arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۳۳۴۰
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۱۶ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۵

نگاهي غيررسمي به جشنواره سي‌وپنجم فيلم فجر

«سي‌و‌پنجمين جشنواره فيلم فجر به پايان رسيد. به پايان رسيد؟ نه‌. تا وقتي بشود درباره فيلم‌ها، حاشيه‌ها، حرف‌ها و حديث‌هايش خواند و نوشت، به پايان نرسيده است. خوشبختانه جشنواره سي‌و‌پنجم با اين ميزان درايت و كفايتي كه در نحوه برگزاري و انتخاب فيلم‌ها و تقسيم سيمرغ‌ها داشت، حالاحالاها به پايان نمي‌رسد تا وقتي جشنواره سي‌وششم در دولت جديد رونمايي شود و اگر خدا بخواهد روي جشنواره سي‌وپنجم را كم كند.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«سي‌و‌پنجمين جشنواره فيلم فجر به پايان رسيد. به پايان رسيد؟ نه‌. تا وقتي بشود درباره فيلم‌ها، حاشيه‌ها، حرف‌ها و حديث‌هايش خواند و نوشت، به پايان نرسيده است. خوشبختانه جشنواره سي‌و‌پنجم با اين ميزان درايت و كفايتي كه در نحوه برگزاري و انتخاب فيلم‌ها و تقسيم سيمرغ‌ها داشت، حالاحالاها به پايان نمي‌رسد تا وقتي جشنواره سي‌وششم در دولت جديد رونمايي شود و اگر خدا بخواهد روي جشنواره سي‌وپنجم را كم كند.»
 
به گزارش انتخاب، روزنامه تماشاگران امروز در ادامه نوشت: «حالا كه جشنواره به صورت رسمي تمام شده اما به صورت غير رسمي همچنان ادامه دارد، تماشاگران هم خارج از ساعات اداري جشنواره اخير، نگاهي غير رسمي به آن انداخته. جوايز تقديمي تماشاگران را با شعار «كي به كيه» در ادامه مي‌خوانيد.
 
۱- جايزه «يه جورايي اداي دِين» تقديم مي‌شود به:
 
فريدون خان جيراني و «خفه‌گي»‌‌اش كه اداي دين كاملي به فيلم‌هاي فريدون جيراني يعني خودش بود. مرد عاشق و ديوانه، تيمارستان، نفر سوم ديوانه‌تر، قتل، رعد و برق، تاريكي و خانم مشرقي (كه نام تمام زنان سرزمين فريدون خان است) در «خفه‌گي» به وفور يافت مي‌شد. جوري كه جيراني با جيراني‌بازي، خودش را خفه كرده بود.
 
كاوه صباغ‌‌زاده و «ايتاليا‌ ايتاليا» كه اقتباس آزادش قرار بود اداي ديني به داستان بسيار مرغوب «موضوع موقت» اثر جومپا لاهيري و چاپ شده در مجموعه داستان «مترجم دردها» باشد اما به لطف زندگي كسالت‌بار دو كاراكتر اصلي، وِسپاسواري‌هاي حامد كميلي، كليپ بازي‌هايي كه «آي لاو يو پي‌ام‌سي» كم داشت و هي كش آمدن از دهان افتاد و براي هميشه شيريني يكي از بهترين داستان‌های كوتاه‌ معاصر را مخدوش كرد.
 
رامبد جوان و «نگار» كه اداي ديني اكشن به همسر جديدش، نگار جواهريان با كلوزآپ‌هاي تمام‌نشدني بود. خدا كند نگار، «نگار» را پسنديده باشد كه جماعتي گرفتار «نگار ۲» نشوند.
 
رحمان سيفي‌آزاد و «ماجان» كه اداي دين خسته‌اي به تيريپ سينماي مجيد مجيدي ۲۰ سال پيش محسوب مي‌شد.
 
حميد نعمت‌ا... و «رگ خواب» كه اداي ديني امروزي به يكي از محبوب‌ترين پيرنگ‌هاي داستاني قبل انقلاب بود: دختر ساده و فقير و مرد دون‌ژوان سوءاستفاده‌گر بي‌تربيت. هر چند ديدن كورش تهامي طفلكي در نقش گرگ جامعه خالي از لطف نبود.
 
