arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۰۳۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۲ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۵

کیمیا: مدال گرفتم تا صبح گریه كردم

شیرین‌ترین افتخارآفرینی دختر ایرانی در المپیك ریو رقم خورد، آن‌هم با وجود مصدومیت‌ها. كیمیای علیزاده با مدال برنزش تاریخ‌ساز ورزش بانوان ایران شد، مدالی كه تاكنون برای ورزش بانوان ایران به دست نیامده بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شیرین‌ترین افتخارآفرینی دختر ایرانی در المپیك ریو رقم خورد، آن‌هم با وجود مصدومیت‌ها. كیمیای علیزاده با مدال برنزش تاریخ‌ساز ورزش بانوان ایران شد، مدالی كه تاكنون برای ورزش بانوان ایران به دست نیامده بود. هرچند او با طلای مسابقه‌های قهرمانی جهان در رده‌سنی نوجوانان، برنز مسابقات قهرمانی بزرگسالان جهان و طلای گرندپریكس، بارها نام خودش را در ورزش بانوان ایران جاودانه كرده بود اما این مدال طعم دیگری برای كیمیای تكواندو داشت.

به گزارش روزنامه خبرورزشی، دختر 18 ساله در حالی مدال برنز المپیك را به گردن آویخت كه به ادعای خودش باید درد پارگی كف پا، آسیب شدید زانو و حتی شكستگی دست را تحمل می‌كرد و حالا به همه این مصدومیت‌ها كاهش وزن 10 كیلویی هم اضافه كنید! دختر شایسته و محجوب تكواندوی ایران سه ماه قبل، پای مصدوم خود را به تیغ جراحان سپرد تا از این درد كهنه رهایی پید ا كند. او حالا سخت تلاش می‌كند تا مهیای حضور در بیست‌وسومین دوره مسابقه‌های قهرمانی جهان كره‌جنوبی شود و مدال برنز دوره قبل را كه اتفاقاً اولین مدال بانوان تكواندوكار در پیكارهای جهانی بود به مدال طلا تبدیل كند. تنها بانوی تكواندوی ایران در المپیك ریو پس از تحویل گرفتن آپارتمان مسكونی، هدیه استانداری البرز، مسیر كرج تا تهران را طی كرد تا درگفت‌وگوی اختصاصی خبرورزشی شركت كند. كیمیای علیزاده همراه زهرا سروی نایب‌رئیس بانوان تكواندو رودررویمان نشست و با شور و اشتیاق درباره اتفاقات خصوصی زندگی‌‌اش، المپیك، جراحی پای مصدومش و برنامه‌های آینده حرف زد. گفت‌وگوی خبرورزشی با این دختر تاریخ‌ساز ورزش بانوان ایران را كه متفاوت‌تر از همیشه از آب درآمد را بخوانید تا بدانید این دختر برای آینده‌‌اش چه در سر دارد.

* كیمیا فرزند چندم خانواده است؟

فرزند اول هستم، یك برادر دارم كه 4 سال كوچكتر است و والیبال بازی می‌كند.

* آیا دوران كودكی‌ات را به یاد داری؟

دختر كم‌حرف و آرامی بودم اما باشگاه رفتن‌ها باعث شد تا رودربایستی را كنار بگذارم و با دختران هم‌سن و سالم ارتباط برقرار كنم. با این شرایط الان هم شیطنت ندارم (با خنده) فقط بعضی وقت‌ها...!

* كیمیا بعد از المپیك از مصاحبه با رسانه‌ها طفره رفت، دلیل خاصی داشت؟

صادقانه می‌گویم، پس از المپیك حجم كاری‌ام زیاد شده بود و دیگر فرصتی نداشتم كه بتوانم با همه صحبت كنم. همیشه اصحاب رسانه را یكی از همراهان خودم می‌دانم و اگر نتوانستم بعد از المپیك جوابگوی آنها باشم فقط به این خاطر بود كه وقتم پر بود و دنبال مداوای مصدومیتم بودم.

* روزهای دختر تاریخ‌ساز تكواندو چطور می‌گذرد؟

خیلی سخت. برنامه‌هایم بسیار فشرده است. بعد از المپیك حتی یك استراحت كوتاه‌مدت هم نداشتم. سه ماه قبل مچ پایم را جراحی كردم و خدا را شكر جراحی با موفقیت انجام شد. یك ماهی را در خانه درس خواندم تا برای امتحانات دی ماه سال سوم دبیرستان آماده شوم. حالا هم هر روز فیزیوتراپی انجام می‌دهم تا بتوانم هر چه زودتر به شرایط ایده‌آل برسم و در مسابقات انتخابی تیم ملی شركت كنم. اگر برای مسابقات جهانی كره انتخاب شوم تمام تلاشم را می‌كنم تا باز هم برای كشورم افتخارآفرین باشم.

