arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۱۰۳۵
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۱۸ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۵

اسلحه‌ای که با فوت آیت‌الله هاشمی پرحاشیه شد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
جوان‌های حزب موتلفه پنجاه و دو سال پس برای پیشبرد اهداف انقلابی خود اسلحه به دست گرفتند و حالا پس از گذشت سال‌ها ماجرای همین اسلحه حاشیه‌ساز شده است.

به گزارش انتخاب، اول بهمن سال 43 جمعی از اعضای هیات‌های موتلفه اسلامی و نزدیکان نواب صفوی به این نتیجه می‌رسند که برای مقابله با نظام بهترین راه ترور نخست وزیر وقت حسنعلی منصور است.

حسنعلی منصور وقتی به جای امیر اسدالله علم بر کرسی نخست وزیری نشست، قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت، به همین منظور تلاش می‌کرد با روحانیت از در سازش درآید اما طرح لایحه کاپیتولاسیون مسیر فعالیت سیاسی و زندگی وی را تغییر داد.

او که دومین نخست‌وزیر دوران انقلاب سفید بود، دوره ای که لایحه کاپیتولاسیون (اعطای حق قضاوت کنسولی) به اتباع آمریکایی مطرح شد. منصور حامی آن بود و با جدیت لایحه کاپیتولاسیون را پیگیری می‌کرد. وی این لایحه را به مجلس برد و به تصویب رساند. تصویب کاپیتولاسیون خشم بخشی از مردم را برانگیخت و باعث شد نقشه ترور منصور 41ساله توسط هیات‌های موتلفه اسلامی برنامه‌ریزی شود. نقشه‌ای که در روز اول بهمن ۱۳۴۳ در مقابل مجلس شورای ملی به اجرا درآمد و منصور پنج روز بعد یعنی ششم بهمن ماه او در بیمارستان پارس درگذشت.

عوامل ترور منصور یعنی محمد بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد، صفار هرندی و صادق امانی پس از این واقعه، بازداشت، محاکمه و به اعدام محکوم شدند. حکم آن‌ها در بامداد روز ۲۶ خرداد سال ۴۴ به اجرا درآمد. دیگر مرتبطان پرونده از جمله حاج مهدی عراقی، محی‌الدین انواری و عسگراولادی هم به حبس‌های طویل‌المدت محکوم شدند.

اسلحه‌ای که پس از درگذشت آیت‌الله خبرساز شد

حالا پس از سالها این ترور تاریخی دوباره ماجراساز شده است. روز بیستم دی ماه یعنی درست یک روز بعد از درگذشت ناگهانی آیت‌الله هاشمی، اسدالله بادامچیان، نایب رئیس حزب موتلفه به تلویزیون آمد و در یک برنامه زنده از شبکه یک گفت: «یکی از اسلحه‌ها که حسنعلی منصور نخست وزیر رژیم شاه و تصویب‌کننده لایحه حقارت‌بار کاپیتولاسیون را به درک واصل کرد، توسط آقای هاشمی رفسنجانی داده شد. تا زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی زنده بود، قرارمان نبود فاش کنیم که ایشان این اسلحه را دادند».

فیلم تکذیبیه از زبان هاشمی

این ماجرا اما از طرف دفتر آیت الله تکذیب شد. چند روز بعد نیز مرکز اسناد انقلاب اسلامی فیلمی از گفتگوی اختصاصی با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را منتشر کرد که در آن وی به صراحت، دادن اسلحه برای ترور منصور را تکذیب کرده است. در بخشی از این گفت و گو از او می پرسند:‌ در مطبوعات گاهی گفته بودند که اسلحه را آقای هاشمی از آقای تولیت گرفته داده به آقای عراقی و ایشان هم به موتلفه‌ای‌ها داده است. و هاشمی پاسخ می‌دهد: در مورد اسلحه درست نیست که من از مرحوم تولیت گرفتم و دادم به اینها. اینها اسلحه داشتند. گروه مسلحی که در موتلفه شکل گرفت بعدها تعداد زیادی اسلحه از اینها گرفتند و این نبود که بگوییم اینها همین یک اسلحه را داشتند و از کسی معین گرفتند. فقط وقتی مرحوم عراقی را گرفتند در تیتر روزنامه‌ها آمد که منصور با اسلحه نواب‌صفوی کشته شد. چون ایشان از فداییان اسلام بودند شاید از این ناحیه می‌توان فهمید... البته اگر پرونده آقای عراقی را نگاه کنیم حتما در بازجویی‌هایشان هست.