۲- جايزه «پناه بر خدا» تقديم مي‌شود به:
 
«گشت٢» سعيد سهيلي با شوخي‌هاي ملات‌آبادي‌‌اش. فيلمي كه با لوله توي سر همديگر كوبيدن، كتك‌كاري‌هاي مدرسه‌اي و اشتباهات لپي يخ، نوستالژي «آبي و رابي» اولين فيلم صامت كمدي ايراني اثر آوانس اوگانيانس را زنده كرد. خوشبختانه يك مرد قدبلند و يك مرد قدكوتاه هم داشت تا چيزي كم و كسر نيايد.
 
«سوفي و ديوانه» مهدي كرم‌پور، به طور كل. همين.
 
فن بيان سحر جعفري جوزاني در «پشت ديوار سكوت» اثر بابا. آن بيان سوت‌قطاري با صداي دالبي ديجيتال شنيدن دارد.
 
فاز بازي ماني حقيقي در «نگار». البته نظر پيمان معادي در صفحه شخصي‌‌اش هم محترم اما با نوشتن از بازي ماني حقيقي در اين فيلم با عبارت «اين حجم از جسارت و ظرافت در اجراي كم‌نظير نقش» يا دارد درباره داستين هافمن در «كرامر عليه كرامر» حرف مي‌زند يا معناي جسارت و ظرافت عوض شده.
 
آوازخواني پولاد كيميايي در «قاتل اهلي» و از آن فاجعه‌تر منتي كه مسعود كيميايي روي دل مخاطب بابت اين مسئله گذاشتند و فرمودند پولاد اجازه نداده كسي جايش بخواند و خودش خوانده. استاد شجريان چنين منتي بابت همايون بر سرمان نگذاشته بود كه سلطان گذاشت. بگو بيش باد!
 
۳- جايزه «چرا همچينه اين؟» تقديم مي‌شود به:
 
وجنات و سكنات محمدرضا فروتن براي «نگار» و به‌ طور كل فيلم‌هاي اخيرش و ديالوگ‌گويي كه بيشتر به مثابه آدامس اكاليپتوس در دهان ستاره پيش از اين مي‌چرخند.
 
تلاش‌هاي اميرعلي دانايي براي «انزوا» كه خب به قول سعدي «چاره همين بيش نيست، سوختن و ساختن»
 
لعيا زنگنه در «قاتل اهلي» با عشوه‌هاي «اولدفشن» در حد پر روسري درست كردن و لبخندهاي مليح و سبزي خوردن تازه سر سفره گذاشتن كه از زمان «پدرسالار» به اين طرف افتخار رويارويي با چنين پديده‌اي نصيب نشده بود.
 
نيكي كريمي در «آذر» و خستگي تحمل‌ناپذير تكراري بودن.
 
ديپلم افتخار در اين رشته هم تقديم مي‌شود به پولاد كيميايي براي كل يومش.
 
۴- جايزه بهترين «خوشمان آمد» تقديم مي‌شود به:
 
ترلان پروانه و بازي به اندازه‌‌اش براي «فراري» كه خدا را شكر اصلاً به فهرست نامزدهاي سيمرغ هم راه پيدا نكرد؛ بس كه هيأت داوران حواس‌جمع بودند.
 
كامبوزيا پرتوي و كاراكترپردازي دقيقش در فيلم‌نامه «فراري» و شناخت دقيق از نسل‌های ۷۰ و ۸۰.
 
هول نكردن امير آقايي براي «بدون تاريخ، بدون امضا» و اندازه نگه‌داشتن ستودني‌‌اش در بازي. هر چند بد نبود حامد بهداد اين نقش را بازي مي‌كرد تا خوان‌مان را به يغما مي‌برد بس كه شلوغ مي‌كرد.
 
گيتي قاسمي (نه ثريا) براي «ويلايي‌ها» كه در فهرست نامزدهاي نقش مكمل هم ديده شد. بازيگري كه روي صحنه تئاتر هم بسيار خوش مي‌درخشد.
 
جسارت كاظم ملايي براي ساخت «كوپال». فيلمي در يك لوكيشن، با يك بازيگر و يك سگ و عملاً بدون ديالوگ و بر خلاف آثاري اين‌چنيني، پر از رنگ و نور و موسيقي.
 
موزيك‌هاي درجه يك «ايتاليا ايتاليا» كه عموما «اولدسانگ»‌هاي معروف ايتاليايي بودند. اگر چشم‌مان را مي‌بستيم و حامد كميلي را پشت وسپا ناديده مي‌گرفتيم، حلاوتش چند برابر مي‌شد.
 
حميد نعمت‌ا... براي «رگ خواب»...  نه ببخشيد. هنوز براي «بي‌پولي».
 