* اگر زمان به عقب بازگردد، آیا باز هم تكواندو را انتخاب می‌كنی؟

(با خنده) من تكواندو را انتخاب نكرده‌ام بلكه تكواندو من را انتخاب كرد. با روزهای سختی كه پشت ‌سر گذاشته‌ام دیگر به هیچ رشته‌ای جز تكواندو فكر نمی‌كنم چون به سختی‌ها عادت كرده‌ام.

* دنیای كودكی كیمیا چطور بود؟

دوران كودكی‌ام دنیایی سرشار از روزهای خوب بود. با اینكه روزهای سختی را پشت‌سر گذاشته‌‌ام اما هیچ‌ گاه ناامید نشدم و با تمام توان به حركتم ادامه داده‌ام. افراد زیادی برای من زحمت‌ كشیدند و در این مسیر به من كمك كردند، خصوصاً پدر و مادرم و استاد مهرو كمرانی كه واقعاً نقش پررنگی در موفقیت‌های من داشته‌اند. هر زمانی كه خسته ‌شدم و پا پس ‌كشیدم، این عزیزان بودند كه به من روحیه ‌دانند و دوباره من را در مسیر حركت قرار ‌دادند.

* برنامه تو برای المپیك چه بود؟

از اردیبهشت و بعد از مسابقات كسب سهمیه المپیك كه در آنجا با مدال طلا سهمیه گرفتم، اردوهای ما شروع شد اما كادر فنی تیم ملی تغییر كرد و مربی پایه من استاد كمرانی كه از هفت سالگی با من كار كرده بود، برای المپیك به عنوان سرمربی انتخاب شد. واقعاً شرایط سختی داشتیم، چراكه به خاطر مصدومیت‌های كهنه‌ای كه از اردوهای قبل داشتم در انجام راحت‌ترین تمرینات عاجز بودم. تمرینات فنی هم كه جای خود دارد و اصلاً نمی‌توانستم تمرین كنم اما استادم نحوه تمرینات را براساس نوع آسیب‌های من برنامه‌ریزی كرد تا بتوانم با آمادگی بسیار خوبی به المپیك برسم.

* تو به غیر از آسیب‌دیدگی كاهش وزن هم داشتی؟

نمی‌خواهم حتی ثانیه‌ای به آن دقایق فكر كنم. خیلی اذیت شدم. قبل‌تر هم وزن كم می‌كردم اما نمی‌دانستم بی‌قاعده وزن كم كردن به مرور زمان چه بلایی سر من آورده است. وقتی اردوی المپیك شروع شد ما یك برنامه داشتیم تا آرام‌آرام و به مرور زمان وزن كم كنم اما شرایط فیزیكی من تغییر كرده بود، درصد عضله‌ام بالا رفته بود و به خاطر اینكه در اردوهای قبل حین تمرین اجازه آب خوردن نداشتیم، بدنم با كم‌آبی شدید مواجه شده بود. روزهای آخر هرچه می‌خوردم جذب می‌كرد. واقعاً شرایط سخت بود و خدا را شكر روز مسابقه سر وزن رسیدم.

* سخت‌ترین لحظه در المپیك چه بود؟

آن لحظه‌ای كه مقابل تكواندوكار اسپانیایی باختم. واقعاً فكر می‌كردم كه چهار سال زحمتم به هدر رفته است، شبی كه مدال گرفتم شب سختی بود و تا صبح گریه كردم و فقط افسوس خوردم كه می‌توانستم مدال طلا بگیرم اما نشد!

* با مدال‌هایی كه گرفته‌ای، برای مدال‌آوری قانع نشدی؟

در 16سالگی توانستم اولین مدال جهانی را بگیرم، 18سالگی هم اولین مدال المپیك را كسب كردم. برنامه من برای رقابت‌های جهانی كره و المپیك‌های بعدی است و همان‌طور كه گفتم به این مدال‌هایی كه گرفتم قانع نیستم و تمام تلاش خود را به كار می‌گیرم تا مدال‌های خوش‌رنگ‌تری را بگیرم. قطعاً برای تمام این مسابقات برنامه دارم و در گام اول برای جهانی كره دورخیز می‌كنم، ضمن اینكه اگر مصدومیتم به كلی برطرف شود نیم‌نگاهی هم به بازی‌های كشورهای اسلامی آذربایجان و بازی‌های آسیایی 2018 اندونزی دارم چون هنوز برای مدال‌آوری عطش دارم.

