پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اگر زن و شوهر قصد جدایی از یکدیگر را داشته باشند و در خصوص همه موارد
اعم از مهریه، نفقه، حضانت و سایر امور مربوط به زوجیت هم توافق کرده
باشند، در این صورت، دادگاه با لحاظ توافقات صورتگرفته و بدون رسیدگی
ماهوی به این موضوعات، گواهی عدم سازش را صادر میکند که به این نوع از
طلاق، در بین عموم طلاق توافقی میگویند.
به گزارش انتخاب، اگر زن و شوهر قصد جدایی از یکدیگر را داشته باشند و در
خصوص همه موارد اعم از مهریه، نفقه، حضانت و سایر امور مربوط به زوجیت هم
توافق کرده باشند، در این صورت، دادگاه با لحاظ توافقات صورتگرفته و بدون
رسیدگی ماهوی به این موضوعات، گواهی عدم سازش را صادر میکند که به این نوع
از طلاق، در بین عموم «طلاق توافقی» میگویند.
اما اگر زن و شوهر در اصل طلاق توافق نداشته باشند یا وجود توافق برای
طلاق، در سایر موارد اختلاف نظر داشته باشند، در این صورت، دادگاه باید هم
به دعوای طلاق رسیدگی کند و هم اختلافات را حل و فصل کند.
طلاق غیرتوافقی نوعی از طلاق است که در آن، در ارتباط با مهریه، شروط ضمن
عقد، تعداد فرزندان مشترک و صلاحیت رسیدگی به این موارد و نیز اینکه اولویت
حق حضانت با چه کسی است، باید بررسیهایی صورت گیرد زیرا ممکن است درباره
این موارد اختلافی میان زوجین ایجاد شود.
حجتالاسلام والمسلمین جواد حبیبیتبار، استاد درس خارج حوزه علمیه قم،
استاد دانشگاه و رئیس کمیته فقه خانواده مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای
اسلامی با بیان این مطلب اظهار کرد: به عنوان مثال، ممکن است مادر بگوید که
پدر صلاحیت نگهداری از فرزند مشترک را ندارد که چنین مواردی نیاز به
رسیدگی قضایی دارد. همچنین در مورد اجرتالمثل موضوع ماده ۳۳۶ قانون مدنی و
تبصره الحاقی آن باید گفت که این فرآیند نیز میتواند رسیدگی را طولانی
کند.
این استاد دانشگاه افزود: رسیدگی به استحقاق زن نسبت به اجرتالمثل، نفقه،
مهریه، موضوع حضانت و مواردی از این دست باعث میشود که نام این طلاق را
طلاق غیرتوافقی بگذاریم.
وی با بیان اینکه در طلاق توافقی، طرفین چنین مسایلی را خود با یکدیگر حل
کردند و به مصالحه رسیدند، اضافه کرد: این در حالی است که در طلاق
غیرتوافقی این موضوعات توسط دادگاه یک به یک مورد بررسی و رسیدگی قرار
میگیرد و دادگاه در مورد آن حکم مورد نظر را صادر میکند.
حبیبیتبار تاکید کرد: از این منظر است که گفته میشود طلاق گاهی توافقی و
گاهی غیر توافقی است؛ و نه اینکه طلاق توافقی، قسیم طلاق خلع یا قسیم طلاق
مبارات یا قسیم طلاق رجعی باشد. به این معنا که طلاق، اگر توافقی یا
غیرتوافقی باشد، مصداق یکی از طلاقهایی خواهد بود که در فقه و قانون
برشمرده شده است.
وی در پاسخ به اینکه قضات در هنگام صدور آرای طلاق توافقی باید به چه نکاتی
توجه داشته باشند که بتوانند بهتر رای خود را صادر کنند؟ گفت: متاسفانه
گاهی دیده میشود که برخی برداشتها به صورت اشتباه صورت میگیرد. در حقیقت
دادگاه باید به این موضوع توجه داشته باشد که مراد از طلاق توافقی این
نیست که طرفین میتوانند در نوع طلاق با یکدیگر توافق داشته باشند.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم بیان کرد: توافقی بودن یا نبودن طلاق،
ناظر به تعیین نوع طلاق نیست بلکه ناظر به تعیین آثار و حقوق متقابل ناشی
از طلاق نسبت به زوجین و فرزندان مشترک است بنابراین به هبچ عنوان، موضوع
انتخاب نوع طلاق مطرح نیست و هیچگاه زوجین نمیتوانند نوع طلاق را انتخاب
کنند. این اشتباه باعث میشود که در زمینه آثار مترتب بر طلاق نیز با
اشکالات فراوانی بعد از تصمیم دادگاه مواجه شویم.
وی اظهار کرد: فرض کنید زن و شوهری به دادگاه مراجعه میکنند و شوهر
میگوید که علاقه خود به همسرش را از دست داده و به همین دلیل میخواهد از
وی جدا شود. در حالی که زن به شوهرش علاقهمند است و به همین دلیل از او
درخواست میکند که از تصمیمش منصرف شود. در چنین وضعی که فرض بر این است که
جدایی، پس از ازدواج اتفاق افتاده است، اگر گواهی عدم امکان سازش صادر
شود، این طلاق منطبق با تعریف طلاق رجعی خواهد بود.
حبیبیتبار اضافه کرد: حال آیا طرفین میتوانند از دادگاه درخواست کنند که
هماکنون که کار به اینجا کشیده است، با توجه به اینکه طلاق رجعی دردسرهایی
دارد، طلاقشان، طلاق خلع از نوع طلاق بائن اعلام شود و مثلا زن بگوید که
یک سکه از مهریهاش را میبخشد.