ليلا زارع و ساده و بي‌ادعا بازي كردنش در «خانه ديگري».
 
استفاده درست از حيوانات در فيلم‌هايي همچون «كوپال»، «رگ خواب» و «نگار».
 
پيمان قاسمخاني با «خوب، بد، جلف» كه اجازه نداد بيشتر از ۱۰ ثانيه سينما از صداي خنده ساكت شود.
 
۵- جايزه بهترين «اونجاش كه...» تقديم مي‌شود به:
 
نويد محمدزاده در «بدون تاريخ، بدون امضا» اونجاش كه صحنه قتل را بازسازي مي‌كند و به پليس براي تند صحبت كردن با زنش اعتراض مي‌كند. البته كه نويد محمدزاده از اين «اونجاش كه»ها زياد دارد.
 
مهرداد صديقيان در «ماجراي نيمروز» اونجاش كه به كمال با بازي هادي حجازي‌فر توضيح مي‌دهد كه دختر مورد علاقه‌‌اش در خانه امني كه مي‌خواهند به آن حمله كنند، حضور دارد و در جواب اين كه چرا اين را گفته، يك «نمي‌دونم» خالص تحويل مي‌دهد.
 
«رگ خواب» اونجاش كه ليلا حاتمي و كوروش تهامي توي يقه لباس‌گير مي‌كنند و يكي از جذاب‌ترين سكانس‌هاي عاشقانه را رقم مي‌زنند.
 
«خوب، بد، جلف» تقريباً همه‌جاش. خصوصاً مثلث طلايي حميد فرخ‌نژاد، پژمان جمشيدي و سام درخشاني.
 
«ويلايي‌ها» اونجاش كه زن‌هاي ساكن ويلاي اردوگاهي لابه‌لاي ويلاها مي‌دوند تا به پخش سريال اوشين برسند. خصوصاً با بازي دلنشين گيتي قاسمي.
 
محسن تنابنده در «فراري» اونجاش كه دخترك سوار ماشين مدل بالاي سجاد، پسر پولدار تهراني مي‌شود تا با او به هواي ديدن و عكس گرفتن با فراري به كرج برود.
 
«خفه‌گي» اونجاش كه ماهايا پطروسيان براي الناز شاكردوست از عشق بي‌پايان پيرمردي به خودش مي‌گويد كه صيغه موقتش است.
 
۶- جايزه برترين «كاش يكي ديگه به جاش بازي مي‌كرد» تقديم مي‌شود به:
 
پگاه آهنگراني براي «قاتل اهلي». حالا كه حرفش شد، جاي پگاه در «هفت ماهگي» هم كاش يك نفر ديگر بازي مي‌كرد.
 
فرهاد اصلاني براي «ماجان» كه فرهاد اصلانيِ هميشه قبراق نبود.
 
هديه تهراني براي «بدون تاريخ، بدون امضا» كه همچنان بيش از اين كه كاراكتر موردنظر باشد، «هديه تهراني» است.
 
مهران رجبي و اميرعلي دانايي براي «انزوا» كه تركيب رؤيايي را رقم زدند.
 
حميد فرخ‌نژاد براي «گشت دو» به خاطر خودش و اعتبارش و هوشمندي‌‌اش.
 
محمدرضا فروتن براي «نگار» و تمامی فيلم‌هاي پيشنهادي آينده.
 
۷- جايزه معتبرترين «بابا بسه. مرسي. اه» تقديم مي‌شود به:
 
بغض و اشك توي چشم جمع شدن پرويز پرستويي براي «قاتل اهلي». شما استاد اين كاريد. به خدا مي‌دانيم. بسه. مرسي. اه.
 
شمايل درب و داغان و بدبخت مهتاب كرامتي براي «ماجان». فهميديم از شكستن صورت‌تان ابايي نداريد. حيف شماست. بسه. مرسي. اه.
 
تكرار لهجه و زن طفلكي شهرستاني يكتا ناصر براي «كارگر ساده نيازمنديم». حالا سيمرغ دادن، تخم‌مرغي هست اما مدام كه براي اين‌ جوري بازي كردن، سيمرغ نمي‌دهند. بسه. مرسي. اه.
 
كاراكتر تكراري گوهر خيرانديش در «خانه ديگري». شما يك‌ بار در فيلم «بانو» اثر داريوش مهرجويي در نقش هاجر، ته اين فضا را درآورده‌‌ايد. بسه. مرسي. اه.
 