* می‌خواهی رقابت‌های جهانی كره استارت دوباره موفقیت‌هایت باشد؟

پس از 6 ماه دوری از میادین بین‌المللی، به واسطه مصدومیتی كه داشتم، الان خودم را برای رقابت‌های جهانی كره آماده می‌كنم و به خودم قول داده‌ام در هر مسابقه‌ای كه شركت می‌كنم با طلا برگردم. ضمن اینكه به دنبال ثبت ركورد در تكواندوی بانوان هستم به همین خاطر نمی‌خواهم هیچ فرصتی را از دست بدهم تا المپیك توكیو را هم تجربه كنم.

* قصد تغییر وزن داری؟

بعد از رهایی از بند مصدومیت‌ها باید تمرینات را آغاز كنم اما همانند یك تازه‌كار... من هنوز می‌توانم سه مدال طلای تاریخ‌ساز دیگر بگیرم؛ طلای رقابت‌های جهانی و طلای بازی‌های آسیایی و طلای المپیك كه هنوز در ورزش بانوان ایران به دست نیامده است. تلاش می‌كنم تا به این سه مهم دست پیدا كنم اما شرایطم برای المپیك توكیو سخت است چون باید در وزن 67- كیلوگرم مسابقه بدهم یعنی 10 كیلوگرم از وزن تخصصی‌ام بالاتر.

 

* یعنی از حالا خودت را مسافر توكیو می‌دانی؟

چراكه نه، من یك طلا از المپیك طلب دارم و می‌خواهم هر طور شده این طلبم را بگیرم.

* به جز طلای جهانی و بازی‌های آسیایی كیمیا چه هدف دیگری دارد؟

طلای المپیك 2020 توكیو و چند المپیك دیگر.

* اهل آشپزی هستی؟

از آنجا كه شبانه‌روز در اردوها هستم و ورزش قهرمانی تمرینات سخت و نفسگیری دارد، وقتی به خانه می‌رسم دیگر به هیچ چیزی فكر نمی‌كنم چه برسد به آشپزی. البته بعضی وقت‌ها كه در خانه باشم علاوه بر كارهای خانه، آشپزی هم می‌كنم.

* بهترین غذایی كه تا به حال پخته‌ای؟

(با خنده) نیمرو، املت، تخم‌مرغ آب‌پز، ماكارونی، قرمه سبزی، لوبیا پلو...

* به فوتبال علاقه داری؟

فقط در حد معمولی بازی‌های ملی را دنبال می‌كنم.

* اهل موسیقی هستی، چه موسیقی‌ای؟

بله، پاپ و آهنگ‌های ملایم و آرام.

* آهنگ‌ چه خواننده‌هایی را گوش می‌دهی؟

مهدی احمدوند و حامد همایون.

* با سینما ارتباط داری؟

بله.

* آخرین فیلمی كه دیدی؟

لاك قرمز

* كیمیا بعد از المپیك روزهای سختی را داشت؟

بله، روزهای عجیبی بود. به‌طوری كه ساعت 10 صبح امتحان می‌دادم و به تهران می‌آمدم فیزیوتراپی و آب‌درمانی را پیگیری می‌كردم و بعد دوباره به كرج برمی‌گشتم تا برای امتحان بعدی آماده شوم. خدا را شكر كه امتحانات تمام شد و دروس عمومی و تخصصی سال سوم دبیرستان را به خوبی پشت‌سر گذاشتم و حالا باید برای امتحانات سال چهارم آماده شوم.

* نظرت درباره پاداش‌هایت چیست؟

شهردار كرج 50 میلیون تومان، استاندار البرز یك واحد آپارتمان 80 متری و لوازم خانگی كن، اسپانسر من، یك خودروی پرشیا دادند اما نمی‌دانم چرا آنقدر جوایز من بزرگنمایی شد. به‌طوری كه در ذهن مردم، كیمیا یك شخص پولدار و بدون دغدغه است! حتی چند وقت پیش در مترو دختر كوچولویی سمت من آمد و گفت تو واقعی هستی؟ تو در تلویزیون بودی و حالا اینجا در مترو. تو همانی هستی كه مدال گرفتی؟ تو با پاداش‌هایی كه گرفته‌ای باید پورشه سوار شوی اما الان در مترو هستی و من در جواب فقط می‌خندیدم.

نظرات بینندگان