وی ادامه داد: در پاسخ به چنین فرضی باید گفت که امکان تحقق طلاق خلع در
اینجا وجود ندارد یعنی موضوع منطبق با طلاق خلع نیست زیرا در طلاق خلع،
لازم است که زن از شوهر تنفر داشته باشد. در حقیقت، چنین طلاقی که زن به
شوهرش اصرار میکند که با او متارکه نکند، نمیتواند طلاق خلع باشد همچنین
بذل بخشی از مهریه به شوهر، تاثیری در خلعی شدن طلاق نیز نخواهد داشت و اگر
مالی نیز به شوهر بخشیده شود، شوهر مالک آن نخواهد بود.
این حقوقدان تصریح کرد: در نکاحنامهها نیز این موضوع به عنوان یکی از
شروط ضمن عقد درج شده است که شوهر به زن وکالت میدهد با مراجعه به دادگاه،
خودش را مطلقه کند. ابهامی که در این عبارت وجود دارد، آنجایی است که
نوشته شده «با انتخاب یکی از انواع طلاق». این عبارت به این معنا نیست که
زن آزاد است به موجب این وکالت هر نوع طلاقی که خواست انتخاب کند.
وی در ادامه بیان کرد: فرض کنید دختری با فردی ازدواج کرده و در دوران عقد
از دادگاه درخواست طلاق کند. حال این پرسش مطرح میشود که چون او در سند
نکاح وکالت دارد که یکی از انواع طلاق را انتخاب و خود را مطلقه کند، آیا
میتواند طلاق رجعی را انتخاب کند؟ با توجه به این نکته که فرض بر این است
که نزدیکی صورت نگرفته است بنابراین طلاق او بائن خواهد بود.
به گفته حبیبیتبار، ممکن است او بگوید که همه مهریه و حق و حقوق خود را
میخواهد و طلاق رجعی را نیز انتخاب میکند به این دلیل که وکالت دارد اما
این حق انتخاب که به موجب وکالت به او داده شده، به معنای انتخاب در حدود
قانون و نه حق انتخاب مطلق است.
وی عنوان کرد: بنابراین زنانی که وکالت دارند، امکان انتخاب طلاق خلع یا
رجعی یا بائن یا سابر انواع طلاق به انتخاب خود را نخواهند داشت. در حقیقت
ماهیت طلاق را شرایط حقیقی و خارجی زن و شوهر تعیین میکند نه متعلَق قصد و
اراده آنها؛ که بگویند حال که ما میخواهیم از یکدیگر جدا شویم، تصمیممان
بر این است که طلاق خلع یا مبارات یا رجعی را برگزینیم.
رئیس کمیته فقه خانواده مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی تاکید کرد:
لذا دادگاهها باید به این موضوع توجه داشته باشند که خلع شدن یا مبارات یا
رجعی شدن طلاق تابع شرایط خارجی است که باید وجود داشته باشد؛ نه تابع
منافع، علایق و سلیقههای طرفین که در دادگاه بخواهند آن را اعلام یا
انتخاب کنند.
وی افزود: مشکل دیگری که در این میان وجود دارد، این است که گاهی شنیده
میشود که دادگاه گواهی عدم امکان سازش صادر کرده و طلاق را رجعی اعلام
میکند. سپس طرفین به دفترخانه میروند و دفتردار به زن توصیه میکند که
چون ثبت طلاق رجعی دردسرهایی دارد، بهتر است زن یک سکه از مهریه یا مالی را
به شوهرش بذل کند تا طلاقش، خلع شود و طلاق خلعی به ثبت برسد که دردسرهای
کمتری برای ثبت آن وجود داشته باشد.
به گفته حبیبیتبار، این در حالی است که به هیچ عنوان چنین اتفاقی نمیافتد
و حتی اگر سند طلاق، به صورت طلاق خلع باشد، طلاقی که اتفاق افتاده، طلاق
رجعی است و آثار طلاق رجعی بر آن مترتب خواهد بود.
وی همچنین اظهار کرد: اشتباه دیگری که در این زمینه اتفاق میافتد، این است
که گاهی دادگاه ممکن است احراز کند که طلاق خلع نیست. گرچه ظاهر طلاق خلع
را دارد. یعنی در حقیقت طلاق، توافقی نیست بلکه ظاهر طلاق توافقی را به
خودش گرفته است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اگر دادگاه احراز کند که زن واقعا از شوهر
تنفر ندارد بلکه این شوهر است که برای اینکه زنش از حق و حقوق خود بگذرد،
او را مورد آزار و اذیت قرار داده است، در اینجا اگر باید طلاقی واقعی شود،
ماهیت طلاق، خلع نخواهد بود بلکه ماهیت آن طلاق رجعی است و اصولا چنین
طلاقی، طلاق توافقی نیست و اگر معلوم شود که زن تحت فشار، از مهریه و حق و
حقوق خود گذشته، ذمه مرد نسبت به مهریه ابرا نشده یا اگر مهریهای را قبلا
داده اما پس گرفته است، شرعا مالک مالی نمیشود که دریافت کرده است.
وی عنوان کرد: همچنین اگر این زن دادخواست دهد و چنین مهریهای را مجددا
مطالبه کند، حق مطالبه خواهد داشت. به دلیل اینکه ابرا در اثر اکراه، صحیح
نیست و نسبت به تعیین نوع طلاق نیز منشا اثر نخواهد بود.
حبیبیتبار خاطرنشان کرد: این نکته نیز باید مورد توجه محاکم قرار گیرد که
صورت قضیه صورت توافقی است. در حالی که واقعیت آن است که توافقی وجود ندارد
بلکه خشونت، اکراه، شکنجه و آزار است. اگر چنین واقعیتی در کار باشد،
دادگاهها باید این موضوع را به نحو جدی مورد توجه قرار دهند.