arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۶۱۶
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۱۵ - ۰۲ مرداد ۱۳۹۰

نگاهي به سريال‌هاي ماه رمضان تلويزيون

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شروع ساخت سريال‌سازي‌ ويژه ماه مبارك رمضان به سال77 برمي‌گردد كه شبكه يك سيما تصميم گرفت سريال "نيمه‌پنهان ماه " را روي آنتن ببرد. پس از گذراندن آزمون و خطا، طي چند سال بعد تقريبا با آغاز دهه80، ماراتن ساخت سريال‌هاي مناسبتي آغاز و هر سال نفس گير‌تر از سال گذشته شد.

به گزارش مشرق به نقل از همشهری، ساخت سريال‌هاي ويژه ماه مبارك رمضان حدود 2دهه و اندي است كه رواج پيدا كرده و از آنجايي كه تلويزيون فهميده مي‌تواند در اين ماه مخاطبان بسياري جذب كند، لذا هر سال تنور رقابت ميان شبكه‌ها و توليدكنندگان گرم‌تر مي‌شود.

شايد نخستين سالي كه تلويزيوني‌ها تصميم گرفتند در ماه رمضان يك سريال را هر شب پخش كنند، هيچ وقت فكر نمي‌كردند كه اين ماجرا سر دراز پيدا كند و مديران رسانه ملي مجبور باشند براي عقب نماندن از اين قافله، بهترين طرح‌ها و سريال‌هاي خود را براي اين ماه مبارك كنار بگذارند و مردم هم وقت ديدن بهترين آثار را در اين زمان داشته باشند.

شروع ساخت سريال‌سازي‌ ويژه ماه مبارك رمضان به سال77 برمي‌گردد كه شبكه يك سيما تصميم گرفت سريال "نيمه‌پنهان ماه " را روي آنتن ببرد. پس از گذراندن آزمون و خطا، طي چند سال بعد تقريبا با آغاز دهه80، ماراتن ساخت سريال‌هاي مناسبتي آغاز و هر سال نفس گير‌تر از سال گذشته شد. آغازگر اين ماراتن هم سريال "گمگشته " به كارگرداني رامبد جوان و بازي آتيلا پسياني در 2 نقش بود كه هنوز هم مخاطبان بسياري آن را به ياد دارند. البته در اين سال سريال يادداشت‌هاي كودكي به كارگرداني پريسا بخت‌آور نيز يكي از نقاط قوت محسوب مي‌شد.

پس از آن در سال81 سريال‌هاي نسيم رويا، نوعروس، همراز و پشت كنكوري‌ها پخش شدند، سال82 نيز مجموعه‌هاي يكي مثل من، رؤياي ناتمام، فقط به خاطر تو و رانت خوار كوچك روي آنتن رفتند. پخش سريال‌ها با تم اجتماعي و طنز، بدون برنامه و به روال خود ادامه داشت تا اينكه در سال83 سريال‌هاي اگه بابام زنده بود، كمكم كن، خانه به دوش و رسم عاشق كشي روي آنتن رفتند. سال 83 براي تلويزيون يك نقطه عطف محسوب مي‌شد، چرا كه نخستين سريال ماورايي خود را (كمكم كن) در اين سال روي آنتن برده بود و همچنين طنزهاي جديد و نوي عطاران به تلويزيون راه پيدا كرده بودند. شايد بتوان گفت كه از سال83 سريال‌هاي تلويزيون وارد فاز جديدي از توليد شدند و ناخواسته خط‌ كشي‌هايي در سريال‌هاي ماه مبارك رمضان انجام دادند كه اين خط‌ ها همچنان باقي مانده‌اند.

ماه رمضان سال1384 سريال‌هاي مرده متحرك، او يك فرشته بود، متهم گريخت و براي آخرين بار، خط كشي‌هاي سال83 را پررنگ‌تر كردند. تلويزيون در اين سال ريسك بزرگي انجام داد و با پخش سريال "او يك فرشته بود "، يك ژانر با نام ژانر ماورايي را به آثار تلويزيوني ايران اضافه كرد. اين سريال به كارگرداني عليرضا افخمي تا حدود 10 قسمت اول، بدون اينكه انگيزه‌اي در مخاطب ايجاد كرده و او را جذب خود كند آرام روي آنتن ‌رفت، اما به ناگاه در ميانه راه تبديل به داستاني پركشش و تعليق شد و توانست با نوآوري در ژانر و پرداختن به مقولات ماورايي نظير شيطان، بسياري از مخاطبان تلويزيون را از آن خود كند.

