پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اعتماد نوشت : بین هفت برادر، رحیم و سلمان صفوی هستند كه در فعالیتهای
سیاسی- نظامی حضور دارند این دو برادر از موسسان سپاه اصفهان بودند، رحیم
بعدها فرمانده كل سپاه شد و سلمان رو به عرفان آورد و علاوه بر تحصیلات
حوزوی و شاگردی علمایی همچون آیتالله منتظری در علوم آكادمیك هم صاحب
تحصیلاتی است.
او كه در انتخابات مجلس هشتم كاندیدا شده بود و در لیست احزاب مستقل قرار
گرفت میگوید حضورش در انتخابات آن دوره فقط به خاطر تجربه بوده و دیگر
قصد حضور در مناسبات سیاسی ایران را ندارد چه آنكه به زعم او سیاست ایران
بیاخلاق و خشن شده است. سلمان صفوی كه اكنون در لندن ساكن است و رییس
مركز تحقیقات ایرانی لندن است بشدت از انفعال دستگاه دیپلماسی كشور انتقاد
میكند و میگوید ایران هیچ طرح پیشنهادی برای تحولات منطقه نداده است.
بخشهایی از گفت و گو با برادر رحیم صفوی كه در مدت حضور كوتاهش در ایران و
در منزل استیجاریش در زعفرانیه تهران صورت گرفت ، بدین قرار است :
• متاسفانه فضای سیاسی در ایران، بهگونهیی شده است كه اخلاق از آن رخت بر
بسته و تصاحب قدرت موضوع اصلی شده است. در حالی كه در اوایل انقلاب كسانی
را كه در عرصه حضور داشتند هدفشان خدمت بود.
• بعد از انقلاب هم معتقد بودم و هستم كه اگر عرفان زیربنای شخصیت آدمی و
اجتماعی باشد آن انسان و اجتماع بهتر میتواند صراط مستقیم را حل كند.
بسیاری از دعواهای سیاسی و جنگ قدرتها به خاطر نبود عرفان در شخصیت
انسانهاست. خدا در اعمال و تصمیمگیریهای اینگونه انسانها وجود ندارد.
من با صراحت میگویم اگر این انقلاب ما بخواهد به ظهور آقا امام زمان(عج)
متصل شود باید جنبههای معنوی و عرفانی در افراد، سیاسیون، وزرا و مسوولان
تقویت شود تا جلوی بخشی از دعواها و منازعات گرفته شود.
• معنویت در مسوولان ما به شدت ضعیف است. بخش عظیمی از این دعواها به خاطر
عدم حضور عرفان در اعضا است و من به شخصه به دلیل اینكه دلم برای این
انقلاب میسوزد وظیفه خود میدانم عرفان را به جامعه معرفی كنم.
• امام معتقد بودند كه نیروهای مسلح باید امور سیاسی را خوب بفهمند اما در
جناحبندی سیاسی حضور نداشته باشند و وارد منازعات سیاسی نشوند و باید در
چارچوب قانون اساسی و وظایف محوله به آنها فعالیت كنند. نظر مقاممعظم
رهبری هم این است كه نظامیان وارد بازیهای سیاسی نشوند.
• ایده گفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی نتیجهبخش بود. چون ایده خوب و مهمی
بود و در یك دوره اعتبار بسیار خوبی برای ایران فراهم كرد. هرچند برخی
میگویند در آن دوران شاهد وادادگی بودیم كه مسوولان وقت باید جواب این
ادعا را بدهند، ولی من شخصا معتقدم گفتوگوی تمدنها یك سنت قرآنی و نبوی
است.
• به نظر من در رابطه با مساله هستهیی، نباید پروتكل را میپذیرفتیم و
غنیسازی را نباید متوقف میكردیم مگر اینكه در مقابل آن آوانسهای بزرگی
بگیریم. البته باید توجه داشته باشیم كه طرف مقابل به تعهداتش در قبال
ایران عمل نكرد و در آن مقطع هم البته تلاش متولیان امر این بود كه پرونده
به شورای امنیت نرود و قطعنامه علیه ایران صادر نشود. ولی به نظر میرسید
اگر مكانیزمهای گارانتی را از غرب گرفته بودیم یعنی سیاست نقد در برابر
نقد بهتر بود.
• مطمئنا در دوران آقای خاتمی روابط ما با كشورهای غرب بهتر شد و در حوزه
غرب توپ را به زمین غربیها انداختیم و حتی وزیر خارجه وقت امریكا یعنی
خانم آلبرایت مجبور به عذرخواهی از ایران شد. البته در بخشی از بدنه
اصلاحطلبان ضعفهایی وجود داشت و در آن مقطع برخی میگفتند امریكا ابرقدرت
و یك واقعیت است و براین اعتقاد بودند كه باید این واقعیت را بپذیریم. كه
من با این دیدگاه مخالفم البته من با سیاستهای ماجراجویانه در سیاست
خارجی هم مخالفم و معتقدم باید سیاست واقعبینانه در قبال مسائل
بینالمللی در پیش گرفت.
• اینكه بخشی از دستگاه دیپلماسی ما انفعالی عمل میكند یك واقعیت انكارناپذیر است.