گویا ردپای اسلحه به مرحوم عراقی رسیده است و هرچی ایشان گفته است. آنجاها را هم نمی‌شود شما خیلی حقیقی تصور کنید چون طبیعی است که کسانی که در این راه بودند سعی می‌کردند اسم آن آدم واقعی را نگویند چون همه چیز لو می‌رفت. قاعدتا ساواک را گمراه می‌کردند بنابراین من الان واقعا نمی‌دانم این اسلحه‌ی را که به‌کار گرفتند از کی گرفتند.

اصرار بادامچیان
اما این تکذیب‌ها باعث نشد بادامچیان سخن خود را تغییر دهد. او یادداشتی را منتشر کرد و نوشت: «چند سال قبل عده‌ای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و امانی و... به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحه‌اش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب می‌کنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.» بادامچیان روایت کرده که امام ابتدا موتلفه‌ای‌ها را از جهاد مسلحانه نهی کرده بود اما پس از مدتی با قید یک شرط اجازه می‌دهد. شرط هم این بوده که «سلاح از جایی و کسی نگیرید یا بخرید یا بسازید». آنها هم نارنجک دستی می‌ساختند و چند اسلحه کمری نیز خریدند که یکی از آنها را هاشمی طی ماجراهایی از فرد متمولی به نام تولیت در قم گرفته بود و پس از مدتی پولش را به او داد. اما وقتی عراقی دستگیر و شکنجه می‌شود ماجرا را به نواب صفوی ربط می‌دهد تا برای کسی خطری ایجاد نشود.

راوی عوض می‌شود، اصرار پا برجا می‌ماند
سوم بهمن ماه جمعی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به دیدار خانواده مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌روند. آنگونه که در خبرها آمده، در آنجا بادامچیان درباره اسلحه حرفی نمی‌زند اما ابوالفضل توکلی بینا رئیس هیات نظارت حزب موتلفه اسلامی می‌گوید که اسلحه را شخصا از هاشمی گرفته است. او می‌گوید: بعد از تبعید حضرت امام(ره) در ۱۳آبان ۱۳۴۳، ما شورای مرکزی موتلفه اسلامی را تشکیل دادیم و در نهایت به این جمع‌بندی رسیدیم که سه نفر از جمله محمدرضا شاه، نصیری و حسنعلی منصور مفسد فی الارض هستند. من اسلحه‌ای که شهید محمد بخارایی بوسیله آن حسنعلی منصور را به هلاکت رساند، از آقای هاشمی رفسنجانی تحویل گرفتم. در همان مقطع بنده رفتم محله صفائیه قم و دو قبضه اسلحه از ایشان گرفتم. اما بعد از اعدام منصور در این رابطه سکوت کردیم زیرا قرار بود روحانیت را درگیر اینگونه ماجراها نکنیم.

در سخنان توکلی بینا دو نکته حایز اهمیت است اول اینکه بخشی از روایت او با روایت های قبلی فرق می کند، روایت‌های پیش از این می‌گفت که اسلحه را عراقی از هاشمی گرفته است اما حالا توکلی بینا مدعی است که او این کار را انجام داده است. دوم اینکه او دلیلی برای سکوت درباره هاشمی در آن زمان ارائه می‌کند: قرار بود روحانیت را درگیر اینگونه ماجراها نکنیم.

تایید و تکذیب‌های ادامه‌دار
محسن رفیق‌دوست، اولین وزیر سپاه پاسداران و عضو موتلفه نیز در گفتگویی که با خبرآنلاین داشت در این باره می‌گوید که از آقای هاشمی نه یک اسلحه، که دو اسلحه گرفته‌اند. او می‌گوید: آقاي هاشمي يك چريك نظامي بود.

این درحالی است که مسیح مهاجری از اعضای حزب جمهوری و مدیر مسئول روزنامه باقیمانده از این حزب معتقد است حرف هاشمی در فیلم سند است و خطاب به موتلفه‌ای‌ها می‌گوید: اگر سندی دارید بیاورید برایتان چاپ می‌کنم.

