پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمد ملازهي - تحليلگر مسايل سياسي
سفر هيلاري کلينتون وزيرخارجه آمريکا به هند و امضاي توافقنامه هاي کلان و بي سابقه نظامي واقتصادي با دهلي نو و بويژه تأکيد بر همپيماني اين دو کشور در موضوع مبارزه با تروريسم و افراط گرايي، بيانگر فصل جديدي از شراکتهاي سياسي، امنيتي و اقتصادي آمريکا در شبه قاره هند و جايگزيني معادلات جديدي در توازن سياسي اين منطقه است.
اظهارات تند کلينتون درباره نقش پاکستان در حمايت از گروههاي افراطي و ضرورت مجازات متهمان بمبگذاريهاي بمبئي توسط دولت اسلام آباد، گوياي تشديد فشارهاي سياسي واشنگتن بر پاکستان براي پذيرش همراهي بي قيد وشرط آنها با برنامه هاي آمريکا بويژه در افغانستان تلقي مي شود.
اما چه چيز موجب شده تا سياستهاي آمريکا نسبت به پاکستان، متحد اسمي او در جنگ با طالبان، بسيار سخت گيرانه تر و تهاجمي شده است. شايد يک دليل مهم اين باشد که پس از قتل بن لادن، دو مسأله براي آمريکاييها محرز شده است، يکي اينکه پاکستان در همراهي با آنها در مبارزه با تروريسم و گروههاي افراطي صداقت ندارد و بلکه اين گروهها مورد حمايت دولت و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان هم هستند و دوم اينکه کمکهاي دو ميليارد دلاري آمريکا به ارتش پاکستان به ازاي همپيماني اسمي، حداقل بطور کامل، صرف اين مبارزه نمي شود و حتي ممکن است بخشهايي از آن، صرف حمايت و کمک به همين گروههاي افراطي و تروريستي هم بشود.
اين دو مسأله موجب شده تا آمريکا کمکهاي مالي به ارتش پاکستان را به مقدار زيادي، متوقف کرده و دستگاه سياست خارجي اين کشور به مسيري سوق پيدا کند که وزيرخارجه اش در حال امضاي توافقنامه هاي نظامي با هند، اظهاراتي بسيار تند و تهديدآميز راعليه پاکستان بر زبان آورد، اظهاراتي که دقيقاً مطابق با ادعاهاي هند و افغانستان عليه اسلام آباد است که ريشه افراط گري و اقدامات تروريستي را سياستهاي جهادي «آي اس آي» پاکستان مي داند.سفر کلينتون به دهلي نو و توافقهاي دو کشور نشان مي دهد که آمريکاييها نيز قانع شده اند که بايد پاکستان را به چند دليل تحت فشار قرار دهند، نخست اينکه بتوانند در افغانستان، طرحهاي خود را براي گفتگو و معامله با طالبان و امضاي توافقنامه امنيتي اجرايي کرده و از شکست خود جلوگيري کنند و هم اينکه رضايت خاطر هند را بعنوان قدرت برتر منطقه شبه قاره و يک متحد اقتصادي در زمينه گروههاي افراطي مثل گروههاي کشميري يا گروه مجاهدين هند که مسؤوليت بمبگذاريهاي دهلي را بر عهده گرفته اند، بدست آورند.
در مجموع مي توان گفت، هند بتدريج جايگاهي را در سياستهاي منطقه اي آمريکا بدست آورده که ديگر فضايي را براي مانور پاکستان باقي نمي گذارد تا جايگاه گذشته خود را نزد آمريکا حفظ کند.
البته اين مسأله بدان معنا نيست که آمريکاييها قرار است پاکستان را ناديده بگيرند بلکه از اين روش براي متوازن کردن رفتار و سياستهاي اسلام آباد استفاده مي کنند.
شکي نيست که قدرت و جايگاه هند بعنوان يک قدرت اقتصادي، سياسي و حتي نظامي در شبه قاره هند و حتي آسيا قابل قياس با پاکستان نيست، اما مسأله افغانستان و ضرورت پيروزي در اين جنگ که تبديل به باتلاقي سياسي براي کاخ سفيد شده است، همکاري پاکستان براي آنها غير قابل چشم پوشي نيست و آمريکاييها همه تخم مرغهايشان را در يک سبد، چه هند باشد چه پاکستان نمي چينند.