نويد محمدزاده براي «خفه‌گي» در نقش مردي رواني با ادعاي عاشقي. شما كه هم جالبي و هم خوب بازي مي‌كني، هم ستاره اين روزهايي، خسته‌مان نكن. مرسي. اه.
 
۸- جايزه «مگه ميشه؟» تقديم مي‌شود به:
 
تدوين «قاتل اهلي» كه دريچه‌اي نو در امر «پرش» را به رويمان باز كرد.
 
بهروز افخمي با ماجراي طرح تابعيت دوگانه داوران جشنواره در برنامه «هفت» كه يك سور اساسي به مفهوم «كرم ريختن» زد.
 
مسعود فراستي، كلا.
 
نامزدي «بدون تاريخ، بدون امضا» براي دريافت سيمرغ موسيقي متن در حالي كه موسيقي متن نداشت.
 
نامزدي «يك روز بخصوص» براي دريافت سيمرغ جلوه‌هاي ويژه ميداني در حالي كه در تيتراژش اصلاً چنين نداشت.
 
نامزدي «گشت ۲» براي دريافت سيمرغ جلوه‌هاي ويژه بصري در حالي كه در تيتراژش اصلاً چنين گزينه‌اي نداشت.
 
نامزدي كارت تهيه‌كنندگي جواد نوروزبيگي براي دريافت سيمرغ بهترين تهيه‌كننده براي فيلم «تابستان داغ». فيلمي كه هومن بهمنش سرمايه‌گذار و مجري طرحش بود و قصد داشت تهيه‌كننده هم باشد كه اين اجازه به او داده نشد و جواد نوروزبيگي صرفا كارت تهيه‌كنندگي‌‌اش را در اختيار اين فيلم گذاشت.
 
حمايت كوركورانه فريدون جيراني در حمايت از مسعود كيميايي در برابر تهيه‌كننده «قاتل اهلي»، منصور لشكري قوچاني.
 
دعوت از ساره بيات در مقام يكي از نامزدهاي سيمرغ در حالي كه در فهرست نامزدها نامي از او نبود.
 
دوباره بهروز افخمي. يك‌ بار كم بود.
 
۸- جايزه ويژه‌ترين «دمشون گرم» تقديم مي‌شود به:
 
پيمان قاسمخاني و تيم بازيگران «خوب، بد، جلف» كه فيلمي بسيار وفادار به ژانر مورد نظرشان را ساختند. همچنين پژمان جمشيدي كه يك سر و گردن از هميشه خودش بالاتر بود.
 
كارگرداني و نويسندگي وحيد جليلوند براي «بدون تاريخ، بدون امضا» كه ‌اي كاش تا ته خط مي‌رفت و به ما رحم نمي‌كرد و مي‌گذاشت تا بيخ و بن، زخم بخوريم.
 
زحمت و تكنيك و هوش محمدحسين مهدويان در «ماجراي نيمروز». ارائه تصوير و فضاي بسيار دقيق دهه ۶۰، تنها با نبوغ مهدويان ممكن بود.
 
عليرضا داوودنژاد و كامبوزيا پرتوي براي «فراري» كه هنوز پير نشده‌اند، هنوز، ريز مي‌بينند، هنوز درست مي‌بينند و جو پيشكسوتي آنها را نگرفته است.
 
«فصل نرگس» كه اصلاً ديده نشد. فيلمي بسيار روان با حرف زياد براي گفتن.
 
بهرام افشاري در «كارگر ساده نيازمنديم» كه خيلي تلاش كرده بود. بازيگري كه اميدواريم حيف نشود و همچنان مثل تئاترهايش به خوبي پيش برود.
 
فيلم‌برداري بي‌نظير در «خفه‌گي». همچنين فضاسازي سردي كه درآوردنش كار هر كسي نيست.
 
موسيقي محشر «رگ خواب». چه در نيمه‌دوم فيلم كه به صورت كليپي ارائه شد و چه در تيتراژ پاياني آن.
 
زكيه بهبهاني در «بدون تاريخ، بدون امضا».
 
و در نهايت جايزه ويژه‌ترين و شگفت‌انگيزترين پديده روي پرده جشنواره امسال با قاطعيت تام و تمام تقديم مي‌شود به:
 
هادي حجازي‌فر براي بازي بي‌ادعا، درست، حيرت‌انگيز و نادر در «ماجراي نيمروز» و حتي «ايستاده در غبار».
منبع: ایسنا
نظرات بینندگان