گويا موفقيت او يك فرشته بود در زمان پخش به مذاق مديران تلويزيون خوش آمد و ساخت چنين آثاري در كنار آثار طنز ادامه پيدا كرد. دنباله‌روي سريال‌هاي ماورايي در سال 85 سريال "آخرين گناه " به كارگرداني حسين سهيلي‌زاده بود و در ادامه سال 86 سريال "اغماء " به كارگرداني سيروس مقدم ساخته شد. البته در اين سال نبايد از سريال "ميوه ممنوعه " گذشت. اين سريال در سال 85 توانست مخاطبان بسياري جذب كند و پيش‌بيني براي پايان سريال به يكي از سرگرمي‌هاي مردم تبديل شده بود.

سريال‌هاي مناسبتي اگرچه خود يك گونه جديد سريال‌سازي به حساب مي‌آمد كه پيش از آن سابقه نداشت، اما به‌تدريج خود به ژانرهاي مختلفي تقسيم شد و معمولا هر شبكه‌ به يكي از اين ژانرها اختصاص يافت. براساس اين تقسيم‌بندي 3گونه طنز، اجتماعي و ماورايي به‌عنوان ژانرهاي متفاوت سريال‌هاي مناسبتي شناخته شدند و هر شبكه هر سال يك سريال درگونه خود تحويل مخاطبان داد.

البته گويا ژانر ماورايي به‌دليل استقبالي كه از آن شده بود بيشتر مورد توجه مديران قرار گرفت اما ايجاد شبهه در چگونگي تصوير اين مبحث و پرداخت به آن، جنجال‌هاي بسياري به‌وجود آورد كه اين مسئله در سريال اغماء بيشتر خود را نشان داد و نتيجه اين شد كه سريال "روز حسرت " نيز كه از مضموني ماورايي برخوردار بود، به‌دليل اظهارنظرهاي متفاوت، دچار جرح و تعديل شود و متفاوت با قصه اوليه به پايان برسد كه خيلي به مذاق كارگردان خوش نيامده بود.
اين مباحث، اظهارنظرها و جنجال‌ها درحالي به‌وجود آمده بود كه تلويزيون در توليد آثار مذهبي خود از مقوله‌اي به نام مشاور ديني بهره مي‌برد اما به‌دليل تنوع در سلايق مخاطبان، اين مشاوران خيلي نمي‌توانستند اثرگذار باشند.

توليد آثار ماورايي بدون هيچ پشتوانه‌اي ادامه داشت و در اين مسير سريال‌هايي نظير "پنجمين خورشيد " و "ملكوت " توليد شدند كه به‌دليل پرداخت بسيار ضعيف نتوانستند نظر مخاطبان را برآورده كنند. مديران تلويزيون هم انگار برايشان زياد فرقي نمي‌كرد و ژانري كه درسال‌هاي گذشته توانسته بود موج جديدي در جامعه ايجاد كند به يكي از معمولي‌ترين گونه‌هاي سريال‌سازي تبديل شد و ديگر مخاطبان تشنه اين ژانر نبودند.

در كنار ژانر ماورايي، ژانر طنز نيز در حال رشد بود و زماني كه اثري ضعيف در حوزه ديگر توليد مي‌شد، آثار طنز مانند سپر بلا وارد عمل مي‌شدند و مخاطبان ناراضي را همچنان پاگير تلويزيون مي‌كردند.

در ميان طنزسازان مناسبتي، آثار رضا عطاران، باب تازه‌اي باز كرد و اين هنرپيشه- كارگردان مخاطبان را به‌خود عادت داد تا هر سال داستاني تازه از او ببينند. بسياري از منتقدان و مخاطبان، انتخاب قشر متوسط از سوي رضا عطاران در كارهايش را نقطه قوت او مي‌دانستند و بر اين مدعا بودند كه روايت ماجراهاي سريال‌هاي عطاران از طريق اقشار متوسط و رو به پايين، براي بينندگان شيرين است و همين امر به قولي برگ برنده او محسوب مي‌شود.

