پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شرق نوشت؛پنجشنبه یکی از سیاسیترین روزهای پایتخت در ماههای اخیر بود؛ همزمان با کنگره جمنا، حمید بقایی، نامزد احمدینژادیها هم سخنرانی داشت.
به گزارش انتخاب، حميد بقايي، کانديداي انتخابات رياستجمهوري ٩٦، در جمع حاميانش گفته است بهدلیل وضعيت كشور و جو نااميدي قصد ورود به انتخابات را دارد.
درباره سابقه بازداشت و زندانش هم گفته است: «با خودم حساب و کتاب کردم و گفتم بسمالله، ميروم در صحنه. همه مشکلات را هم ميدانم. خدا را شاکرم که بنده را با کيسه معمولي کيسه نکشيدند، بلکه با سنگ پا من را کيسه کشيدند! يعني ديگر به جاي ذرهبين با ميکروسکوپ در تمام زندگي من و طايفهام وارد شدهاند. من اينجا اعلام ميکنم حضرت عباسي نصف اين ذرهبين را در زندگي هر کسي ميانداختند، چه چيزهايي که از تويش درنميآمد! گفتم خب، تکليفمان را انجام ميدهيم و ميرويم جلو، و قطعا موفق ميشويم. اگر از الان بخواهيم حالت نگراني داشته باشيم، کار پيش نميرود».
خودش را با طارق بن زياد مقايسه كرده و گفته است: «حتما شنيدهايد و آقايان علما بيشتر واردند، وقتي طارق بن زياد نيروهايش را در اسپانياي امروزي و اندلس آن روز پياده کرد، کشتيهايش را آتش زد و گفت پشت سر درياست و روبهرو دشمن. اگر بجنگيم يا شکست ميخوريم يا پيروز ميشويم؛ اما اگر عقبنشيني کنيم، قطعا غرق ميشويم. ما هم ميرويم و عقبنشيني هم نداريم، توکل بر خدا. من که در اين سالهاي اخير خيلي قدرت خدا را حس کردم. به همين خاطر آمديم و هستيم».
بقايي گفته است: «فرمودند چه گفتماني را ميخواهيد دنبال کنيد؟ من فکر ميکنم اساسا يک گفتمان بيشتر وجود ندارد. اصلا راه ديگري وجود ندارد. کاري که آقاي احمدينژاد در دولتهاي گذشته انجام ميدادند، بيني و بينالله رقيبي دارد؟ آلترناتيوي وجود دارد؟ اينهايي که عليه دولت قبل ادعاها ميکردند که خودشان خراب کردند. عاقبتبخيري اين است که خدا اين لياقت را به کسي بدهد تا راه آقاي احمدينژاد را ادامه دهد. من آمادهام و تا آخرش هستم. ما آمديم بمانيم و نيامديم که با يک فشفشه و دوتا ترقه دَر برويم، ما هستيم. براي چه نبايد باشيم؟!
او درباره پوپوليستخواندن احمدينژاد و جامعهشناسي طبقه رأيدهنده به حاميانش هم گفته است: «يک توهين بزرگ به مردم ميکنند، به مردم ميگويند پوپول! بررسي کنيد، اينها فقط رأي پوپولها را ميخواهند و بس». حرفهاي جالب ديگري هم زده است مثلا گفته: «مشکلات حلشدني است. سال ٨٤ که آقاي احمدينژاد تشريف آوردند، مشکلات فراواني وجود داشت، ديديد که خيليهايش حل شد و جلو رفت». يا مثلا گفته است: «من سياستم دعوا با هيچ گروهي نيست. نميخواهيم بايستيم و جواب اين و آن را بدهیم».