پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جوان شيشهاي كه راننده يك خودرو مسافربر را در يك باغ كشته بود كمتر از چند روز پس از جنايت دستگير شد.
به گزارش انتخاب، 25 تيرماه جاري مرد جواني به دادسراي جنايي تهران آمده و از ناپديد شدن پدر خود خبر داد: پدرم در يك تاكسي تلفني در شهرك دانشگاه كار ميكند. عصر دو روز قبل هم طبق معمول براي رفتن به آژانس از خانه خارج شده ولي ديگر برنگشت. چون به تماسهاي تلفني ما هم جواب نميداد به ماجرا مشكوك شده و به محل كارش رفتيم اما همكاران وي گفتند كه پدرم چند ساعت پيش به همراه مسافري به ساوه رفته است. الان دو روز از اين ماجرا گذشته ولي وي به هيچ كدام از تماسها پاسخ نميدهد و گوشياش هم خاموش است.
ماموران بلافاصله به محل كار فرد ناپديد شده كه محمدرضا -53 ساله نام داشت رفته و با آنجام تحقيقات اوليه دريافتند وي آخرين بار با فردي به نام رضا به عنوان مسافر دربستي به مقصد روستايي در جاده ساوه از آنجا خارج شده است.
همزمان با انجام اين تحقيقات بار ديگر پسر فرد گمشده به پليس آگاهي مراجعه كرده و گفت: مردي ناشناس ساعتي پيش با ما تماس گرفت و مدعي شد مدارك شناسايي پدرم را در باغي در جاده ساوه پيدا كرده است. وقتي او مشخصات اين مدارك را خواند من مطمئن شدم كه اين مدارك متعلق به پدرم است.
ماموران همراه پسر جوان به باغ مورد نظر رفته و از فرد تماس گيرنده يعني صاحب باغ اين مدارك را به همراه كفشي مردانه تحويل گرفتند كه پسر جوان اين كفشها را متعلق به پدرش دانست.
كارآگاهان در ادامه مطمئن شدند باغي كه به آنجا آمدهاند متعلق به همان روستايي است كه چند روز پيش محمد رضا به قصد بردن مسافري به نام رضا آنجا را ترك كرده است.
آنها با پرس و جو از صاحب باغ دريافتند رضا ( مظنون حادثه) از فاميلهاي صاحب باغ است كه چند روز پيش به همراه مردي ميانسال در روستا رويت شده است.اينجا بود كه تازه پسر محمدرضا متوجه شد رضا يكي از دوستان خود او بوده است.
با راهنمايي صاحب باغ ماموران به خانه رضا در شهريار رفته ولي متوجه شدند وي چند روزي است كه از خانه خارج و ديگر مراجعتي نداشته است.
كارآگاهان با شناسايي محلهاي تردد مظنون مطلع شدند پرايد فرد گمشده در يكي از مكانهاي تردد مظنون واقع در هفتچنار بدون سرنشين پيدا شده است.
آنها با پرس و جو از اهالي محل با خبر شدند كه اين خودرو چند روز قبل توسط جواني حدود 35 ساله در همان منطقه به حال خود رها شده است.تمامي اين افراد پس از مشاهده عكس رضا شهادت دادند كه وي همان كسي است كه اين ماشين را به حال خود رها كرده است.
سرانجام ماموران يك روزپس از مراجعه شاكي به دادسراي جنايي رد متهم را در شهرك دانشگاه پيدا كرده و وي را غافلگير و دستگير كردند.
رضا پس از دستگيري و وقتي خود را در مقابل دلايل و مدارك به دست آمده ديد چارهاي جز اعتراف پيدا نكرده و به كارآگاهان گفت: روز حادثه به آژانس تاكسي تلفني مراجعه كرده و ماشيني را به مقصد روستاي پدرم در جاده ساوه كرايه كردم.
راننده ماشين به طور كاملا اتفاقي پدر دوستم بود. حدود 15 سال است كه به مصرف مواد مخدر از جمله شيشه اعتياد دارم و به علت مشكلاتي كه دارم تا كنون موفق به ترك مواد نشده ام. بعد از آنكه با محمد رضا به باغ يكي از بستگان نزديكم رسيديم يك مرتبه دچار اضطراب شديد ناشي از خماري شيشه شدم. پايپم را درآوردم تا شيشه بكشم كه با اعتراض محمدرضا روبهرو شدم. وي مرا تهديد كرد كه اگر مواد بكشم قضيه را به همسر و خانوادهام اطلاع ميدهد. نميدانم چه شد فقط يكمرتبه نگاهم روي ميلگرد فولادي افتاد كه كف باغ افتاده بود آنرا برداشته و ضربهاي محكم به سر محمد رضا زدم.وقتي او بيهوش شد از ترس اينكه مبادا اتفاقي برايش افتاده باشد وي را به داخل ماشين انتقال دادم. حين انتقال او به داخل ماشين كفشهايش از پايش خارج و تعدادي از مدارك شناسايياش هم كف باغ افتاد.در حال حركت به بيمارستان بودم كه متوجه شدم وي ديگر نفس نميكشد و مرده است.
وقتي به شهرك انديشه رسيدم ديگر هوا كاملا تاريك شده بود براي همين شروع به گشتن جايي كردم تا جنازه را درآنجا رها كنم. حدود ساعت يك نصفه شب بود و هيچ كس آن اطراف نبود سرانجام يك چاله عميق را در شهرك طلاييه پيدا كرده و پس از آنكه جنازه را داخل آن انداختم مقداري چو ب و لاستيك هم روي آن ريخته و با بنزيم آتشش زدم.
به گزارش انتخاب به نقل از تهران امروز، به تهران كه رسيدم ماشين را داخل يكي از خيابانهاي منطقه هفت چنار رها كردم و از آنجا دور شدم.چون ايام تعطيل هم بود فكر كردم تا پايان تعطيلات كسي سراغم نميآيد و فرصت فرار دارم. براي همين قصد داشتم پس از سپري شدن تعطيلات فرار كنم.