اما از آنجايي كه در هميشه روي يك پاشنه نمي‌چرخد، خوش اقبالي‌هاي عطاران هم تمام شد و سريال "بزنگاه " در سال87 پرونده حضور اين كارگردان خلاق را تا به امروز در تلويزيون بست.

سريال بزنگاه يك اثر طنز بود كه در زمان پخش به‌دليل معتاد بودن شخصيت اصلي كه عطاران نقش آن را ايفا مي‌كرد و همچنين استفاده از كلمات نابجا، اعتراضات بسياري را برانگيخت و دامنه آن به حدي گسترده شد كه شوراي نظارت بر سازمان صداوسيما خواستار توقف پخش سريال شد. البته تلويزيون هم اصلا به روي خودش نياورد و تنها بخش‌هايي از ديالوگ‌ها حذف شد و قصه بزنگاه و عطاران با هم به سر رسيد.

بعد از رفتن عطاران، طي سال‌هاي 88 و 89 تلويزيون نتوانست ديگر اثر طنز پروپيماني كه مخاطب را شيفته خود كند، روي آنتن ببرد؛ فقط سريال "نون و ريحون " به كارگرداني فرزاد مؤتمن روي آنتن رفت كه يك فانتزي نيمه‌اجتماعي بود. مؤتمن با انتخاب موقعيت‌ها و شوخي با برخي خطوط قرمز، نه تنها ريشه سريال را كه شبكه تهران قصد داشت سري دوم آن را ادامه دهد، قطع كرد، بلكه سر معاون سيما، مرتضي ميرباقري را هم به باد داد و فرداي روزي كه معاون سيما از پشت صحنه اين اثر در خيابان قزوين بازديد كرد و افطار مهمان اين گروه بود، ضرغامي او را از كار بركنار كرد و علي دارابي جايگزين او شد. با فقدان آثار پر و پيمان در حوزه طنز، تلويزيون بيشتر به سمت ملودرام‌هاي اجتماعي گرايش پيدا كرد.

درام‌هاي اجتماعي كه براي ماه مبارك رمضان ساخته شدند، تقريبا آثاري يكنواخت و بدون حاشيه در اين سال‌ها بودند و شايد بتوان سريال "جراحت " را تنها سريالي دانست كه در سال‌هاي اخير كمي ساختارشكنانه جلوه‌گري كرد و محمدمهدي عسگرپور با طرح موضوعي جديد وارد ميدان شد.
در كنار همه‌ اين افت و خيزها مسئله‌اي به نام عدم‌برنامه‌ريزي صحيح مديران در ساخت اين آثار بي‌تأثير نبوده است. اين برنامه‌ريزي تا سال‌ها گريبانگير كارگردان‌ها بود و چيزي به نام كمبود وقت آنها را تا روز عيد فطر به‌دنبال خود مي‌كشاند.

البته وعده و وعيدهايي براي برنامه‌ريزي بهتر در اين حوزه شده است و تلاش تلويزيوني‌ها بر اين بوده كه مشكل زمان را به حداقل خود برسانند.

با نگاه كلي مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه تلويزيون بنا به ذائقه مخاطبان و نه براساس يك برنامه‌ريزي دقيق و از پيش‌تعيين شده، داستان‌هاي سريال‌ها را انتخاب مي‌كند. نمونه آن را مي‌توان در سريال‌هاي امسال جست كه تلويزيون 2 محور طنز و ماوراء را در دستور كار خود قرار داده و بنا به ذائقه مخاطبان روي اين دو گونه مانور بيشتري داده است كه البته تا پخش آثار نمي‌توان نظر داد كه آيا مديران رسانه ملي توانسته‌اند درست برنامه‌ريزي كنند؟ اصلا آيا تلويزيون براي انتخاب آثار مناسبتي ماه مبارك رمضان طرح و برنامه خاصي دارد يا هر سال بنا به طرح‌هايي كه به دستش مي‌رسد براي توليد تصميم‌گيري مي‌كند؟
نظرات بینندگان