• الان در قبال مطالبات منطقه نقش فعالی نداریم. اگر مسوولان نقش فعالی
داشتند كه مجلس وزیر امور خارجه و دیگر مسوولان را احضار نمیكرد.
• الان تركیه با برگزاری یكسری نشستها راهحلهای پیشنهادی برای مساله
سوریه، لیبی و بحرین مطرح كرده است، ما به عنوان یك كشور قوی و صاحبنفوذ
باید یك نقش فعال و سازنده برای حل و فصل این مناقشات در سوریه، بحرین،
لیبی و یمن داشته باشیم. ما در سوریه باید پلی بین دولت و ملت باشیم و باید
نیروهای منتقد را با دولت آقای اسد آشتی بدهیم و البته حرف منتقدان را هم
باید شنید.
• معتقدم باید از دولت آقای اسد حمایت كرد ولی این حمایت به معنای حمایت از
حزب بعث نیست. آقای اسد اگر بخواهد در قدرت بماند باید اصلاحات انجام دهد
و تعدد احزاب ایجاد كند و از روشهای پلیسی و سركوبگرایانه در برابر مردم
اجتناب كند. ارتش باید در كنار مردم باشد، نه در مقابل مردم. از طرف دیگر
عربستان با لشكركشی به بحرین اقتدار ما را در بحرین به چالش كشید و البته
ما كار مهم و جدی انجام ندادیم. در لیبی حتی اشتباهات فاحش انجام
میدهیم. امریكا میگوید «قبایل» در لیبی برخی تحركات را انجام میدهند
ولی ما میگوییم «انقلابیون» این كار را انجام میدهند. ما حتی در
رسانههای داخلی خودمان بازی خوردیم و دایما دخالتهای ناتو را بشردوستانه
قلمداد میكنیم در حالی كه دخالت ناتو تهاجم به كشور مسلمان و اشغال یك
كشور محسوب میشود. باید توجه داشته باشیم كه برخی مخالفان قذافی تحت
حمایت فرانسه و MI6 انگلیس فعالیت میكنند و متاسفانه این افراد صحنه لیبی
را هدایت و كنترل میكنند نه انقلابیون مسلمان. ما باید در قبال تحولات
منطقه صاحب طرح پیشنهادی باشیم كه متاسفانه تاكنون اینگونه نبوده است.
• خیلی خبرها از ایران میرسد كه ناراحتم میكند (با خنده)، بخشهایی از
عقبافتادگی ایران و اخبار مرتبط با این موضوع ناراحتم میكند و بیشترین
ناراحتی من مربوط به وضع اقتصادی ایران و معیشت مردم است. همینطور بیكاری
جوانان و مشكلات اخلاقی كه وجود دارد من را بسیار آزردهخاطر میكند . همین
آقایان كه متولی امور فرهنگی كشور هستند باید جوابگو باشند. این
بیحجابیهایی كه در سطح جامعه وجود دارد مقصر آن جوانان كشور نیستند بلكه
متولیان فرهنگی جامعه در این زمینه مقصرند.
• وقتی مقام معظم رهبری تاكید میكنند «عدالت مطلقا وجود ندارد و من اصلا
راضی نیستم» این شرایط نشان میدهد رهبری از وضع معیشتی مردم دلشان خون
است. نظر ایشان این بوده كه تضاد طبقاتی در جامعه نباشد و بیكاری ریشهكن
شود ولی الان ما یك ارتش بیكار در كشور داریم. بنده كاملا مستحضر هستم كه
رهبری از وضع بیكاری جامعه ناراحت هستند. ما قرار بود در برنامه 20ساله در
منطقه حرف اول را بزنیم ولی با این روش چهارم هم نیستیم و این برخلاف
منویات رهبری است البته اینكه گفتم وضع حجاب نامطلوب است حل این معضل هم با
بگیر و ببند و روشهای فیزیكی نیست.
• رهبران اصلاحات باید مشخص كنند كسانی كه میگویند جمهوری ایرانی و علیه
رهبری سخن میگویند از ما نیستند. باید موضعگیری شفاف باشد. خیلی از
دوستان را میشناسم كه مقید به قانون اساسی هستند و به رهبری اعتقاد دارند.
باید صریح در قبال این موضوعات موضعگیری كنند.
• عالم سیاست به گونهیی است كه باید موضعگیری بهروز باشد. یك ضعف
اصلاحطلبان این است كه به صورت موزاییك هستند. اندیشهها و حرفهای مختلف
در آنها وجود دارد. در اصولگراها هم این وضع وجود دارد. در اصولگراها مشخص
نیست چه كسی اصولگراست؟ الان اصولگراها چند گروه شدند و علیه هم موضع
میگیرند.
• من فكر میكنم فضای سیاسی ایران به سمت گشایش بیشتر در حال حركت است و
برخی رسانهها هم میتوانند تریبون اصلاحطلبان باشند. من توصیهام به صدا و
سیما این است كه تریبون را در اختیار یك جریان سیاسی قرار ندهد تا همه
جریانات بتوانند نظرات و دیدگاههای خود را از طریق این رسانه به اطلاع
مخاطبان برسانند.