پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : از نگاه من عملکرد صداوسیما از منظر کارشناسی رسانهای از سه زاویه قابل بررسی است. بخش نخست این مبحث درباره بخش خبری است. همانطور که میدانید وقتی صحبت از خبر میکنیم، قبل از اینکه اتفاق به خبر تبدیل شود؛ با سه حالت مواجه هستیم. یا این رویداد را «فرآیندمدار» بررسی میکنیم یا رویداد دارای ظرفیتی است که تنها به صورت «موردی» بررسی میشود یا اینکه ظرفیت خبر به قدری بالاست که نامش را «پوشش خبری» میگذاریم.
به گزارش انتخاب، در مورد خبر رحلت آقای هاشمی در گام نخست چون ارزش رویداد بالا بود؛ از نظر کارشناسی ورود به این رویداد، «پوشش» نامیده میشود. اصل اول برای پوشش در همه جای جهان «سرعت» است. صداوسیما از این منظر هم در اعلام خبر و هم در ورود به موضوع خبر، به شدت عقب افتاد. وقتی شما سرعت را از دست میدهید از نظر رسانهای اعتبار رسانهتان لطمه میخورد. در اصطلاح به این کار، «خبرخوردگی» میگویند. بدترین اتفاق برای یک رسانه آن است که یا خبر را بخورد یا از منظر پوشش از سایر رسانهها عقب بیفتد.
قضیه دومی که در بحث پوشش خبری و سرعت میخواهم به آن بپردازم، «نگاه به تناسب رویداد» و پوشش ابعاد مختلف آن است که در اصطلاح آن را «پوشش همهجانبهنگر» مینامیم. وقتی قصد ورود به یک رویداد را داریم، باید به این نکته توجه کنیم که رویداد مورد نظر، تنها دارای یک زاویه نیست و از زوایای مختلف قابلیت پوشش و سپس بررسی دارد.
طبیعتا فردی که از دنیا میرود، دارای خانواده و نزدیکانی است. آیا نباید با اعضای خانواده و نزدیکان این فرد ارتباط گرفت؟ رسانه وظیفه دارد در پوشش خبری، تمامی ابعاد موجود رویداد را مورد توجه قرار دهد. بهعنوان مثال در رویدادی چون زلزله فقط با نشان دادن یک لانگشات ابعاد خرابیها را نشان نمیدهیم و بعد از آن، مسأله را تمام شده فرض نمیکنیم. طبیعتا باید به افرادی که در مرکز حادثه قرار داشتهاند نیز بپردازیم. ما در اصطلاح به ابعاد مختلف رویداد میگوییم «حلقههای ارتباط رویداد». حلقههای ارتباط را باید یافت و همگی را تبیین کرد و پوشش داد، زیرا در اینجا صحبت از یک رویداد موردی و مقطعی نیست.
رویدادی اتفاق افتاده که با رویداد اصلی در حدی مرتبط است که میتوان آنها را متصل به رویداد اصلی تلقی کرد. بنابراین در بخش دوم باید گفت؛ «صداوسیما نتوانست پوشش رویدادهای مرتبط با رویداد اصلی را در نظر بگیرد.»بخش سوم، «بخش تصویری رویداد» است. روز گذشته، جمعیت قابل توجهی برای حضور در مراسم تشییع آیتالله هاشمی رفسنجانی شرکت کردند. با وجود این، صداوسیما از عکسهای هوایی برای نشان دادن این جمعیت استفاده نکرد، اما شبکههای اجتماعی این کار را انجام دادند و حضور سهمیلیون نفر در مراسم تشییع برآورد شده است.
آیا مخاطبان نباید این تصاویر را از تلویزیون میدیدند؟ شما بهعنوان یک رسانه یا باید رویداد را پوشش بدهید یا از آن صرف نظر کنید. اگر پوشش را بهصورت ناقص انجام بدهید و رسانههای دیگر این کار را بهطور کامل انجام بدهند؛ رسانه شما لطمه میخورد.نکته نهایی این است که تلویزیون بیشتر به «جنبههای تاریخی رویداد» پرداخت و درباره شخصیت آقای هاشمی سخن گفت. در بحث بررسی جنبههای تاریخی هم فقط به دو تا سه مورد مشخص پرداخت و موارد دیگری را که ظرفیت پوشش و پرداختن به آنها وجود داشت، ناگفته گذاشت.
فرآیندمداری برای یک رویداد آن است که پوشش به پایان میرسد. وقتی پوشش به پایان رسید؛ جای آن است که فرآیندمدار وارد مسأله شویم؛ یعنی موضوع را کندوکاو کنیم، نگاه تاریخی و امروزی و فردایی داشته باشیم و فرآیندمدار به موضوع بپردازیم، نه اینکه حتی همان فرآیندمداری را بهصورت یکجانبه پیگیری کنیم.
نکته بعدی که قابل تامل به نظر میرسد؛ تفاوت رفتاری تلویزیون با شخصیت آقای هاشمی قبل و از بعد از ارتحال اوست. قبل از اینکه کارشناسان رسانه به این موضوع بپردازند؛ بهتر است خود صداوسیما این تفاوت را توضیح دهد. سوال این است که صداوسیما چرا تا این حد در موضع خودش در مورد آقای هاشمی قبل و بعد از رحلت ایشان متفاوت عمل کرد؟ این رسانه درحال لطمه زدن به اعتبار خویش است. همانطور که مستحضرید وقتی خبر توسط رسانه کسب میشود؛ دارای دو بخش «اعتبار و تکمیل» است. در ابتدا میگوییم خبر باید اعتبار داشته باشد (اعتبار با صحت خبر متفاوت است) یعنی اطلاعات خبر باید دارای وزن و جایگاه باشد. یعنی رسانه باید با کسب آن خبر، اعتبار پیدا کند و بخشهای باقیمانده خبر را هم تکمیل کند. صداوسیما باید به این سوال پاسخ دهد که همین کار ناقصی را که درباره ارتحال آقای هاشمی انجام داد، چرا پیش از این ارایه نداده بود؟