arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۷۸۶۵
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۲ - ۱۱ اسفند ۱۳۹۵

كشته شدن كارتن خواب ها در خیابان مولوي

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ماجرا اين بوده است كه اساسا نه قضيه مربوط به شهرداري بوده و نه قصدي براي زيرگرفتن آدم ها وجود داشته است. راننده ناواردي سعي كرده ماشين را روشن و حركت كند، كارتن خواب ها كنار خيابان نشسته و منتظر ثبت نام بوده اند و فاجعه شكل گرفته است.

همه چيز از انتشار يك فيلم در فضاي مجازي آغاز شد.تا همين چند روز پيش و قبل از انتشار فيلم،پيدا كردنشان كار سختي نبود،اما حالا بايد بيش‌تر بگرديد تا بلكه بتوانيد پيدايشان كنيد.

 علي يكي از همان 6 نفر است. علي روز حادثه به خيابان رو‌به روي پارك رفته و منتظر بوده است تا بتواند شب را در مددسرا بگذراند:«ظرفيت اين مددسرا 100 نفر است وبراي اينكه ازدحامي در جلوي مددسرا نشود؛ساعت 3 ثبت‌نام مي‌كنند؛ اين كار 5 دقيقه بيشتر طول نمي‌كشد.در صف ثبت‌نام منتظر بوديم كه صداي چرخ‌هاي ماشين را شنيديم.يك خودروي مزدا كه متعلق به پيمانكار شهرداري بود به‌سرعت به سمت صف انتظار ما آمد.تا به‌خودمان بياييم با 11 نفر برخورد كرد.چند دقيقه بي هوش بودم هنگامي كه به‌هوش آمدم با چشم خود ديدم ماشين چپ شده و 4 نفر زير ماشين بودند. يك نفردرجا كشته شد و يك نفر نيز در اورژانس بيمارستان فوت كرد.يكي ديگر ازبچه‌ها نيز قطع نخاع شده است.مابقي نيز، دست و پا به‌شدت زخمي شده‌اند». بعد از آنكه ماشين از رويشان رد شده است مردم ريخته‌اند براي كمك. با اور‍ژانس تماس گرفته اند و با هر زور و ضربي كه شده رساند نشان به بيمارستان «سينا».بيمارستان چه كرده؟ علي مي‌گويد نوبت عمل برايشان زده و بعد حتي حاضر نشده كه بيشتر نگهشان دارد تا وضعيت‌شان مشخص شود:«من به‌شدت صدمه ديدم، پنج‌شنبه نوبت عمل دارم اما مسئولان بيمارستان سينا اعلام كردند كه تخت خالي ندارند و باوجود درد بسيار من را ترخيص كردند». مي‌گويد كه پليس، راننده ماشين را دستگير كرده است،راننده كم سن و سالي كه نهايت 16 سال داشته نه بيش تر.

ماجرا اين بوده است كه اساسا نه قضيه مربوط به شهرداري بوده و نه قصدي براي زيرگرفتن آدم ها وجود داشته است. راننده ناواردي سعي كرده ماشين را روشن و حركت كند، كارتن خواب ها كنار خيابان نشسته و منتظر ثبت نام بوده اند و فاجعه شكل گرفته است. فاجعه اي كه در آن دو انسان جان خود را از دست داده و حدود 10 نفر ديگر زخمي شده اند. اما فاجعه بزرگ تر رفتاري است كه در بيمارستان سينا با كارتن خواب ها شده است.به آنان بي توجهي شده و در نهايت بدون درمان مناسب دوباره آنان را به خيابان فرستاده اند.

كسي به ديدن تان نيامد؟جواب مي دهد:«تنها مسئولي كه به ما سر زد سرگرد حسيني از كلانتري محل بود كه به بيمارستان آمد و نكاتي را درباره پيگيري‌هاي پرونده‌مان توضيح داد. هيچ ارگان، پيمانكار شهرداري يا خود شهرداري حال ما را نپرسيده است.»اين‌ها را مي‌گويد و سرش را از درد فرو مي‌كند در اوركتش. «مجيد»كمي آن طرف‌تر ايستاده و می گوید 45 دقيقه طول كشيد تا به بيمارستان منتقل شويم. در اين مدت زماني مدديارها به ما كمك كردند. يك نفر درجا فوت كرد؛ 10 نفري كه مصدوم شده‌ بوديم را به بيمارستان‌هاي سينا، هفت تير و لقمان الدوله انتقال دادند. يكي از مصدومين بعد از انتقال به بيمارستان فوت كرد. من را به بيمارستان هفت‌تير انتقال دادند رسيدگي خوبي نداشتند حتي غذا هم به من نداند».

ما معتاد نيستیم ولي مكاني براي ماندن نداريم به همين دليل به مددسرا مراجعه مي‌كنيم. اين خودرو متعلق به پيمانكار شهرداري است. بارها ديده‌ام كه خودروهايي با آرم شهرداري مي‌آيند و مصالح را در انبار آن تخليه مي‌‌كنند. آن روز هم مصالح آورده بودند». درد امانش را بريده. درد بزرگ‌تر برايش اما انگ«معتاد بودن» است:«شنيدم كه بعضي از مسئولان گفته‌اند كه آن ها كارتن‌خواب‌هايي بودند كه درحال مصرف مواد بوده‌اند. اين درحالي است كه بسياري از ما معتاد نيستند بلكه بي‌خانمان هستند. شرايط خيابان انبار گندم به گونه‌اي است كه شما نمي‌توانيد بنشينید و مواد مصرف كنيدو حتي اگر مواد هم مصرف مي‌كرديم دليلي براي اين فاجعه و كشته شدن نيست و مصرف مواد جرم و گناه مسببان آن را كم نمي‌كند»
نظرات بینندگان