پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سارق مسلحی که در پروندههایی جداگانه دو نفر را به قتل رسانده بود،
با پرداخت دیه از قصاص نجات یافت، اما از سوی قضات به بیش از 18 سال حبس
محکوم شد.
به گزارش انتخاب، سال 90 بود که پلیس در جریان یک سرقت مسلحانه در منطقه مجدیه
قرار گرفت. وقتی نیروهای ویژه پلیس به محل اعزام شدند متوجه شدند عاملان
این سرقت سه نفر بودند که با شلیک تیر به سمت شهروندانی که قصد داشتند از
سرقت جلوگیری کنند یکی از آنها را به قتل رساندهاند.
به دستور بازپرس، جسد مرد قربانی به پزشکیقانونی انتقال یافت و مرد
طلافروشی که مورد سرقت قرار گرفته بود به پلیس گفت: من در مغازه بودم که
سه مرد وارد شدند و سلاح درآوردند و از من خواستند طلاهایم را به آنها
بدهم. من مقاومت کردم، مردم هم به سمت مغازه آمدند و اطراف شلوغ شد. آنها
برای اینکه بتوانند فرار کنند، به سمت مردم شلیک کردند و یک نفر بود که در
مغازه ماند و طلاها را برداشت. آنها بعد از اینکه به یک نفر شلیک کرده و او
را به قتل رساندند متواری شدند.
مدتی بعد مأموران با شگردهای خاص پلیسی موفق به شناسایی و بازداشت متهمان
شدند. در تحقیقات اولیه مشخص شد دو نفر از آنها دایی و خواهرزاده هستند که
همدستی به نام سعید هم دارند. آنها بعد از اینکه مرتکب قتل و سرقت شدند، از
محل فرار و در جایی خود را مخفی کردند. متهمان بعد از بازداشت، به سرقت از
طلافروشی اعتراف کردند و مشخص شد رئیس باند که فردی به نام فریبرز است،
سابقهدار بوده و کارهای خلاف دیگری هم انجام داده است.
فریبرز در تحقیقات به سرقت از طلافروشی اعتراف کرد و گفت: من و
خواهرزادهام بیرون از مغازه ایستاده بودیم و داشتیم مردم را پراکنده
میکردیم، اما آنها نمیرفتند. مجبور شدیم شلیک کنیم و من تیر هوایی زدم و
گفتم اگر نروید به سمت خودتان شلیک میکنم. یکی از تیرها به مردی برخورد
کرد که باعث مرگش شد. من قصدی در کشتن او نداشتم. متهم گفت: دوست دیگرم که
داخل مغازه بود هم داشت طلاها را جمع میکرد و وقتی همهجا شلوغ شد و ما
فکر کردیم هر لحظه ممکن است پلیس برسد، بلافاصله محل را ترک کردیم. این همه
اعترافات سعید نبود. او مدتی بعد از بازداشت اعتراف کرد در یک قتل دیگر
نیز شرکت داشته است. او گفت: سال 87 من در کار قاچاق مواد مخدر بودم و
پروندهای در دادگاه داشتم. فردی به من گفت اگر 50 میلیون تومان به او
بدهم، مشکلم را حل میکند.
بعد از اینکه پول را به او دادم رفت و دیگر خبری از او نشد و من هم در
دادگاه محکوم شدم. قبل از اینکه زندانی شوم، یک روز با او قرار گذاشتم تا
با هم صحبت کنیم و همانجا او را با شلیک گلوله به قتل رساندم. وقتی
ادعاهای این مرد مورد بررسی قرار گرفت و صحت گفتههای او به تأیید رسید،
اولیایدم شناسایی شده و شکایت خود را مطرح کردند. این در حالی بود که دو
متهم دیگر نیز این اعترافات را مورد تأیید قرار دادند و کیفرخواست علیه
متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران
فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده، اولیایدم هر دو پرونده در جایگاه حاضر شده و
درخواست صدور حکم قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم ردیف اول رسید، او اتهام
قتل اول را قبول کرد، اما درباره قتل دوم که در طلافروشی مرتکب شده بود،
ادعا کرد که این قتل ازسوي خواهرزادهاش انجام گرفته است. این گفتهها
مورد تأیید متهمان دیگر قرار نگرفت و براساس مدارک موجود در پرونده، متهم
ردیف اول به دو بار قصاص و هر سه متهم به زندان محکوم شدند و همچنین آنها
محكوم به بازگرداندن پنج کیلو طلایی که مرد طلافروش ادعا میکرد از
مغازهاش به سرقت رفته است نیز شدند.
دو سال بعد سعید موفق شد با پرداخت پولی که هر دو ولیدم خواسته بودند
رضایت آنها را جلب کند. روز گذشته جلسه رسیدگی به پرونده این متهم بهلحاظ
جنبه عمومی جرم برگزار شد. متهم در جلسه رسیدگی یکبار دیگر ادعا کرد قتل
مرد شهروند مقابل طلافروشی کار او نبوده است و ادامه داد: بعد از
زندانیشدن ما، خواهرزادهام بر اثر سرطان در زندان جانش را از دست داد و
حالا که او مرده است، من نمیتوانم ادعایم را ثابت کنم. ضارب من نبودم، من
فقط تیر هوایی شلیک کردم و خواهرزادهام که کمی دورتر از من بود نیز شلیک
کرد که این قتل به دست او اتفاق افتاده است چون او بود که مستقیم شلیک
کرد. ضمن اینکه طلاهایی را که مرد طلافروش هم ادعا میکند من برنداشتم و
همدست دیگرم برداشته است، اما تا جایی که من میدانم، طلایی از مغازه خارج
نشد، چون ما ترسیديم پلیس بیاید و بلافاصله آنجا را ترک کردیم.
با پایان جلسه رسیدگی، متهم بهخاطر دو قتلی که مرتکب شده بود، بهلحاظ
جنبه عمومی جرم به 18سال و ششماه حبس محکوم شد. این در حالی است که متهم
بهخاطر سرقتهایی که انجام داده نیز به حبسی جداگانه محکوم شده است.