با تحصیلات دانشگاهی ـ حوزوی است كه معمم شدنش را هم به خانواده آقای صدوقی و آقای خاتمی تبریك میگویم.