دعوا بر سر چیست؟
اما موتلفه‌ عموما درباره ترور منصور از عبارت «اعدام انقلابی» استفاده می‌کنند و نه «ترور». یکی از موضوعاتی که درباره این ترور خبرساز می‌شود، مخالفت امام با مبارزه مسلحانه است، در این باره، سه سال پیش در نشریه شما یعنی نشریه این حزب، پاسخ هایی به این موضوع درج و تاکید شد که امام با اقدامات موتلفه موافق بوده است. همچنین بنا بر این نوشته، شهید بهشتی نیز نظر موافقی داشته. در همین شماره نشریه، توکلی بینا در مصاحبه گفته است که حکم اعدام منصور را از مراجع گرفته بودند.

اما کاظم مقدم سه سال پیش در کتابی که توسط‌ موسسه‌ تنظیم‌ و نشر آثار امام‌ خمینی‌ (نشر عروج‌) منتشر کرد، درباره نظر امام درباره مسلحانه نوشت: به‌ چند منبع‌ مراجعه‌ شد. پس‌ از جستجو، مشخص‌ شد که‌ حضرت‌ امام‌ هیچ‌ گونه‌ مطلبی‌ و یا حتی‌ اشاره‌ای‌ به‌ افراد و عنوانهای‌ زیر نداشته‌اند: «فداییان‌ اسلام‌»، «نواب‌ صفوی‌»، «هیئت‌ مؤتلفه‌ اسلامی‌»، «محمد بخارایی‌»، «مرتضی‌ نیک‌نژاد»، «رضا صفارهرندی‌»، «سید علی‌ اندرزگو»، «صادق‌ امانی‌»، «هاشم‌ امانی‌»، «تقی‌ خاموشی‌»، «عباس‌ مدرسی‌فر»... گواه‌ این‌ معنی‌ است‌ که‌ حضرت‌ امام‌ با ترور میانه‌ای‌ نداشتند.

موضوع دیگر فتوایی است که موتلفه می‌گوید از مراجع گرفته است. به روایت بادامچیان؛ «فتوا را مرحوم «حاج سید تقی خاموشی» و نیز «عباس مدرسی» که راهش را از مؤتلفه اسلامی جدا کرد از مرحوم میلانی دریافت کردند و متن فتوا را خاموشی بیان کرده است. آقای هاشمی که کاملاً در جریان فتوا و جهاد مسلحانه مؤتلفه اسلامی بود و می‌دانست که در کنار فتوای شهیدان مطهری و بهشتی -که نمایندگان امام در شورای روحانیت موتلفه اسلامی بودند- آیت‌الله العظمی میلانی که مرجع تقلید با تقوا و سیاستمداری است آن فتوا را داده است. مرحوم آقای هاشمی در این مصاحبه تاکید می‌کند که «این کار بدون فتوا نبوده است»؛ وی در ادامه مصاحبه از چگونگی رضایت امام(ره) نسبت به این نوع فعالیت‌ها می‌گوید و اینکه یارانی که با ما کار می‌کردند بدون حکم شرعی اقدام به کاری مخصوصاً کشتن فردی نداشته‌اند. البته او از ماجراها با خبر بوده است، کما اینکه چند سال قبل در سالگرد شهید مطهری چنین گفته بود: «آیت‌الله مطهری در یک حرکت سری، فتوای ترور منصور را داده بودند و این خیلی سری بود. من هم آن روز [اول بهمن ۱۳۴۳، روز اجرای عملیات حکم حسنعلی منصور] به مدرسه مروی رفتم و قیافه آقای مطهری را دیدم. هیچ‌گاه از ایشان این خوشحالی و خنده‌های بی ‌اختیار را ندیده بودم، طوری که می‌دانست موفق بوده و کار اصیلی انجام شده است.» که این نشان دهنده اطلاع کامل ایشان در روز عملیات از موضوع است؛ لکن موقعیت خاص ایشان پس از انقلاب، مصالحی را ایجاب می‌کرد که در زمان حیاتشان برخی مطالب گفته نشود. این درحالیست که هاشمی در همان مصاحبه با مرکز اسناد انقلاب می‌گوید: من نمی‌دانم که اصلا فتوایی گرفتند و اگر گرفتند از کی گرفتند.

نظرات بینندگان